تاریخ انتشار:1396/04/01 - 00:05 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 58909

کیوان   کثیریانکیوان کثیریان_ دقیقا یکسال پیش در همین صفحه و همین روزنامه یادداشتی به مناسبت سالروز تولد عباس کیارستمی نوشتم. دوهفته بعد از آن، کیارستمی دیگر نبود.

در این یکسال، هزاران هزار جمله درباره او نوشته شد، صدها نفر از بزرگان سینما و هنر و ادبیات و سیاست در دنیا او را ستودند، ده‌ها جشنواره برایش بزرگداشت برگزار کردند، فیلم‌هایش به نمایش درآمد و صدها مراسم یادبود برای او برپا شد؛ صدها برابرِ دوران حیاتش. اما چه سود که او دیگر نبود.
هم او که عاشق زندگی بود و اعتقاد داشت وقتی خودش نیست چه سود که آثارش بمانند و دوست‌تر می داشت خودش به جای آثارش زندگی کند.
درباره مرگ کیارستمی و مقصرانش آن‌قدر صحبت شده که نیازی به تکرار نداشته باشد و بعضی چیزها آن‌قدر روشن هست که نیازی به اثبات نداشته باشد. کیارستمی شاید می‌توانست تولد امسال‌ش را هم ببیند. شاید می‌توانست فیلم‌های ناتمامش را تمام کند و چند فیلم دیگر هم بسازد اما نشد. این شانس از ما و کیارستمی و جهان سینما گرفته شد. حالا در اولین سالروز نبودنش جز افسوس، چه می‌توان کرد؟
سال پیش در پاراگراف آخر یادداشتم نوشتم:
“زادروزش بر همه ما مبارک باشد و عمیقا به اینکه در دورانی که او زیسته زندگی کردم، افتخار می‌کنم. امیدوارم عباس کیارستمی سلامت‌ش را بازیابد و تمام جامعه هنر و دستگاه بهداشت و درمان ما در مقابل سلامت این هنرمند برجسته احساس مسئولیت بیشتری کنند.”
من هنوز هم به اینکه هم‌عصر با او زیسته‌ام افتخار می‌کنم. او سلامت اش را بازنیافت اما همچنان امیدوارم جامعه پزشکی در قبال آحاد مردم این سرزمین از جمله هنرمندان احساس مسئولیت بیشتری کند؛ کاری که به‌قطع و یقین درباره عباس کیارستمی نکرد. کاش لااقل جامعه پزشکی به‌جای این‌همه مقاومت و لجاجت بخشی از کاستی‌های این پرونده را می‌پذیرفت. شاید درآن صورت این حجم از بی‌اعتمادی و داغ و گلایه به‌وجود نمی‌آمد. جمله‌ای را شخصا از وزیر بهداشت شنیده‌ام که شاید مجاز به نقلش نباشم ولی یقینم را از آن جمله دارم.
با کیارستمی موافقم. کاش خودش می‌ماند. خودش هم کنار آثارش بود. اما بگذارید یک مخالفت هم با کیارستمی بکنم. او نمی‌داند حالا که نیست، وجود تک تک فیلم‌هایش، آثارش، تصاویرش، حرف‌هایش، دستنوشته‌ها و کارهای گرافیکی‌اش  و هرآنچه از او به جای مانده برای همه چه گنجینه بزرگی است. نمی‌داند چقدر خودش در آثارش جاریست و حالا که نیست چقدر این حضور به درد همه ما می‌خورد. او نمی‌داند، چون دوران بدون کیارستمی را تجربه نکرده است.

روزنامه وقایع اتفاقیه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظرات شما

  1. شما تنها نیستید
    ۷, تیر, ۱۳۹۶ ۴:۱۴ ق٫ظ

    درود برشما
    با پوزش و اجازه از جناب حافظ
    خوش بود گر اکنون فیلمی آید به میان
    تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

نظر شما


آخرین ها