تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۶/۰۶ - ۱۷:۳۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 961

فرشته طائرپور

فرشته طائرپورجناب جنتی ، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی

در ادبیات امروز ایران، “احمدی نژاد” دیگر صرفا یک نام خاص نیست؛ صفتی شده است گویای نوع ویژه ای از هویت، شخصیت، فرهنگ، ادبیات و منش؛ اجازه دهید چند نمونه از ساده ترین کلماتی که دارای رابطه موصوفی با صفت “احمدی نژادی” هستند و سند تعلق انحصاری و ابدی شان بنام این رئیس جمهور خبرساز صادر شده را ذکر کنم تا مطلب شفاف تر شود: هاله نور، دولت پاکدست، مدیریت جهانی، اختلاس، بگم-بگم، کیک زرد، ورق پاره، درجه دکتری، دوربرگردان، خس و خاشاک، قطعنامه دان، مادر چاوز، یارانه، گونی سیب زمینی و…

از دبستان تا سرای سالمندان، از زایشگاه تا بهشت زهرا، از خطوط مرزی تا نقاط مرکزی، از مخفی ترین محفل تا علنی ترین مجلس، بمحض آنکه یکی از این کلمات یا عبارات بر زبان آورده شود، مجموعه ای از تعاریف و تجارب و خاطرات در ذهن شنونده ردیف و رده بندی می شوند.

در میان فصول سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، فصل فرهنگ که ذاتا وظیفه حفظ و روایت وقایع اتفاقیه را بیش از بخش های دیگر برعهده دارد، موقعیت های بیشتری برای درک معنا و تداعی صفت “احمدی نژادی” نصیبش شده است.

اینکه ادبیات و فرهنگ “احمدی نژادی”، طی هشت سال در حوزه هنر و سینمای این سرزمین چه کرد و چه نکرد، باشد برای مجالی دیگر؛ در این نوشته صرفا می خواهم به ارائه چند پیشنهاد عملیاتی، آنهم از نوع “احمدی نژادی” بپردازم … شاید بیش از روشی که تاکنون به کار گرفته اید و به کار گرفته ایم، موثر افتد!

جناب جنتی، بعنوان یک سینماگر ایرانی که از بدو تاسیس سینمای بعد از انقلاب همراه آن بوده و سالهاست که شاهد جدل و جدال های میان دانایی و جهل، هنر و ابتذال، گشایش و عسرت، صداقت و خباثت، مصلحت و منفعت و… است، می خواهم شما را به استفاده از ادبیات “احمدی نژادی” ولو برای یکبار هم که شده، توصیه کنم؛ شاید از این مسیر آنهایی که به بهانه دلسوزی برای ارزش ها و بمنظور تهدید و تحدید شما، با مخاطبان و جریان های “احمدی نژادی”در جامعه، سخن های تحریک آمیز می گویند، کمی به خود آیند.

جناب جنتی باید بپذیریم که فیلمسازان “احمدی نژادی” بمراتب بیش از خود احمدی نژاد، در برابر گفتگوهای دوسویه و پذیرش عقاید و تحلیل های متفاوت با آنچه خود دارند، مقاومت به خرج می دهند. آنها به مدد تریبون ها و رسانه هایی که انشالله از طریق مناسبت های عادلانه و قانونی نصیبشان شده، مدام همان یک فقره آواز تکراری را که بلدند، به گوش خلق می رسانند و آرشه همان یک ساز ناکوکی را که دارند بر اعصاب اصحاب فرهنگ می کشانند. هرچه لحن شما در صحبت با آنها آرام تر و منطقی تر باشد و یا بخواهید فضا را به سمت گفتگوی منطق-مدار پیش ببرید، آنها با نگرانی از شکست در مذاکره، به روش های مرسوم و تخصصی خود بیشتر پناه می برند و شعارهای نخ نمای خود را در سایت های زرد، بلندتر تکرار می کنند؛ لطفا بجای مذاکره سینمایی، این بار شرایط یک مناظره تلویزیونی میان دبیر و ستاد جشنواره بین المللی را با آنها فراهم کنید تا بر همگان روشن شود که دروغ و تهمت و تحریف، که پیرو اخذ مجوز از مکاتب نامرئی برای آقایان حلال شده، تا کجا می تواند آنها را به نتیجه دلخواه در این ماجرا برساند. جناب جنتی باور کنید که آنها تلویزیون را خییییییلی دوست دارند.

جناب جنتی، اکثر قریب به اتفاق سینماگران “احمدی نژادی”، سایت داران “احمدی نژادی” و مدیران سابق “احمدی نژادی”، که همگی در عرصه اعتراض، یکسره حضور فعال دارند، صاحب شناسنامه معتبری در حرفه خود نیستند و نتوانسته اند که نام خانوادگی بزرگ “سینمای ملی ایران” را بدنبال نام های کوچک خود به ثبت برسانند. آنها برای دفاع از کیان سینمای ملی کشورمان، این مولود نخبه انقلاب اسلامی، نه تنها از کوچکترین منافع مالی و موقعیتی خود نگذشته اند، بلکه کارنامه فعالیت شان نشان می دهد که چگونه با بودجه-خواری های حیرت برانگیز، برای صدرنشینی دیروز و حاشیه نشینی امروز، از محل بیت المال هزینه و پس انداز کرده اند. لطفا بجای حساسیت در رعایت آبروی همه آحاد مرتبط با آن وزارتخانه، این بار اسناد دریافت ها و پرداخت های ثبت شده هریک از این “فجر”پرستانِ به خشم آمده را به اطلاع عموم برسانید (ثبت نشده هایش بماند برای قیامت). جناب جنتی باور کنید که آنها خاصیت و تاثیر روش “بگم-بگم” را خیلی خوب می دانند.

جناب جنتی چگونه می خواهید به چنین جماعتی که در ساده ترین نامه نگاری های اداری یا تبلیغاتی شان، کهنگی موضوع و انباشتگی اشتباهات فاحش ادبی و دستوری موج می زد و می زند، توضیح دهید که روزآمدی و پرهیز از عقب ماندگی، از وجوه ذاتی سینماست؛ و لذا مدیران و دبیران جشنواره های سینمایی حق دارند که پیرو ماه ها تحلیل و مشورت با کارشناسان اصلح و متعهد، تغییراتی متناسب با استانداردهای جهانی در نام ها و برنامه های هر رویداد سینمایی در کشور ایجاد کنند و بدون تخطی از اصول اولیه و ارزش های مورد احترام فرهنگ ایران، شناسنامه جدیدی برای یک جشنواره تازه مستقل شده صادر کنند؛ لطفا این بار بجای توضیحات اقناعی، با تعیین یک جایزه فاخر، از این مدافعان کلمه و تیتر بخواهید که نامی مناسب با موضوع، زمان و مکان یک جشنواره سینمایی بین المللی، در اردیبهشت ماه در تهران، پیشنهاد دهند؛ نامی که علاوه بر تناسب زمانی و مکانی و سهولت تلفظ، درک درستی از معنایش نیز برای شرکت کنندگان و منتقدان خارجی جشنواره، ممکن باشد. جناب جنتی باور کنید آنها تلف کردن وقت خود و دیگران را روی نام ها و شعارها، خیلی خوب بلد هستند.

جناب جنتی، سینمای ایران از ابتدای ظهور فرهنگ “احمدی نژادی”، با قلم بدستان و دوربین بدستان قسم خورده ای طرف شده استکه در مواجهه با هر حرکت و تغییری در سینما، ابتدا حمله می کنند و سپس بدنبال دلایلی عوام فریب و یا محکمه پسند برای توجیه آن حمله می گردند؛ استدلال و استناد و ادبیات سالم و فاخر، در چنین معرکه غرض آلودی، هدر می رود. ما هم می دانیم که اعتنا به شان متین و جایگاه وزین سینمای ایران نزد جامعه ایرانی و جهانی، ایجاب می کند به هوچیگری های بازدارنده و شعارهای تشنج آفرین که قصد تحریک افکار عمومی را دارند، بی اعتنایی شود و مسیر پیش رو با اعتماد بنفس لازم طی شود، و همه تلاش ها صرف آن شود که تغییرات به درستی هدایت و پشتیبانی شوند تا در انتها، معاندان نزد ملت و منتقد، رسوا و بی اعتبار شوند؛ اما لطفا وقتی شما یا مدیران تان در بزنگاهی قرار می گیرید که ناچار می شوید در فضایی رسانه ای با معترضان سخن بگویید و یا به سخنی که گفته شده پاسخ بدهید، یادتان باشد که بد نیست با “احمدی نژادی”ها گاهی با زبان خودشان سخن گفت، اگرچه آسان نیست.

جناب جنتی، سینمای ایران فراموش نکرده و نمی کند که این “احمدی نژادی” ها با سینما و “خانه سینما” چه کردند و چگونه بی پروا و بی تقوا بر اساسنامه اش تهمت ِحذف “جمهوری اسلامی” بستند و هلهله کنان قفل بر در خانه اش زدند، خانه ای که البته بسته شدنی نبود و بیش از در و درگاهش، آسمان پاکش قدمگاه سینماگران بود؛ عرصه ای که به لطف خدا از قید و قفل مصون مانده و خواهد ماند؛ سینمای ایران فراموش نکرده و نمی کند که این”احمدی نژادی”ها، حتی از دستور صریح خود احمدی نژاد برای باز شدن “خانه سینما” در آخرین ماه های ریاست جمهوری اش سرباز زدند و کاسه های داغ تر از آشی شدند که برای سینمای ایران با یک وجب روغن روی آن، پخته بودند؛ سینمای ایران این تجربه های تلخ را فراموش نکرده و نمی کند؛ آنها هم شکست تلخ شان از سینمای ایران را فراموش نکرده و نمی کنند؛ و ظاهرا تا زمان کافی بر همه ما نگذرد، این کین و نفرین بی خاصیت ادامه دارد؛ و هر وزیری هم که روی کار بیاید، ناگزیر از حضور فعال در این چالش است.

جناب جنتی، بر شما پوشیده نیست که این غوغای برآمده از حذف کلمه “فجر” از جشنواره کوچک بین المللی سینمای ایران در اردیبهشت ماه (و نه جشنواره بزرگ سینمای ملی ایران در بهمن ماه)، مستمسک اخیر و نه آخرِ آنها برای ترور شخصیت مدیران و سینماگرانی است که علیرغم داشتن کارنامه ای روشن از اعتقاد و تعهد و هنر، قرارست با بهانه و بی بهانه، هدف بمباران بی امان رسانه ای قرار گیرند تا از کار اصلی شان باز بمانند.

جناب جنتی، شک نکنید و به شاکیان و معترضان و دلواپسان و دلسوزان نیز بگویید که شک نکنند که دست اندرکاران و حامیان سینمای ایران، به یاری خدا و هم افزایی یاران، یک بار دیگر جام بلورین سینمای نجیب و ارزشی ایران را از میان سنگباران بخل و کین و ادعا، به سلامت عبور خواهند داد؛ و مانند همیشه سر بلند و محبوب خواهند ماند نزد ملت آگاه.

با هم برای زخم خوردگانی که با استفاده های نابجا و جابجا از کلمات مقدسی چون اسلام و انقلاب و فجر و… به تخریب ناجوانمردانه مردانمان و توهین به آرمان هایمان و تضعیف تلاش هایمان می کوشند، دعای هدایت به راه صدق و اجتناب از دروغ و تهمت و تحریف می خوانیم و به زبان خودشان به آنها می گوییم: “این دور برگردان، شما را به جایی که بودید بر نمی گرداند، بهترست همراه با سینمای ایران رو به جلو بروید…”

خبرآنلاین

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها