سینماسینما، حسین عیدیزاده
دربارهی سه فیلم «بورنهلم لعنتی»، «پیهتا» و «احمقها» از بخشهای مسابقه پنجاه و ششمین دوره جشنواره فیلم کارلووی واری
پنجاه و ششمین دوره جشنواره فیلم کارلووی واری از روز شنبه اول ژوئیه آغاز شد و طبق معمول در روزهایی گرم که ناگهان میتواند تغییر شکل بدهد و پاییزی شود با بارانهای شدید و بادهای سرد، آدم را وسط کوچه و خیابان گرفتار کند. اما این ویژگی فصلی این شهر سرسبز با چشمههای آب گرمش است که جمعیتش در ده روز جشنواره چند برابر میشود و سالنهایش همیشه پر از تماشاگر است و خیلی راحت با کوچکترین شوخی خنده به لبهایشان میآید، حتی در جدیترین فیلمها.
فیلمهای جشنواره هم امسال انگار همین حال و هوا را دارند. «بورنهلم لعنتی» ساخته آنا کازیاک محصول لهستان ماجرای دو برادر است که یکی همراه همسر و دو فرزندش و دیگری همراه با فرزندش از ازدواج قبلی و دوست فعلیاش به جزیره بورنهلم در شمال لهستان در دریای بالتیک سفر کردهاند. قرار است این جزیره که بخشی از خاک دانمارک است فرصتی برای استراحت برای آنها فراهم کند. اما از همان لحظات ابتدایی فیلم تنش بین تک تک این هفت نفر شکل میگیرد و هرچند در هر تنشی آدمها سعی میکنند بالغ باشند و یا با شوخی تنش را رفع کنند، اما کم کم پوسته این زندگیهای به ظاهر معمولی میشکند و ماجرا وقتی پیچیده میشود که برای یکی از بچهها اتفاقی رخ میدهد و بزرگترها را روبروی هم قرار میدهد تا انتقام تمام آن تنشهایی را که به ظاهر حل شده بود از یکدیگر بگیرند و این سفر برای آنها به تعطیلاتی بدل میشود که شاید آرزو کنند هرگز راهی آن نشده بودند چون حداقل در نادانی خود خیال میکردند زندگی خوبی دارند، اما با پایان سفر دیگر محال است چنین فکری کنند. فیلم با ترکیب لحن کمیک و فرصت دادن به شخصیتهایش برای بیان و نمایش درونیات خود، مخاطب را با خود همراه میکند و به او اجازه میدهد خودش را حتی برای لحظاتی جای این شخصیتها بگذارد. تقریبا همه شخصیتهای اصلی فیلم دو بار بر سر دوراهی قرار میگیرند و هر کدام بار اول کاری را انجام میدهد که دلش با آن نیست، اما بار دوم تصمیمها کاملا متفاوت است و این هوشمندی و شناخت خوب کازیاک را از زندگی مشترک و پستی و بلندیهایش نشان میدهد.
خانواده موضوع فیلم «پیهتا» (La Piedad) ساخته ادواردو کازانوا محصول اسپانیا و آرژانتین هم هست اما خانواده فیلم او هیچ ربطی به آنچه به عنوان نُرم و طبیعی میشناسیم ندارد. خانواده در این فیلم متشکل از یک مادر و پسر نوجوان اوست که تمام عمرش را تحت نظر و کنترل مادرش زندگی کرده و ناگهان متوجه میشود سرطان دارد. آیا این فرصتی است برای او تا طغیان کند؟ نه این فیلم اصلا مسیرهای آشنا را نمیرود و با تشبیه کردن رابطه این مادر با رابطه کیم جونگ ایل با مردم کره شمالی به یک بیانیه سیاسی گزنده بدل میشود که ظاهر یک فیلم به سبک کارهای جان واترز مثلا «فلامینگوی صورتی» را دارد و خب اصلا هم عجیب نیست که در فیلم رنگ صورتی همه جا حضوری موکد داشته باشد. «پیهتا» فیلمی افراطی است، البته افراطی که با گروتسک ترکیب شده است و بااینکه بخشهایی از فیلم به نظر تکراری میآید اما پایانبندی فیلم و نمایش دادن دشواری رها شدن از دیکتاتوری، کاری میکند که این تکرارها را فراموش کنی. جایی که فیلم نشان میدهد چطور ممکن است پس از رها شدن از سیستمی دیکتاتوری، فردی آزادی را پس بزند و بخواهد به دل دیکتاتوری بازگردد، نشان میدهد کازانوا تنها به این قصد که مخاطبش را آزار دهد یا آستانه صبرش را امتحان کند، فیلم را نساخته. بلکه هدفی بزرگتر و نگاهی نقادانه داشته که تا حدود زیادی در بیان آن موفق است و حداقل من را برای دیدن فیلم بعدیاش مشتاق میکند.
انگار امسال خانواده، آن هم خانوادههای عجیب مضمون فیلمهای دو بخش مسابقه جشنواره یعنی بخش مسابقه سرمی و بخش پروکسیما هستند. فیلم لهستانی «احمقها» (Głupcy) ساخته توماش واسلیفسکی که چند سال پیش فیلم «ایالات متحده عشق» را ساخته بود – یک درام گزنده درباره تمام شدن دوران کمونیسم در لهستان و باقی ماندن اثراتش تا مدتها در جامعه – داستان تومِک و مارلناست که در یک خانه ساحلی در آخر دنیا با هم زندگی میکنند. تومک حدود بیست سال از مارلنا جوانتر است اما گویا همه چیز در زندگی مشترک آنها روبهراه است تا اینکه خبر میرسد میکوای، پسر مارلنا که از پانزده سال پیش او را ندیده زمینگیر شده و مارلنا باوجود مخالفت تومک، تصمیم میگیرد از پسرش مراقبت کند. اولین برخورد تومک، مارلنا، میکوای که قدرت تکلم و تکان خوردن ندارد و ماگدا (دختر مارلنا که از میکوای در این سالها مراقبت میکرده) تجدید دیداری عجیب است و احساس میکنی همه این شخصیتها آتشفشانی در آستانه فوران هستند و با پیش رفتن فیلم و برملا شدن دینامیک دورازانتظار این خانواده است که متوجه میشویم چرا به نظر میرسد تمام اعضای این خانواده از هم نفرت دارند، یا اگر نفرت ندارند تحمل دیگری را ندارند. «احمقها» فیلم سادهای برای تماشا کردن نیست و انرژی زیادی از مخاطبش میبرد، قاب فیلم هم ابداعی است و آنقدر باریک است که همزمان حس خفقان و آزادی را به مخاطب میدهد و در برخی سکانسها مثل آوردن میکوای به خانه درد و رنجی را که اعضای خانواده میکشند به شکل فیزیکی به مخاطب سرایت میدهد. با این حال «احمقها» با پژواکهایی از تراژدیهای یونان هرچند فیلمی بدون نقص نیست اما تجربه تماشایی خاصی است که جا برای بحث کردن درمورد ماهیت و امکان عشق را باز میگذارد و این دستاورد خوبی برای واسیلفسکی است.
امسال برخلاف سالهای پیش، سعی میکنم درمورد فیلمهای جشنواره به جای نوشتن یادداشت به شکل روزانه، فیلمهایی را با هم معرفی کنم که از نظر مضمونی یا شکلی یا فرامتنی به هم شباهت دارند. به نظرم به این شکل هم ارزیابی فیلمها منطقیتر است و هم تصویر مناسبی از جشنواره و رویکردهای انتخابیاش به خواننده میدهد.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دو فیلم در مستندات یکشنبه بررسی شد؛ تاثیر انقلاب مخملی در سینمای چک
- در سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد؛ هنر اسپیلبرگ بستهبندی ماجراهای پیچیده در فیلمی لذتبخش برای مخاطب است
- در سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد؛ این ظرایف و جزئیات تصادفی نیست/ فیلمسازانی که تاوان میدهند
- «ساعتها» در سینماتک خانه هنرمندان اکران و بررسی میشود
- چند فیلم جمع و جور/ نگاهی به «باید بیایی و آن را ببینی»، «اتاقی از آن خودم»، «بترکون» و «کلام» در جشنواره کارلووی واری
- روایتهایی از زندگی معاصر/ نگاهی به سه فیلم «جویلند»، «تصمیم به ترک کردن» و «ایئو» در جشنواره فیلم کارلووی واری
- در سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد؛ روایت خشنتر زنان از «جنایت»/ «اعترافات» تابوشکنی میکند
- روایت قتل فرزند یک معلم/ «اعترافات» در سینماتک خانه هنرمندان ایران اکران میشود
- نمایش روایت کوروساوا از بیکاری یک پدر در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- نمایش فیلم «طعم چای» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- نیازی به گفتن همه چیز نیست/ نگاهی به دو فیلم بلند جشنواره برلین ۲۰۲۲ (بخش چهارم)
- وقتی فیلمساز ما را به چالش میکشد/ نگاهی به دو فیلم جشنواره برلین ۲۰۲۲ (بخش سوم)
- فکر کردن، نه توئیت کردن/ نگاهی به سه فیلم بلند جشنواره برلین ۲۰۲۲ (بخش دوم)
- تلاش برای یافتن جایگاه خود در زندگی/ نگاهی به سه فیلم جشنواره برلین ۲۰۲۲ (بخش اول)
- حسین عیدیزاده داور جشنواره شبهای سیاه تالین شد
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- بزرگداشت فرهنگ جولایی در فرهنگسرای ارسباران
- یادبود «منوچهر والیزاده» در خانه هنرمندان ایران
- «چای با نویسنده» پل میان نویسندگان و مخاطب
- همایون اسعدیان مطرح کرد؛ «پیر پسر» پروانه نمایش دارد ولی قراردادی در شورای صنفی نمایش ندارد
- به یاد آرش کوردسالی؛ فیلمساز نجیبی که جوانمرگ شد
- نگرانی انجمن تهیهکنندگان مستقل از حکم قضایی فیلم «کیک محبوب من»
- «جگر هندی»؛ نمونهای از یک بازآفرینی موفّق نمایشی
- حضور فیلم کارگردان ایرانی در بخش جنبی جشنواره کن
- نگرانی خانواده از تصمیم کیت بلانشت/ آیا برنده دو اسکار از بازیگری خداحافظی میکند؟
- با حضور پنهلوپه کروز؛ انتشار اولین تصویر از جانی دپ در «بادهنوش روز»
- گیشه سینماها در اردیبهشت؛ فیلمهای رضا عطاران، امین حیایی و پیمان معادی اکران میشوند
- راهیابی «گوسفند» به جشنواره «بوسان»
- «خانه دوست کجاست» در تازهترین قسمت سینماماجرا
- بیانیهی صنفی اعلام حداقل دستمزد نگارش فیلمنامه در سال ۱۴۰۴
- با حضور اما کورین و اولیویا کولمن؛ یوروس لین «غرور و تعصب» را میسازد
- نزدیک به ۷۲ میلیارد تومان فروش آنلاین سینمای ایران در نوروز ۱۴۰۴
- فرهاد آییش «ونگوگ» میشود
- راهیابی «پس از پدر» به جشنواره روسی
- ۱۱ فیلم اعلام شد؛ «منفعت آدام» بخش هفته منتقدان کن را افتتاح میکند
- فوت برنده جایزه نوبل ادبیات؛ ماریو بارگاس یوسا درگذشت
- واکنش نماوا به اظهارات حسن فتحی؛ کلیه تعهدات سریال «ازازیل» انجام شده/به دنبال ایجاد وفاق بین تهیهکننده و کارگردان هستیم
- مرگ بازیگر شرور سینما؛ نیکی کَت درگذشت
- دومین نمایشگاه «چند تکه آینه» با آثار تجسمی سینماگران این بار در شیراز
- با حکم رئیس سازمان سینمایی؛ حامد جعفری مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی شد
- نمایش و نقدِ «چاقوکشی» در سینما اندیشه
- آغاز داوری پانزدهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران
- تاریخ نمایش فیلم جعفر پناهی در فرانسه مشخص شد
- برای آرش کوردسالی/ «نفت» از آن سوی «دیوار»
- ای مرگ بیا که زندگی کشت مرا؛ سریال «ازازیل» و آغازی بر یک پایان
- با انتشار یک متن گلایهآمیز؛ حسن فتحی از «ازازیل» خداحافظی کرد