سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه – نگاهی به فیلم «انتظار» ساخته امیر نادری، محصول سال ۱۳۵۳
دست زن جوانی، بیرون آمده از دَر، برای گرفتن ظرف خوش آب و رنگ بلوری تا از یخ پرش کند، و عَطشِ نوجوانی که تنها تُنکهای به پا دارد را بیشتر کند برای دیدن دوباره این دستِ اسرارآمیز. فیلمی با کادرهای به زیبایی عکاسی شده. انگار به یک نمایشگاه عکاسی دعوت شده باشیم یا همه این تب و تابِ این نوجوان از آفتاب سوخته، بهانهای باشد برای گشتزنی در دنیای بصری فیلمسازی که میخواهد به یک تابلوی طبیعت بیجان سینمایی، تفسیری از عشق آمیخته به هوس تازه بیدار شده و نوعی تفسیر فلسفی آمده از تصاویر، به دست دهد.
این همه از آنجا میآید که همه کاراکترهای فیلم بینام و نشاناند. پسر را تنها به عنوان پسر میشناسیم و او را با عطشاش و بیتابیاش برای فرا رسیدنِ زمان یخ گرفتن به یاد میآوریم و نیز با بُهتزدگیاش در میانه عزاداری در شهر، وقتی که ناگاه چشمش به نشانه دست علم شده بر فراز بِیرَقی میخورد. نوعی نشانهگذاری سینمایی به واسطه تصاویر و سامان دادن به دنیایی که از طریق زیبایی شناسی خاص این تصاویر بیرون میآید. گونهای به تصویر کشیدن دنیایی تجریدی و خالی از همه چیز (تمامی فیلم در شهری متروک که باد و بوتههای رها شده در آن نشانههای زندگیاند میگذرد و تنها در زمانه عزاداری آدمها را داخل کوچه پس کوچههای گلی شهر میبینیم).
نوعی نگاه برآمده از هنر عکاسی، برای رسیدن به انتزاعی که خاصِ سینمای شکل گرفته بر اساسِ تصاویر ناب است. تجربه روایت به زبان تصویر، برای به قاب درآوردن درونیترین خواستههای پنهان آدمی، از چشمِ دوربینی که انعکاسِ نور آفتابِ تابیده بر کاسه بلوری بر صورتی پیرزنی با چشمانی کم سو، ناخواسته به یادش میآورد پسرک را به برای فرستادن یخ روانه کند. پیرمردی که یا قلیان میکشد یا نماز اِقامه بسته یا در حال ذکر و دعا است و در همه حال پسرک را زیر نظر گرفته. چشمانی که تو را میپاید و تو از این نگاه گریزانی و عطش تماشای دستهای زنانهای را داری که برای گرفتن کاسه بلوری از چهارچوبِ در چوبی قدیمیای بیرون آمده.
نظام نشانهگذاری فیلم به حد کمال است. صدای بال زدن کبوتران، اینجا و آنجا، یا کبوترانی که پسرک در خانه میبیند و در آغوش گرفته و لمسشان میکند، در وقتِ ورود او به خانه مرموزی که دستِ زن ناشناس ساکن آنجاست، معنی مییابد. پشتِ در چوبی، در راهروی ورودی که گویی با نور نقاشی شده، پُر کبوتر است. بال زدنِ کبوتران در باند صوتی فیلم، اینجا است که قابل فهم میشود.
انگار به جهانی پر رمز و راز و ممنوعه وارد شدهایم که سرمنشأء همه رازها است. جایی که کمی جلوتر، در ایوانی با دیوارهای گلی احاطه شده، دختران نوجوانی (در سن و سال پسرک) به شیوهای غریب (با چرخاندن سر در حالتی خلسهوار، گویی در حال سماع باشند) عزاداری میکنند. گویی درون این خانه، با آن راهروی درازش، و ساکنانش که زنانی مسناند و در حال مویه و دخترکانی در حال سماع (حال و هوای دختران با تب و تاب پسرکِ طالب تماشای دستهای زن جوان بیرون آمده از چهارچوب در شباهت دارد)، درونِ تبدیده پسرِ جوان باشد و چیزی که میبیند همان ممنوعهای است که چشم پسرک نباید به آن میافتاد. حال، نگاهِ دائم در حال پائیدنِ پیرمرد در حال کشیدن قلیان و چشمانِ کمسوی پیرزن، سمت و سوی مفهومی و زیباییشناسی تازهای پیدا میکند.
وقتی پسرک توسطِ پیرزنی که شماتتبار تکانش داده و از خانه بیرونش میکند به خود میآید، آن بیرون کوچههای خلوت و گلی و خاک و غبارگرفته دور و برش، و صدای و تصویر گربهای در حال گذر، در این دنیای بنا شده بر تصاویرِ ناب و تجریدی، ما را از عرصه تجربه سینمایی خاصی گذر داده است. گویی درهایی برای ابد به روی پسرک بسته شده باشد. او را از چیزی منع کردهاند که برای دیدنش آن همه عطش داشت.
«انتظار» ساخته «امیر نادری»، این گونه پایه سینمایی را میریزد که با «دونده» ( ۱۳۶۳) به تکامل رسید. سویهای میشود برای رسیدن به گونهای سینمای خاص که نظام واژگان بصریاش را تصاویر بنا نهادهاند. دستِ چروکیده پیرزنی که در پایان فیلم از چهارچوب درِ چوبی فرسوده و قدیمی بیرون میآید، از همین منظر است که چون شوکی جلوه میکند. انگار این همان برزخی باشد که تا ابد به جانمان افتاده، تا ما را از دیدن چیزی باز دارد؛ زیبا، دلپذیر، جوان و خواستنی.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- صدور پروانه نمایش غیرسینمایی برای ۴۱ اثر
- اجرای طرح «اکران شبانه» سینماها در تعطیلات نوروز
- ما درون خمره گیر افتادهایم/ نگاهی به آخرین اجرای اثر برجسته لوییجی پیراندللو در ایران
- «خواب مرد مرده» به صحنه میآید
- جایزه اصلی جشنواره سالونیکا به فیلمساز ایرانی رسید
- با نمایش ۱۰ روزه؛ «تلماسه ۲» نیم میلیارد دلاری شد/ پیشی گرفتن از فیلم نخست
- فوت فیلمنامهنویس «سخنرانی پادشاه»/ دیوید سیدلر درگذشت
- فصل سوم «داستانهای فوتبال» به آنتن شبکه ورزش میرسد
- رشید کاکاوند راوی «مجنون آن لیلی» شد
- آغاز حراج نوروزی شمارههای رند همراه اول
- با ۸۰ سال تولید فیلم و سریال؛ آتش یک استودیوی قدیمی در قاهره را از بین برد
- با ۸ و نیم دور چرخیدن دور خود؛ فیلم رایان گاسلینگ رکورد گینس را شکست/ برای تعداد معلق خوردن ماشین
- اکران آنلاین «ویلای ساحلی» و ۲ فیلم دیگر
- هدیه نوروزی سوینا؛ انتشار نسخه ویژه نابینایان «پدرخوانده» با صدای پیمان معادی
- در هشتمین جشنواره ملی نوآوری برتر ایرانی؛ محصول «اعطای اعتبار با توثیق سیمکارت» نوآور معرفی شد
- در پی بالا رفتن اجاره بها؛ سینماهای خیابان شانزهلیزه بسته میشوند
- صدور ۱۷ پروانه ساخت غیر سینمایی
- آغاز اکران آنلاین «کاپیتان من» در نمایش خانگی
- چند تماشاگر برای فیلمهای نوروزی به سینما رفتند؟
- ۵ انیمیشن ایرانی در اسپانیا نمایش داده میشود
- لباس پارتیتور و گردنبند «پروین» به موزه سینما اهدا شد
- مستند مرکز گسترش در اکران نوروزی یک پلتفرم/ از کیارستمی تا رزاقکریمی
- یادداشت بلومبرگ بر سریال «شکوفههای شانگهای»/ اولین سریال تلویزیونی وونگ کار وای، نوستالژی دهه نود
- لیندا کیانی و آرمین رحیمیان بازیگران «ماه پنهان» شدند
- کنارهگیری آگنیشکا هالند؛ ژولیت بینوش ریاست آکادمی فیلم اروپا را بر عهده میگیرد
- دعوت هندیها از اصغر فرهادی
- گزارش مراسم رونمائی از کتاب «دندان گرگ»/ یک داستان حماسی شهری
- میراث پدر/ نگاهی به فیلم «شطرنج باد»
- با حکم دادگاه؛ «قهرمانِ» فرهادی تبرئه شد
- آغاز پویش مردمی همراه اول برای کمک به سیلزدگان سیستانوبلوچستان