تاریخ انتشار:1404/07/18 - 10:22 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 212203

سینماسینما، نوشته پیتر دی‌بروژ، ترجمه مهگان فرهنگ

پیتر دی‌بروژ (Peter Debruge) منتقد ارشد فیلم در مجله‌ی وَرایِتی (Variety) جایی که از سال ۲۰۰۵ تاکنون در آن فعالیت می‌کند، است.

پیتر دی‌بروژ سرپرستی تیمی متشکل از بیش از دوازده نویسنده و منتقد آزاد از سراسر جهان را بر عهده دارد و مسئولیت تعیین موضوع، ویرایش و هماهنگی نقدهای فیلم برای نشریه را بر دوش دارد. همچنین هر سال فهرست ویژه‌ی مجله‌ی Variety با عنوان ۱۰ کارگردانِ برتر آینده (۱۰ Directors to Watch) را انتخاب و منتشر می‌کند. مطلبی در ورایتی درباره ی فیلم «استیو» اینگونه آغاز می‌شود که همکاری دوباره با کارگردان فیلم چیزهای کوچک مانند این‌ها، تیم میلانز، ستاره‌ی «اوپنهایمر»، یعنی کیلیان مورفی، در نقش یک معلم خسته و ناامیدِ مدرسه‌ی اصلاح و تربیت ظاهر می‌شود. او در برابر گروهی از نوجوانان سرکش که توسط بازیگران جوان و بسیار متقاعدکننده‌ای ایفا شده‌اند، بازی درخشانی ارائه می‌دهد.

بیشتر مدارس تنها یک یا دو دانش‌آموز مشکل‌دار دارند؛ اما در مدرسه‌ی اصلاح و تربیت استانتون وود، همه مشکل دارند.

این مدرسه توسط شخصیت اصلی فیلم، «استیو»، اداره می‌شود؛ شخصیتی که مورفی در آن تضادهای درونیِ پیچیده و ناسازگار یک انسان درمانده را به تصویر می‌کشد. اینجا، آخرین ایستگاه برای نوجوانان آشفته است. به گفته‌ی مکس پورتر، نویسنده‌ی رمان منبع فیلم، اینجا جایی است که جوانان بسیار آشفته با هزینه‌ای سنگین از مالیات‌‌دهندگان انگلیسی فرستاده می‌شوند تا شاید کارکنان کوچک اما متعهد مدرسه و روان‌درمانگران آن بتوانند به آن‌ها کمک کنند خشونت خود را مهار کرده و آینده‌ای بسازند.

در تئوری، فیلمی با چنین قدرتی باید در جشنواره‌هایی مانند ونیز یا تلوراید نمایش داده می‌شد تا دیده شود؛ اما «استیو» در جشنواره‌ی فیلم تورنتو اکران شد، جایی که ممکن است در میان بیش از ۲۰۰ فیلم دیگر نادیده گرفته شود و همین خطر در نتفلیکس هم وجود دارد. با این حال، باید گفت: این فیلم اثری عمیقاً تأثیرگذار و از نظر بازیگری فوق‌العاده است؛ شاهکاری خام اما درخشان که از هر آنچه نتفلیکس تاکنون برای جوایز سینمایی عرضه کرده، برتر است.

نتفلیکس معمولاً از جشنواره‌های پاییزی برای معرفی نامزدهای جوایز خود استفاده می‌کند، اما در مورد این فیلم با احتیاط بیشتری عمل کرده است؛ ابتدا آن را در ۱۹ سپتامبر در سینماها اکران می‌کند و سپس در ۳ اکتبر بر روی پلتفرم خود منتشر می‌سازد.

از نظر موضوع، فیلم شباهت‌هایی با اثر موفق و غافلگیرکننده‌ی نتفلیکس، نوجوانی (Adolescence)، دارد و از لحاظ سبک، به سریال خرس (The Bear) نزدیک است. «استیو» همچنین بازگشتی است به همکاری بین کیلیان مورفی، امیلی واتسون و کارگردان بلژیکی تیم میلانز، که سال گذشته در درام تأثیرگذار چیزهای کوچک مانند این‌ها با هم کار کرده بودند.

برای این پروژه‌ی مستقل (و حتی قدرتمندتر از فیلم قبلی)، مورفی شخصاً مکس پورتر را تشویق کرد تا رمان خود با عنوان  شرمگین را به فیلمنامه‌ای اقتباسی تبدیل کند تا او بتواند در آن ایفای نقش کند.

به همین دلیل عنوان فیلم تغییر یافت. در حالی که رمان بر شخصیت شای متمرکز بود — اثری شبیه به یک مونولوگ شاعرانه و روزمره — تمرکز فیلم بر استیو، مدیر خسته‌ای قرار گرفته است که سال‌ها برای نجات شاگردانش جنگیده است. سال ۱۹۹۶ است؛ دولت بودجه را قطع کرده و مدرسه را از زیر پای استیو و تیم کوچک او بیرون کشیده است. در این تیم، روان‌پزشکی به نام جنی (با بازی امیلی واتسون) و کارمندی به نام آماندا (با بازی تریسی اولمن) حضور دارند که شغل خود را چنین توصیف می‌کند: بخشی نگهبان، بخشی معلم، بخشی مادر، بخشی تبرِ جنگی!

در روزی که داستان روایت می‌شود، استیو گروهی مستندساز را به مدرسه دعوت کرده است تا از فعالیت آن فیلم بگیرند. این مدرسه گران است و کارکنان آن، قهرمانان کم‌حقوقی هستند که برخلاف بسیاری، هنوز از نوجوانان پرخاشگر خود دست نکشیده‌اند. از همان ابتدا، فضای فیلم مملو از حس اضطراب است، و حضور دوربین‌های مستندسازان، حس واقع‌گرایی و بی‌پیرایگی تازه‌ای به فیلم می‌دهد؛ تصویری صادقانه از نوجوانانی که در آستانه‌ی انفجار خشونت‌اند.

این تنش دراماتیک، در تمام ۹۲ دقیقه‌ی فیلم احساس می‌شود و اثری می‌آفریند که در عین حال که از ژانر «فیلم‌های معلم الهام‌بخش» بهره می‌گیرد، نگاهی تند و بی‌رحمانه به واقعیت تلخ نظام اصلاح و تربیت نوجوانان دارد. فیلم یادآور آثار ماندگار بریتانیایی مانند Scum از آلن کلارک و If… از لیندزی اندرسون است. اگر با چنین نوجوانانی کار کرده باشید، می‌دانید که آن‌ها ممکن است در یک لحظه خشمگین و غیرقابل‌پیش‌بینی شوند، زیرا هنوز از قدرت خود آگاهی ندارند. تیم استیو مدام در حال فرو نشاندن این تنش‌هاست؛ وظیفه‌ی آن‌ها نه‌تنها جلوگیری از آسیب به یکدیگر، بلکه محافظت از دانش‌آموزان در برابر آسیب به خودشان است.

رمان پورتر با صحنه‌ای آغاز می‌شود که شای (Shy) کوله‌پشتی‌ای پر از سنگ حمل می‌کند. در فیلم، این نقش را جی لایکورگو ایفا می‌کند؛ بازیگری جوان که در نقشی هم‌زمان حساس و تهدیدآمیز درخشان ظاهر شده است. کوله‌پشتی در میانه‌ی فیلم نمایان می‌شود، زمانی که گروه مستندساز بدون اجازه وارد اتاق دانش‌آموزان می‌شود؛ صحنه‌ای که به فیلمی ترسناک شبیه است و ذهن آشفته‌ی شای را آشکار می‌کند. استیو نشانه‌ها را ندیده، هرچند جنی هفته‌ها پیش او را هشدار داده بود.

میلانز با کنار هم گذاشتن این عناصر، ساختاری پسانوگرایانه اما عمدتاً خطی پدید آورده است. او با ترکیب مصاحبه‌های دوربین مستند و لحظات خصوصیِ دقیق و شاعرانه، اثری خلق می‌کند که از حالت تئاتری خارج می‌شود. فیلم‌بردار روبریخت هایورت میان دو فرمت SD Betacam  و فیلم جابه‌جا می‌شود و تدوینگر دنیل پالمر با مهارت بین فوران‌های خشم نوجوانان و لحظات آرام، تعادل برقرار می‌کند.

در فیلم، صحنه‌هایی از تماس تلفنی دردناک شای با مادرش وجود دارد، جایی که مادر تصمیم خود را برای قطع ارتباط با او اعلام می‌کند؛ و همچنین لحظاتی که استیو پنهانی از بطری‌های الکل مخفی‌شده‌اش می‌نوشد . راهی برای مقابله با احساس گناه و اعتیاد خودش.

در بسیاری از فیلم‌های مربوط به مدارس شبانه‌روزی، کلیشه‌ای وجود دارد که تنها با مرگ یک دانش‌آموز تغییر واقعی رخ می‌دهد. «استیو» تا حدودی با این مفهوم بازی می‌کند، اما در نهایت مسیری متفاوت برمی‌گزیند و تمرکز خود را از «شای» به خودِ «استیو» معطوف می‌سازد.

برای بسیاری، «اوپنهایمر» اوج بازیگری کیلیان مورفی بود؛ اما دو همکاری اخیر او با تیم میلانز نشان‌دهنده‌ی تواضع، تعهد و توانایی شگفت‌انگیز اوست. دیدن چهره‌ی همیشه تمیز و آراسته‌ی مورفی با ریش و چشمانی خسته در این نقش، تجربه‌ای تازه است. استیو مردی است که بیش از اندازه از خود مایه می‌گذارد، و تنها بازیگری با عمق و صداقت مورفی می‌تواند چنین دردی را به تصویر بکشد.

  • منبع

https://variety.com/2025/film/reviews/steve-review-cillian-murphy-1236509285/

لینک کوتاه

 

آخرین ها