سینماسینما، حسین عیدیزاده
جشنواره فیلم برلین امسال چهار روز پیش از پایان برندگان جوایز اصلی خود را معرفی کرد، تا اینجا درمورد «دام» برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه و «ماتزنباخر» برنده جایزه بهترین فیلم بخش انکانترز (مواجهه) نوشتهام. در ادامه یادداشتهایم درباره فیلمهای برلین، حالا درباره «یک بسته کوچک عشق» ساخته گستون سولنیکی و «فیلمِ رماننویس» ساخته هونگ سانگسو مینویسم که فیلم دوم برنده جایزه بزرگ داوران در بخش رقابت اصلی شد.
«یک بسته کوچک عشق» (A Little Love Package) را گستون سولنیکی ساخته و در بخش انکانترز جشنواره حضور داشت. سولنیکی یکی از چهرههای جدید سینمای آرژانتین است که چند سال پیش با یک فیلم مینیمال به نام «ریش آبی» بین منتقدها محبوب شد. فیلمی که برای من بیش از هر چیزی نماهای ایستا و استفاده هوشمندانه از خطوط ساختمانهای در آن در ذهنم باقی مانده است. بعدش فیلم مستندی ساخت به نام «مقدمهای بر ابهام» که به نظرم مقدمهای برای فیلم جدیدش هم بوده. «مقدمهای بر ابهام» یک فیلم توامان داستانی و مستند درمورد مردی است که در شهر وین در گشت و گذار است و خاطره دوستی که از دنیا رفته، راهنمای او در گشت و گذار در این شهر تاریخی و زیباست. «یک بسته کوچک عشق» داستان دو دوست در سال ۲۰۱۹ در وین است: آنجلیکی، زنی خشک و سرد که انگار اگر لبخند بزند پوست صورتش ترک برمیدارد و کارمن، دوست طراح داخلی او که هر کاری از دستش برمیآید انجام میدهد تا در وین برای آنجلیکی و خانواده او خانهای پیدا کند. سال ۲۰۱۹ سالی است که در آن کشیدن سیگار در کافهها و رستورانهای وین ممنوع میشود. این ممنوعیت به معنای پایان یک فرهنگ در وین است و به قول فیلمساز پایان یک دوران است. فیلم درواقع درباره همین پایان دوران و شروع دوران جدید در زندگی شخصیتهایش است. تصاویر ابتدایی فیلم چند نفر را در یکی از کافههای وین نشان میدهد که با علاقه آخرین سیگارها را میکشند. بعدا زندگی همگی این شخصیتها را کم و بیش دنبال میکنیم هرچند تمرکز بر شخصیت آنجلیکی و کارمن است. کاری که سولنیکی در این فیلمش انجام داده، ادامه همان رویکرد مینیمالش در «ریش آبی» است؛ استفاده افراطی از سکوت، قابهای ایستا، پرهیز کردن از المانهای دراماتیک برای پیشبرد خط داستانی، پرهیز کردن از خلق پل ارتباطی احساسی بین شخصیتهای داخل فیلم و بین شخصیتها و مخاطب و در نهایت فاصله انداختن بین مخاطب و فیلم. سولنیکی آنقدر از شخصیتهایش فاصله میگیرد انگار ما در حال مشاهده مجسمههایی متحرک در فیلم او هستیم و این رویکرد، با نگاه سولنیکی به وین، به عنوان شهری که سراسر یک موزه بزرگ است بسیار همراه است – یک فصل دیدنی فیلم بازدید از موزه و تماشای کارهای بروگل در سکوت است. در این موزه بزرگ، رخدادها و اتفاقها اهمیت ندارند، این مکثها و تغییر محل سایهها و کم شدن و زیاد شدن نور است که مهم است و تجربه ما از دیدن یک اثر هنری (در این فیلم یک بازیگرِ مجسمهوار) است که اهمیت دارد. سولنیکی در «یک بسته کوچک عشق» با ترکیب المانهایی از فیلم کمدی، اجتماعی، علمی-خیالی و حتی ترسناک یک فیلم غیرمنتظره درمورد وین و آدمهای سرگشته آن – مهاجر یا محلی – ساخته که دوست داشتنش بیش از هر چیزی به این بستگی دارد که مخاطب با کمگویی فیلمساز و سکوتهایش کنار بیاید یا نه، برای من سولنیکی همچنان فیلمسازی است که باید کارهایش را دنبال کرد.
«فیلم رماننویس» (The Novelist’s Film) فیلم سیاه و سفید هونگ سانگسو در بخش رقابت اصلی برلین حضور داشت و جایزه بزرگ هیئت داوران را به خانه برد. سانگسو خستگیناپذیر است و اگر سالی زیر یک فیلم بسازد انگار اصلا سالش سال نمیشود. سادگی فیلمهای او از نظر پیشتولید و پسازتولید و همچنین فیلمسازی به سبک خانوادگی – منظور همکاری ثابت با تعداد معدودی بازیگر و عوامل پشت دوربین است – به او کمک کرده بتواند راحت سالی دو فیلم بسازد. داستان فیلمهای او اغلب ساده هستند؛ برخوردهای اتفاقی بین چند آدم آشنا و غریبه و مکالمههای طولانی آنها در حالی که دوربین بدون حرکت است و زومهای بسیار معدود گاهی توجه ما را به بخش دیگری از قاب جلب میکند و در این بین آدمها در مکالمههایشان درمورد نوشیدن، هنر – سینما و ادبیات – و روابط زن و مرد حرف میزنند. گاهی ترکیب این المانها و مواد خام نتیجه بهیادماندنی دارد مثل «معرفی» که در برلین سال گذشته بود و جایزه بهترین فیلمنامه را برد و گاهی فیلمی اعصابخردکن میشود مثل «جلوی صورت تو» که در کن امسال حضور داشت و در آن افراط فیلمساز در دوری کردن از نورپردازی حرفهای، تصحیح نکردن رنگ، تدوین سرسری و فیلمنامهای که هیچ چیز نویی نداشت، باعث میشد یکی از متوسطترین فیلمهای فیلمسازی را ببینیم که در بهترین کارهایش همین دوری کردن از حرفهایگری در فیلمهایش، برگ برنده آنها بودند! در «فیلم رماننویس» سانگسو با خیال راحت خودش همه کارهای پشتصحنه را انجام داده – شاید یک دلیلش کووید۱۹ باشد – او کارگردان، فیلمنامهنویس، تدوینگر، فیلمبردار، آهنگساز، طراح صدا و تهیهکننده فیلم بوده. فیلم داستان یک رماننویس به نام جونهی است که به شهر کوچکی در نزدکی سئول رفته، شهری که از آنجا کار و حرفهاش را شروع کرده. دیدار برنامهریزیشده او با یکی از دوستان قدیمیش که حالا صاحب یک کتابفروشی است مثل دومینو دیدار اتفاقی با چند نفر دوست و غریبه را منجر میشود و در نهایت باز هم به همین کتابفروشی ختم میشود. این بخش فیلم – دو سوم ابتدایی آن – در یک روز رخ میدهد و ما با گذشته این نویسنده، روحیه تند او و البته برخورد بدون دروغ و دورویی او آشنا میشویم و کمکم میفهمیم چطور شده که او به این بنبست فعلی در زندگی خودش رسیده و چرا به این سفر آمده. سانگسو مثل همیشه از دوربین ثابت و نماهای بدون حرکت استفاده میکند حتی برای فصلهای مکالمهای که بیش از ده دقیقه هستند، این انتخاب او هم همسو با وضعیت آدم موقع صحبت کردن طولانی با دیگران است و هم به مخاطب اجازه میدهد، حواشی بصری – واقعا همیشه لازم نیست ما نمای باز، نمای از روی شانه و نمای متقابل را در یک فصل گفتوگو ببینیم – را کنار بگذارد و به حرفها، به مکثهای ملموس و نامحسوس و به خندههای ساختگی و واقعی دقت کند و اینطوری مفهومهای نگفته در گفتوگوها را حدس بزند و به درک بهتری از شخصیتها و خواستههای آنها برسد. در فیلمهای سانگسو و مثلا در همین «فیلم رماننویس» شخصیتها خیلی از خودشان و کارهایشان صحبت میکنند اما همیشه این صحبتها برای نزدیک شدنِ مخاطب به درونیات آنها کافی نیست، چیزی که مهم است تغییر حالت نامحسوس چهره این شخصیتهاست و بخش مهمی از این دریافت به نحوه بازی بازیگران برمیگردد. شاید در نگاه اول شیوه فیلمسازی سانگسو راحت باشد و به نظر بیاید هیچکس در فیلم او هیچ کار خاصی انجام نمیدهد، اما راستش جلب توجه مخاطب و بیان منظور بدون انجام دادن کاری خاص، یکی از سختترین کارها در سینماست. حالا که حرف از بازیگری و انجام ندادن کاری خاص شد، به فصل درخشان پیادهروی رمانسنویس با مرد کارگردان و همسرش و دیدار اتفاقی آنها با یک بازیگر معروف ولی کمکار (با بازی کیم مینهی، منبع الهام سانگسو) نگاه کنید، این فصل کلاس بازیگری و هدایت دیالوگ است. یک صحنه آرام و پرمهر و احترام، آرام آرام به صحنه نبرد و جنگ خاموش بدل میشود که در آن فرار کردن از چشم در چشم شدن، خندیدن زورکی، تکان دادن دست یا این پا و آن پا شدن، جابجا کردن ماسک کووید۱۹ روی صورت و معذب شدن به علاوه دیالوگهای دوپهلو به فیلمساز کمک کردهاند با کمترین امکانات فنی، بیشتری تاثیر حسی را روی مخاطب بگذارد. یک سوم نهایی فیلم، برآیند آن روز دیدارهای خواسته و ناخواسته است؛ روز نمایش فیلمی که رماننویس با آن بازیگر معروف ساخته، فیلمی که با تمام سادگی و عواطفی که در آن جاری است، انگار خلاصه نگاه فیلمسازی سانگسو است: حذف کردن تمامی زواید و عناصر دست و پا گیر با هدف به تصویر کشیدن تمامی احساسات نامرئی و ناگفتههای شخصیتها. «فیلم رماننویس» برای من یکی از بهترین فیلمهای کارگردانش است و با دیدنش عصبانیتم در زمان دیدن «جلوی صورت تو» را فراموش کردم.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- معرفی داوران جشنواره برلین ۲۰۲۴
- ۲ فیلم ایرانی در جشنواره برلین
- راهیابی ۳ فیلم ایرانی به جشنواره برلین
- ۱۱ ایرانی در بخش استعدادهای برلین
- حمایت صندوق جهانی سینما از پروژه ایرانی
- دو فیلم در مستندات یکشنبه بررسی شد؛ تاثیر انقلاب مخملی در سینمای چک
- برندگان برلین به انتخاب منتقدان بینالمللی فیلم
- اختصاصی سینماسینما/ عوامل مستند «دروازه رویاها» در جشنواره برلین
- گزارش اختصاصی محمد حقیقت از برلین/ درجستجوی یک فیلم درخشان!
- استقبال خریداران از «داگمن» لوک بسون/ شاهکار است!
- اختصاصی سینماسینما/ نیکی کریمی بر فرش قرمز جشنواره فیلم برلین
- در سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد؛ هنر اسپیلبرگ بستهبندی ماجراهای پیچیده در فیلمی لذتبخش برای مخاطب است
- در سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد؛ این ظرایف و جزئیات تصادفی نیست/ فیلمسازانی که تاوان میدهند
- «ساعتها» در سینماتک خانه هنرمندان اکران و بررسی میشود
- چند فیلم جمع و جور/ نگاهی به «باید بیایی و آن را ببینی»، «اتاقی از آن خودم»، «بترکون» و «کلام» در جشنواره کارلووی واری
نظر شما
پربازدیدترین ها
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- کارگردان کانادایی که عاشق فرهنگ ایران شد/ ماتیو رانکین: از سینمای ایران تاثیر گرفتهام
- احیای ناپلئون در کن/ نخستین نمایش جهانی نسخه ترمیمشده «ناپلئون به روایت ابل گانس» در جشنواره
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- شمشیرها برق میزنند/ نگاهی به فیلم «شوگان»
آخرین ها
- نمایش «شیرین» کیارستمی در جادوی سینما بنیاد حریری
- آغاز ثبتنام دهمین دوره کارآموزی همراه اول
- تتلو در دادگاه: عذرخواهی میکنم
- مستانه مهاجر داور جشنواره الجزایر شد
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- «آقای قاضی» به شبکه دو میآید
- واکنشها به گفتگوی عضو هیئت مدیره نماوا/ شورای صیانت خانه سینمای ایران بررسی میکند
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- بستههای همراه اول ویژه حج ۱۴۰۳ اعلام شد
- چرا «سرزمین مادری» فعلا متوقف است؟
- اکران «همسایه شما، زهره» در هنر و تجربه/ پوستر فیلم رونمایی شد
- کمال تبریزی به دبیری جشنواره فیلم اقوام ایرانی نرسید
- معرفی نامزدهای دومین جشنواره «عروسکخونه»
- «ایستاده با گرگ» نامزد دریافت جایزه از جشنواره دهلی نو شد
- کیلین مورفی، بهترین بازیگر مرد آکادمی فیلم و تلویزیون ایرلند/ پیروزی «اوپنهایمر» کامل شد
- شمشیرها برق میزنند/ نگاهی به فیلم «شوگان»
- اردیبهشتِ تئاتر شهرزاد با سه نمایش
- مستندی از «حمید سهیلی» در موزه سینما نمایش داده میشود
- انتشار پوستر «آن دو» با تصویری از لحظه شهادت کاراکتر اصلی
- دبیر هفتمین دوره جایزه پژوهش سال سینمای ایران منصوب شد
- صدور پروانه ساخت غیرسینمایی برای ۴ فیلم کوتاه داستانی
- ادامه اجرای «سهخواهر» در تالار مولوی
- یک واقعگرای بیرحم؛ دل تورو درباره میازاکی چه نوشت؟/ سینماییهای فهرست تایم ۲۰۲۴
- راهیابی ۳ فیلم کانون به جشنواره بینالمللی کودکان لکنوی هند
- تمدید فراخوان دومین جشنواره ایده تا محصول صنعت ارتباطات
- فراخوان تأمینکنندگان گوشی همراه
- «هیس» در فستیوال «روسکایا کلاسیکا» روی صحنه میرود
- کنایه کارگردان «آپاراتچی» به تبعات استفاده نکردن از تبلیغات ماهوارهای
- «گالیله» با ۳ اجرا ۳۰۰ میلیون فروخت
- کیانو ریوز در فیلم جدید روبن اوستلوند بازی میکند