تاریخ انتشار:1401/06/11 - 15:06 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 180558

سینماسینما، گلاویژ نادری

حدود دو سال و نیم پیش بود که فریادهای تام کروز بازیگر پروژه سینمایی «تاپ گان؛ ماوریک» بر سر دو نفر از عوامل پشت صحنه این فیلم وایرال و خبرساز شد و بازیگری مانند جورج کلونی آن را تایید کرد. تام کروز در آن فایل صوتی پخش شده پس از اینکه می‌بیند دو نفر از اعضای تولید در دوران اوج کرونا بیش از حد نزدیک هم در برابر صفحه مانیتور ایستاده‌اند به آنها هشدار داد که اگر بار دیگر شاهد چنین وضعیتی باشد آنها را اخراج می‌کند و گفت: «ما استاندارد طلایی داریم و در هالیوود به خاطر ما سر کار برگشته‌اند. چون آنها به ما و کاری که داریم انجام می‌دهیم باور دارند. من هر شب دارم با استودیوهای کوفتی تلفنی صحبت می‌کنم، با کمپانی‌های بیمه، تهیه کنندگان و چشم آنها به ماست که داریم فیلم تهیه می‌کنیم. ما داریم هزاران شغل ایجاد می‌کنیم. این کارها می‌تواند موجب تعطیل شدن صنعت سینما و از دست رفتن سقف خانه‌های بسیاری از مردم شود. می‌تواند غذای روی میزشان یا امکان پرداخت هزینه‌های دانشگاه را از آنها بگیرد. من هر شب با این فکرها می‌خوابم؛ برای آینده این صنعت لعنتی!»

این صنعت لعنتی دقیقا همان چیزی است که کروز برایش حاضر است سوار جت‌های جنگی شود و به جای بدلکار صحنه‌های خطرناک را بازی کند. این همان سینمایی است که این بازیگر ۶۰ ساله هالیوودی چهل سال از عمر خود را در آن سپری کرده و می‌داند ویژگی‌ها و امتیازات این هنر صنعت چیست. با آن چه کارهایی می‌شود کرد، چه ارقامی را جا‌به‌جا کرد،‌ چقدر از آدم‌های این کره خاکی را تحت تاثیر قرار داد، چقدر شغل ایجاد کرد و در تمام دنیا باعث رونق تجارت و صنعت سینما شد، چه تعداد از سالن سینما را در کشورهای مختلف از رکود و رخوت ناشی از کرونا درآورد و در کنار همه این کارها که به نفع جمعیت کلانی از مردمان می‌شود، آنها را تحت‌تاثیر هنر و قدرت آمریکا قرار داد، توانایی این کشور را به رخ‌شان کشید، آنها را مقهور این کشور کرد و قصه‌ای جذاب، کامل با قهرمانی دارای تمامی ویژگی‌های برتر یک قهرمان را به آنها نشان داد تا مخاطبان هم برایش احترام قائل شوند، هم با او همراهی کنند، هم عاشقش شوند، هم دوستش‌ داشته باشند هم ازخودگذشتگی‌ها را از عمق دل و جان بپذیرند و هم با تماشای فیلمش هر آنچه این ابرقدرت اقتصادی می‌خواهد و در فیلمش گنجانده، بپذیرند و قدرتش را باور کنند. 

«تاپ‌گان؛ ماوریک» حالا مرزهای فروش را در هالیوود جابه‌جا کرده‌ است. فروش «تایتانیک» و «انتقام‌جویان» را پشت سر گذاشت و به عنوان بزرگ‌ترین پروژه کمپانی پارامونت در ۱۱۰ سال اخیر مطرح شد. فروشش همچنان هم ادامه دارد و در آمریکا تا ماه نوامبر هم روی پرده است. یعنی حدود هفت ماه به نمایش خود ادامه می‌دهد و در بیشتر کشورهای دنیا به جز چین، روسیه و البته کشور ما اکران شده و همچنان پرفروش است. 

جوزف کوشینسکی کارگردان «تاپ گان: ماوریک» گفته است حدود ۸۰۰ ساعت فیلمبرداری کرده‌اند تا دنباله اکشن تام کروز را بسازند. البته گرفتن سکانس‌های هوایی تنها دلیل این همه فیلمبرداری نبود. کوشینسکی و تیم سازنده وی برای فیلمبرداری صحنه‌هایی که داخل کابین‌ها رخ می‌داد هم باید به بازیگران آموزش می‌دادند که چگونه از تجهیزات استفاده کنند زیرا فضای کافی برای جا دادن خدمه وجود نداشت. تام کروز هم در این باره گفته است: «باید به بازیگران درباره نورپردازی، فیلمبرداری و حتی تدوین آموزش می‌دادیم. باید در مورد زوایای دوربین و لنز یاد می‌گرفتند و اینکه چطور دوربین را روشن و خاموش کنند. زمان‌مان برای در اختیار داشتن جت‌ها هم نامحدود نبود و در فاصله پرواز ۳۰-۲۰ دقیقه‌ای باید مطمئن می‌شدیم آنچه لازم داشتیم را گرفته‌ایم.»

بله سازندگان چنین فیلمی که قرار است تمامی تماشاگران را در سراسر دنیا انگشت به دهان کند، زحمت می‌کشند، حسابی کار می‌کنند و به خود سختی می‌دهند تا به هدفشان برسند. قراردادن شش دوربین با کیفیت تصویر آیمکس داخل کابین جت‌های جنگی، تعدادی از خیره‌کننده‌ترین تصاویر نبرد هوایی ثبت‌شده در تاریخ سینما را پیش‌روی تماشاگر می‌گذارد. تصاویر باشکوهی که چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند. به این اضافه کنید صداگذاری و تدوین صوتی بی‌نقص فیلم را؛ که فشار خردکننده‌ی نیروی جاذبه بر محفظه‌ی شیشه‌ای کوچک هواپیمای در‌حال‌اوج‌گیری با آن سرعت برق‌آسا را روی شانه‌ی تماشاگر می‌اندازد و همه حس‌های او را به کار می‌گیرد. 

این همان صنعت لعنتی است که کروز و امثال او جان خود را هم برایش به خطر می‌اندازند. برای اینکه به هدف بزرگی می‌اندیشند و می‌دانند با آن می‌توانند دنیا را به حیرت وادارند. داستانی درباره ماموریت مامور ماوریک و افسر او که با هواپیمای فوق پیشرفته مک‌کانل داگلاس اف/ ای -۱۸ هورنت به یک ماموریت جدید فرستاده می‌شوند را با چاشنی عشق، از خود گذشتگی، فداکاری، احساس و… می‌آمیزند تا هرچه بیشتر و بهتر تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد. آن وقت با همین ترکیب جادویی که همه‌شان به خوبی می‌دانند، چقدر خوب جواب می‌دهد به دنیا می‌گویند که ما صاحب پیشرفته‌ترین و کارآمد‌ترین تجیهیزات نظامی هستیم و ماموران‌مان چنان قدرتمند، باهوش، زیرک و با مهارت‌اند که می‌توانند سخت‌ترین و خطرناک‌ترین ماموریت‌ها را به هم به خوبی و با موفقیت پشت سر بگذارنند. این درحالی است که خلبانان به‌معنای واقعی کلمه نابغه ایرانی تمام سعی و تلاش خود را برای حفظ پرنده‌ها و تجهیزات مرتبط با پرواز می‌کردند و تنها شنیدن حکایت فرارهایشان از دست موشک‌های مرگبار روسی و فرانسوی که در اختیار رژیم بعثی عراق بود، هیجانی به‌مراتب بیشتر از تماشای تاپ گان دو را برای مخاطب به ارمغان می‌آورد. اما حتی بسیاری از مدیران رده بالای حال حاضر ما هم از این ماموریت‌های آنها خبر ندارند.

تفاوت ما با نظام پروپاگاندای آمریکایی همین است که آنها به اهمیت و پتانسیل این هنر و صنعت پی برده‌اند و به خوبی می‌دانند که می‌توانند از آن، حتی بیشتر از تجهیزات نظامی‌اش بهره ببرند و در ذهن مردمان جهان قدرت داشته یا نداشته خود را به رخ بکشند. در مقابل مدیران سینمایی ما همچنان به این فکر می‌کنند، چه راهکاری برای حذف هنرمندان و نهادهای صنفی می‌توان پیدا کرد که آسیب کمتری داشته باشد و تنها با گروهی خودی کار کرد که بیشتر وقت‌ها، فیلم‌هایشان را حتی خانواده این مدیران هم نمی‌بینند و حاضر نیستند، زمانی برای تماشای آن بگذارنند. 

منبع: روزنامه سازندگی

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها