سینماسینما، ابوالفضل نجیب
بهانه این یادداشت گزارش آخرین دربی توسط جواد خیابانی است. در این مختصر تلاش می کنم از منظری متفاوت ریشه های حضور آزاردهنده و بعضن توهین آمیز او را بازخوانی کنم.
گزارشگران مسابقات ورزشی به خصوص فوتبال اغلب از میان بهترین این حرفه انتخاب میشوند. آنها به دلیل نقشی که در جذابیت مضاعف گزارش فوتبال دارند، باید برخوردار از مختصات مضاعف در مقایسه با سایر حرفههای مشابه باشند. این حساسیت در ارتباط با فراگیری و هیجانات ذاتی این رشته همواره در کانون توجه بوده و هست و خواهد بود.
برخی از این مختصات صرفنظر از دانش و آگاهی درباره این رشته ورزشی و ابعاد متنی و فرامتنی به جنس صدا، لحن، قدرت بداههپردازی، توان تعامل و رابطه کاریزماتیک با مخاطب، هوشمندی در دادن اطلاعات حاشیهای، ایجاد صمیمت و گاه برقراری رابطه عاطفی با مخاطب و البته برخی فاکتورهای فرهنگی و جامعهشناختی مربوط میشود. گزارشگران رادیویی فوتبال درگذشته بنا به ضرورت از جمله اتکای صرف گزارش به صدا و ذهنیتسازی لحظات بازی ناگزیر به پر کردن بخشهای سفید گزارش بودند. منظور از بخشهای سفید لحظات و دقایق ساکن بازی است که به دلایلی بازی را از جریان میانداخت و گزارش تا حدود زیادی موضوعیت خود را از دست میداد. در این فرم گزارش،گزارشگر ناگزیر به پر کردن این لحظات ساکن بود. در ایران مرحوم بهمنش از زبدهترین گزارشگران رادیویی فوتبال بود که صدای او به بخشی از نوستالژی علاقهمندان فوتبال این سالها تبدیل شد. با ظهور تلویزیون و امکان پخش مستقیم مسابقات فوتبال چند گزارشگر مشهور آن سالها از جمله مانوک خدابخشیان همچنان در خاطره آن نسل باقی مانده است.
با پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال، گزارش مسابقات با تغییر سبک جدی مواجه شد. به این دلیل ساده که مخاطبان تلویزیونی دلیلی برای ذهنیتسازی از گزارش فوتبال نداشتند. به این معنی که بخش مهمی از کارکرد گزارش فوتبال و به یک معنی آنچه در ارتباط با مشاهدات مخاطب ضرورت پیدا میکرد، منتفی و موضوعیت خود را از دست داد. این اتفاق اما به معنی حذف یا کمرنگ شدن نقش گزارشگران تلویزیونی نبود. بلکه در ابعاد دیگر و به درجاتی اهمیت و نقش گزارشگران تلویزیونی را مضاعف می کرد.
به تعبیری میتوان گفت، گزارشگر در واقع به واسطه و کاتالیزور تصویر و مخاطب ارتقا پیدا کرد. نقشی که نه تنها حذفشدنی نبود که به درجاتی جذابیت تماشای یک مسابقه فوتبال را چندبرابر میکرد. آنچه باعث جذابیت مضاعف میشد، تنیدگی و همزمانی اتفاقات درون زمین و سکوها و نقش و وظیفهای بود که گزارشگر باید بهطور هارمونیک و معنیدار به تماشاگر تلویزیونی انتقال دهد. در واقع آن پارامترها و مختصات تکنیکی از جمله جنس صدا و لحن و دانش و مهارتی که برشمرده شد، درست در چنین بزنگاه موضوعیت پیدا میکند. اینگونه بود که گزارش تصویری مسابقات فوتبال به یکی از بااهمیتترین حرفهها همچنین بخش تفکیکناپذیر مسابقات فوتبال تبدیل شد.
برای اثبات این ادعا میشود با بستن صدای تلویزیون هنگام تماشای فوتبال به کارکرد چندگانه صدا به خصوص صدای گزارشگر و نقش و تاثیرات هیجانی و روانی آن در تماشای فوتبال پی برد. با این همه هستند کسانی که به دلایلی و در برخی مواقع ترجیحشان بستن صدای تلویزیون و محرومیت اختیاری از لذت صدای استادیوم و گزارش گزارشگر یک مسابقه فوتبال است.
این محرومیت خودخواسته و ناگزیر البته تنها برای علاقهمندان فوتبال داخلی مصداق پیدا میکند. به این دلیل که امکان تماشای یک مسابقه فوتبال برای آنها محدود به شبکه داخلی است. اما دلیل مقاومت این برخیها برای بخشیدن صفای صدای گزارشگر به لقای او چیست؟ آنچه طی سالهای گذشته در واکنش به برخی گزارشگران فوتبال شاهد بودیم، بر کمیها و کاستیهایی تاکید و دلالت دارد که به تعبیری تحمل صدای گزارشگر را برای آنها غیرممکن و به نوعی لذت آن را به عذاب تبدیل میکنند. هرچند برای همین عده هم صدای این گزارشگران و در پارهای موارد هم خاطرهانگیز و هم در حافظه فوتبالی آنها و حتی شاید نسلهای آینده بایگانی شود. آنچه نگارنده به صورت تجربی و در مقام همذاتپنداری از تبعات این معضل دریافته بر رفلکسهای روحی – روانی و بدتر از آن احساس غبن و به تعبیری توهینشدگی به درک و شعور و حتی عواطف و احساسات مخاطبان تلویزیونی دلالت و تاکید دارد.
آنچه مورد نظر است چندان ارتباطی به نکات تکنیکی از جمله نوع صدا و لحن و ارتباطگیری حسی و عاطفی گزارشگر ندارد. این عوامل به نوعی در مقایسه با صورت مساله اصلی به حاشیه و اولویتهای ثانونی تبدیل میشوند. آنچه به تعبیر فلسفی معضل شناخته میشود، دیده شدن و نشدن است، مساله این است. به زبان سادهتر افتادن تمامقد سایه گزارشگر روی زمین و زمان است.
مساله این است که احساس حضور و بودن گزارشگر فوتبال همان اندازه که لازم و ضروری و اجتنابناپذیر، همان اندازه هم گم شدن و احساس نکردن او ضرورت لذت بردن از تماشای فوتبال است. این حضور و غیاب دیالکتیکی ارتباط مستقیم به خیلی چیزها دارد و مهمتر اینکه گزارشگر آنقدر هوشمندی و از خودگذشتگی داشته باشد که فردیت خود را قربانی لذت مخاطب کند. این فداکاری البته معطوف به دارا بودن صلاحیتها و توانمندیهای فنی و پارامترهای ذکرشده است؛ به معنی سادهتر عطف به موضوع و مختصاتی که یک گزارشگر فنی خوب را از متوسط و بد تمیز میدهد. آنچه به سرخوردگی و احساس غبن مخاطب تعبیر کردم عطف به همین حس خودشیفتگی خواسته یا ناخواسته گزارشگری میشود که تلاش میکند موقعیت خود را تا موضوع یک مسابقه فوتبال ارتقا بدهد. این خودشیفتگی میتواند از احساس مزاحمت مخاطب شروع و تا پشیمانی و آزردگی و در نهایت به ترجیح محروم کردن خود از لذت تمامی صدای یک مسابقه فوتبال بینجامد. به این خودشیفتگی مزمن اضافه کنید تلاشهای کاریکاتورگونه در بداههپردازی و توصیفات و تعابیر من درآوردی برای جلب نظر بیشتر که اغلب نتیجهای جز عصبانی کردن مخاطب ندارد. آنچه و بهرغم انتقادها و اعتراضات و… و اذعان به اشتباهات و ابتلائات اما همچنان شاهد هستیم، بیاعتنایی آمیخته به لجاجت یا از سر عادت مزمن و ترکناشدنی ناشی از همین فردیت به تعبیر علمی بازدارنده و به تعبیر ساده تر خودشیفتگی بیمارگونه به دیده شدن و مطرح بودن است. به گمان حقیر بسیار کاستیها و ضعفها و آزردگیها و انتقادها به این نوع گزارشها صرفنظر از عواملی چون کماطلاعی از موقعیت گزارشگر، ضعف در گویش ادیبانه و حتی عوامانه و … معطوف به این فردیت بازدارنده است.
آنچه طی سالهای اخیر شاهد هستیم محبوبیت برخی گزارشگران در مقایسه با برخی متوسطها و برخی که میتوان به معنی کامل کلمه به بد تعبیر کرد، حکایت دارد. حذف عادل فردوسیپور، مهاجرت مزدک میرزایی، بیمهری و محرومیتهای مقطعی و در نقطه مقابل لجاجتهای غیرحرفهای برای جایگزین کردن برخی که به نور چشمی تعبیر میشوند، وضعیت گزارش مسابقات فوتبال را به جایی رسانده که اگر در توان و امکان همگانی باشد ترجیحشان تماشای مسابقه فوتبال از فضای مجازی و با قابهای کوچک اما با صدای گزارشگرانی است که صدای آنها لذت کامل تماشای فوتبال را پیشاپیش تضمین میکند. با همه این احوال اما آنچه درباره خیابانی باید اشاره کرد، داستان و روایت متفاوتی است. با لحاظ این مهم که مشکل اساسی او به تعبیری دیده شدن به طریق اولی و فارغ از هر گونه داوری درباره خود است. از این منظر مشکل خیابانی فارغ از داشتن و نداشتن قابلیت های لازم برای گزارشگری معطوف به فردیت بازدارنده ای است که بر تمام ظرفیت های داشته و نداشته او سایه انداخته و متاسفانه به دغدغه و انگیزه اصلی او برای حضور در رسانه به معنی عام و رسانه های تصویری بطور خاص تبدیل شده است. این ادعا معطوف به متفاوت نمایی در گزارش های فوتبال و همان اندازه حضور در اغلب برنامه های حضوری فوتبالی و غیر فوتبالی است. این حضور چه به صورت صوتی و چه تصویری به طرز آزاردهنده ای نگاه از بالای او را تداعی می کند. میل آزاردهنده او به متکلم وحده بودن و همزمان نمایش آزاردهنده تر او به تواضع و افتادگی سویه دیگری از این تفوق طلبی را نشان می دهد.
برای خیابانی موضوع گزارش یک مسابقه فوتبال و همان اندازه نفس حضور در قاب دوربین بسیار نزدیک و شبیه مسئله بودن و نبودن است. و درست در چنین بزنگاه روانشناختی است که او تمامی ظرفیت های داشته و نداشته خود را سرمایه و هزینه بود و نبود خود می کند. حتی به قیمت لوس بازی های مضحک که به تصور او می تواند به تمامیت دیده شدن یا همان بودن مطلق او و به تعبیر واقعی تر سبقت کردن از متن و تبدیل خود به موضوع و حاشیه راندن و تحت الشعاع قرار دادن همه چیز شود. خیابانی نه آنچنان نسبت به واکنش های منفی مخاطبان ناآگاه است و نه آنچنان که نداند می باید در مسیر حرفه ای که انتخاب کرده باید واکنش های منفی و آزاردهنده را با تصحیح و غلط گیری مدام از روال کارش به سمت جلب رضایت مخاطبان و بخصوص مخاطبان خاص سوق دهد. آنچه مانع پذیرش انتقادها و تصحیح روش کاری او می شود، همین قرار گرفتن مدام در معرض دیده شدن است. او تردیدی ندارد انگیزه بسیاری مخاطبانی که صدا و تصویر او را تحمل می کنند به این دلیل ساده است که به اصطلاح مچ گیری کنند و همان گاف ها و بداهه پردازی های بی معنی و گاه آزاردهنده را تبدیل به سوژه برای نوشتن درباره او و حتی دستمایه مضحکه کردن او قرار دهند. ظاهرن این هجمه ها بیش از آن که او را آزار دهد، اسباب خودشیفتگی او را فراهم می کند. فقط به این دلیل و انگیزه کودکانه که به تمامیت دیده می شود و بود او اینگونه به اسباب رضایت درونی منجر می شود.
انگیزه دیده شدن در او به حدی موضوعیت دارد که حاضر است با طرح سوالات ابتدایی و گاه مضحک و اظهارنظرهای عجیب و غریب و تعابیر بی معنی خود را بر متن و معنای تحمیل کند. حضور او در برخی برنامه های غیر ورزشی و همان اندازه تلاش برای غلبه بود خود بر تمامیت برنامه را می توان در راستای همین فکت روانشناسانه ارزیابی کرد.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دربارهی فاجعه گزارش جواد خیابانی در دربی پایتخت
- اندر احوالات هوش مصنوعی
- «قیصر»؛ خندقی در گذر زمان
- تقابل غریزه و انگیزه برای آزادی/ نگاهی به فیلم «پاپیون»
- از ارادت تا نفرت/ نگاهی به فیلم «مرد سوم»
- پیامدهای ناگزیر/ درباره واگذاری نظارت بر شبکه نمایش خانگی به صداوسیما
- این فیلم واقعا شما را ترسانده است!/ نگاهی به فیلم «برادران لیلا»
- من و بیبی و پوراحمد/ در یادبود کیومرث پوراحمد
- تکملهای بر یادداشت رمانتیسم خونبار
- رمانتیسم خونبار کمونیستی/ بررسی تحلیلی «گوزنها» و انقلاب مسلحانه
- سوریایی کردن مهمترین رخداد سینمایی در ایران/ چند نکته درباره چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر
- مجریانی که صداوسیما برای جامجهانی انتخاب کرد
- عادل که نباشد علیفر الگو می شود!
- دعوت به سیری شاعرانه در متن زندگی
- خبر خوب جواد خیابانی: عادل فردوسیپور به زودی به تلویزیون برمیگردد
پربازدیدترین ها
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- نگاهی به انیمیشن کوتاه «در سایه سرو»/ پیرمرد و دریا
- دربارهی فاجعه گزارش جواد خیابانی در دربی پایتخت
- دشواریهای سینمای مستقل از دید کارگردان «آنورا»
- توقیف را چه کسی در دامان فرهنگ ما گذاشت؟/ بیانیه اعتراضی کانون کارگردانان سینما در پی پخش نشدن قسمت جدید «تاسیان»
آخرین ها
- آتش زنده کامکارها در شب زمستانی تهران
- معرفی برگزیدگان سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند ایران/ شبی برای تجلیل از سعید پورصمیمی و مهدی جعفری
- کنسرت ارکسترال کامکارها / گزارش تصویری
- فرش قرمز اسکار نود و هفتم / گزارش تصویری
- به بهانه گزارش دربی توسط جواد خیابانی/ بودن یا نبودن، مسئله این است
- مراسم نود و هفتمین دوره جوایز سینمایی اسکار / گزارش تصویری
- لحظه اعلام نام انیمیشن ایرانی در اسکار ۲۰۲۵
- نگاهی به فیلم «ذرهای آرامش»/ جهان در انتظار خشکسالی
- برندگان اسکار ۲۰۲۵ اعلام شد/ انیمیشن ایرانی جایزه اسکار گرفت
- حقایقی درباره فیلم درباره الی
- نامزدهای اسکار و تصاویرشان/ در آستانه جایزه اسکار نود و هفتم
- نمایش «مرسی آقای لانگلوا» در شب فرهنگی ایران و فرانسه
- مفاخر کاریکاتوری
- فوت کارتونیست و طراح ایرانی؛ داود احمدی مونس (آروین) درگذشت
- بستههای ویژه همراه اول بهمناسبت ماه مبارک رمضان
- دربارهی فاجعه گزارش جواد خیابانی در دربی پایتخت
- دومین کتاب گلاره عباسی رونمایی شد/ رمانی که نامش را مصطفی مستور انتخاب کرد
- معرفی برگزیدگان اسکار سینمای فرانسه/ پیشتازی «امیلیا پرز» در جوایز سزار ۲۰۲۵
- اقدام اعتراضی فیلیمو نسبت به توقیف سریالش؛ انتشار ۳ قسمت نخست «تاسیان» در یوتیوب
- روایت منوچهر محمدی از یک اتاق عجیب ۱۶ متری در وزارت ارشاد که برای سینماگران پرونده سازی می کرد
- سر فیلم بازمانده می گفتند چرا ارتش اسرائیل حجاب ندارد؟
- توقیف را چه کسی در دامان فرهنگ ما گذاشت؟/ بیانیه اعتراضی کانون کارگردانان سینما در پی پخش نشدن قسمت جدید «تاسیان»
- «حافظه»؛ جایی در میان دیوارها
- تنها ۴ روز مانده به مراسم اسکار؛ مرگ بازیگر برنده اسکار و همسرش در خانه!
- کامکارها ۱۲ اسفند روی صحنه میروند
- در سوک «دل آواز» که شجریان با خود برد
- بزرگداشت ۲ مستندساز در اختتامیه سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند ایران
- دشواریهای سینمای مستقل از دید کارگردان «آنورا»
- تهمینه میلانی : مردم ایران مطالبه گر شده اند
- واکنش کیانوش عیاری به قاچاق فیلم «کاناپه»؛ از نمایش غیرقانونی اثرم ناراضی هستم