تاریخ انتشار:1403/06/04 - 13:54 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 199814

سینماسینما، امیرابراهیم جلالیان؛

آلن فابین موریس مارسل دلون یا آلن دلون، ستاره چشم آبی، نمادی از نسل پیشگام سینمای فرانسه و قهرمان زخمی و جذاب پاریسی به افسانه ها پیوست ! گانگسترِ خوش سیمایی که با خلق نقش های ماندگار دنیا را به رویا تبدیل می‌کرد، اگر چه الن دلون یکی از زیباترین مردان تاریخ سینمای جهان بود، اما این تنها ویژگی او نبود، زیرِ آن زیبایی، لایه‌های تاریک‌ و پنهانی داشت که به نقش‌هایش عمقی فوق‌العاده می‌بخشید، زیبایی مفرط و کمال‌گرایانه، در نمودِ رل‌های او بسیار تاثیرگذار بود. بعضی ستاره‌ها جادوی سینما را در ما بیدار می‌کنند .او‌ بیش  از یک ستاره و در واقع سفیر شکوه و شکل و شمایل بازیگری مدرنِ سینمای فرانسه و اروپا را ازآن خود کرد. الن دلون اصولِا نماد یک ضد قهرمان، تبهکاری خونسرد و یا عاشق پیشه‌ای رمانتیک را داشت. فیزیک مناسب، ژست و چهره‌ی تیپیکال و شخصیت کاریزماتیک و ناآرام او ، هنر و قابلیت بازیگری‌اش را  کم رنگ جلوه می‌داد، اما خلاقیت او در ارائه‌ی ترکیب و یا دگرگونی رل‌هایش ماندگار  و بی‌بدیل بود.

آلن دلون در یک مدرسه کاتولیک درس خواند و به خاطر شیطنت‌های بسیاری که داشت از مدرسه اخراج شد و از سن ۱۶ سالگی کاملا درس و تحصیل را رها کرد. از ۱۷ سالگی جذب ارتش یگان تفنگداران نیروی دریایی فرانسه شد و به عنوان چترباز شروع به خدمت کرد در سال۱۹۵۶ پس از اتمام خدمت سربازی . از خانواده و بدون درآمدی ثابت، خود را در کافه‌های پاریس سرگرم کار کرد حالا آن جوان ژستیک خوش قیافه با چهره های معروف سینما هم آشنا می‌شود. در کافه‌ای که گارسون بود  به‌طور اتفاقی با ژانر کلود بریالی هنرپیشه و کارگردان فرانسوی آشنا می‌شود و دوستی خوبی را باهم رقم می‌زنند. آنها در سال ۱۹۵۷ برای تفریح  به جشنواره کن رفتند و در آن مراسم  زندگی جوان استایلیش به شکل عجیبی رقم خورد و اقبالی ‌‌رویایی به رویش گشوده شد و مورد توجه همگان، مخصوصا اهالی سینما قرار گرفت.

همان سال ایو الیگره فیلمساز، او را برای بازی در فیلمی به نام «وقتی زنی دخالت می‌کند»، انتخاب کرد و این اولین حضور دلون در سینما محسوب می‌شد. در سال ۱۹۵۸ توسط پیر کاسپار ویت کارگردان مطرح فرانسوی به‌ فیلم «کریستین» دعوت شد و‌‌ نقشی قابل توجه را ایفا کرد. همچنین آشنایی‌اش با رومی اشنایدر هنرپیشه مطرح آلمانی، اتریشی  شکل گرفت. رومی اشنایدر، بازیگر برجسته سینمای آلمان که به شاهزاده خانم ملقب بود. غالبا در نقش‌های یکنواخت و عموما ملودرام‌های معمولی سینمای آلمان گیر افتاده بود و به دنبال شکوفایی و عرض اندامی دوباره بود با یک دعوت، خود را به سینمای  فرانسه رساند تا تولدی دوباره در زندگی هنری‌اش به‌وجود بیاورد. و این فیلم سرآغاز رابطه عاشقانه برای رومی اشنایدر زیباروی و آلن دلون جذاب شد. آنها بیش از چهار سال باهم نامزد بودند و خوراک تیتر  روزنامه ها، مجلات فرانسه و همچنین سوژه محافل هنری بودند، به‌طوریکه به نامزدهای جاودانه معروف شدند.

آن زوج افسانه‌ای به اتفاق هم ۵ فیلم سینمایی بازی کردند. در سال ۱۹۶۰ فیلم مشترکی از فرانسه و ایتالیا در سبک درام جنایی به نام «ظهر بنفش» به کارگردانی  رنه کلمان، در سال ۱۹۶۵ «عشق در دریا» به کارگردانی گای ژیل و دیگر فیلم مشترک دلون و اشنایدر «ترور تروتسکی» به سال ۱۹۷۲ ساخته جورف لوزی با مضمونی سیاسی و حضور ریچارد برتون بازیگر بزرگ هالیوودی بود.

از طرفی سال‌ها از رابطه عاشقانه‌اش یا رومی اشنایدر می‌گذشت، اما در فیلم دراماتیک و جنجالی استخر ساخته ژاک دوره با یکدیگر هم بازی شدند . بعد جدایی از  رومی اشنایدر، با مدل جذاب فرانسوی ناتالی کانوواس ازدواج کرد.

کاراکتر و شخصیت‌های تراژیک سینمایی او‌ در قیاس با سینمای عصر معاصر کمی جلوتر بود از این منظر، مظهر جوانی با انرژی و آوانگارد به حساب می‌آمد که بعدها به یک بازیگر افسانه‌ای و نمادین مبدل شد.

اما حواشی و فراز و نشیب‌ها در زندگی اسطوره چشم آبی بسیار فراوان بود شایعاتی که مدام او را تعقیب می‌کر‌د، رابطه آلن دلون با خلافکاران و تبهکاران فرانسه، دوگانگی بزرگی در زندگی‌اش به‌وجود آورده بود.

و این شایعات زمانی بیشتر شد که در سال ۱۹۶۸ جسد گماشته یا محافظ او استفن مارکوویچ در پارکینگ خانه‌اش پیدا شد و بیشتر نظرها به خود دلون جلب شد و شایعه شد که به‌خاطر علاقه‌ای که استفن به ناتالی همسر آلن دلون داشت.

اما در نهایت آلن تبرئه شد و هیچ‌گاه بطور واضح ابعاد تاریک این قتل روشن نشد و پرونده مسکوت ماند.

او‌ در دهه شصت و هفتاد به یکه تازی  در سینما ادامه داد و با قابلیت و استعداد ژرف، که در وجودش بود  به یک فوق ستاره مبدل شد و  در جایگاه خاصی ایستاد، گرچه با سینمای موج نوی فرانسه همراه نبود ( به استثنای فیلم فانتزی «موج نو‌» کاری از ژان لوک گدار) اما به‌موازات آن پیشرفت و با محبوبیتی که پیدا کرد توانست  با بزرگان سینمای هالیوود همبازی شود. یکی از بهترین آثار او «یوزپلنگ» فیلمی در سبک درام به کارگردانی لوکینو ویسکونتی و با برت لنکستر و کلودیا کاردیناله همبازی بود  این فیلم برنده  نخل طلایی جایزه کن در سال ۱۹۶۳شد.

همچنین آلن دلون در فیلم پربازیگری به نام «آیا پاریس درحال سوختن است ؟» اثر مهمی در ژانر جنگی به کارگردانی رنه کلمان، نقش آفرینی کرد، و با استقبال چشمگیری روبرو شد این اثر ترکیبی از بازیکران برجسته هالیوود و سینمای فرانسه  چون، کرک داگلاس، اورسن ولز، ژان پل بلموندو، گلن فورد و ایو مونتان بود .

از اثار قابل توجه او بازی در فیلم «سامورایی»، ساخته ژان پیر ملویل کارگردانِ آونگارد فرانسه است.

آلن دلون در قالب قاتلی خونسرد و بی‌پروا و با صورتی جذاب و سنگی که البته در حالت عادی هم بَری از احساسات است و بنظر بهترین انتخاب برای رل کاستلو بود شخصیتی که به تنهایی در مقابله با سیستم برمی‌خیزد. و ملقب به ببر تنهای جنگل شد. گرچه فیلم ویژگی سینمای نوآر ایتالیا را دارد اما در دسته‌بندی موج نوی فرانسه قرارگرفته است.

و نقش‌آفرینی در فیلم  «دایره سرخ» کار مشترک فرانسه و ایتالیا و شاهکاری از  ژان پیر ملویل در ژانری جنایی است.

این فیلم به‌خاطر سکانس پایانی‌اش که تعقیب و گریز  و سرقت جنجالی داشت ! شهرت عجیبی پیدا کرد و مورد توجه مخاطبین و سینماگران قرار گرفت، آلن دلون در این کار با  ایو مونتان و جان ماریا ولونته همکاری داشت .

او در فیلم ویسکونتی کارگردان صاحب نام ایتالیا بنام «روکو و ‌برادرانش» در کنار کلودیا کاردیناله و رناتو سالواتوری بازی تحسین برانگیزی از خود به جا گذاشت و در نقش روکو، که در واقع قربانی جامعه‌ای است که معصومیت را عقب ماندگی و بخشندگی را حقارت میداند ایفای نقش کرد و به خوبی توانست طیف‌های مختلف آن رل را رنگ آمیزی کند.

الن دلون غالبا در بازی‌های تاثیرگذار و چند وجهی جا افتاده بود او با ظاهری آراسته و چشمانی نافذ ،اما درونی شیطانی و مرموز  باعث جذابیت نقش های متعدد و کاراکتر پروری می‌شد.

در دهه هفتاد به استثنای کمپانی فیلم سازی، یک  شرکت هواپیمایی نیز تاسیس کرد و به دنبال آن سرمایه گذاری در پرورش اسب های مسابقه داشت و همچنین به جمع آوری عتیقه روی آورد و  کلکسیون ارزشمند و قابل توجهی را جمع‌آوری کرد. دلون در همان سال ها بخاطر حمایت از حزب افراطی و راست گرای فرانسه مورد انتقاد قرار گرفت و کمی از محبوبیتش در بین مردم کاسته شد و  اغلب نگاه ها نسبت به او تغییر پیدا کرد ولی همچنان مورد نظر و تایید فیلمسازان به حساب می‌آمد.

همچنین به دوران عاشقانه خود با ناتالی کانوواس خاتمه داد و با میری دارک هنرپیشه سریال های تلویزیونی و مانکن مطرح فرانسوی ازدواج کرد که در چند فیلم با یکدیگر همبازی بودند .

او در فیلم‌های «دایره سرخ» و «سرقت» از آثار ژان پیر ملویل در ژانر جنایی، نئو نوآر، حرکتی متفاوت را در ابتدای دهه هفتاد اغاز کرد سپس همراه با‌ ژان گابن و لینو ونتورا در «دسته سیسیلی‌ها» به کارگردانی انری ورنی به سبک مافیایی در نقش جوانی سرکش و جسور  ظاهر شد .

او‌ بعد از درخشش در فیلم‌های هنریِ کارگردان‌های بزرگ ایتالیا و فرانسه بیشتر از پیش مورد توجه سینماگران خصوصا جامعه روشنفکری قرار گرفت.

به همین منظور  ژوزه جووانی او‌ و ژان گابن بازیگر کلاسیک فرانسه را برای بازی در رل های گانگستری  فیلم( دومرد در شهر) فراخواند.

و سپس در فیلم «اقای کلاین» به کارگردانی جوزف لوزی و به تهیه‌کنندگی خودش بازی کرد. اثری شبیه به داستان‌های کافکا، روایت سرگردانی و پریشان حالی انسان‌ها در جنگی خانمانسوز و ویران‌کننده. فیلم برنده سه جایزه سزار و نامزد نخل طلایی شد که امتیازی ویژه برای الن دلون به‌عنوان تهیه‌کننده داشت.

آثار دیگری که با حضور و درخشش او به نمایش درآمدند، فیلم‌های «بورسالینو» همراه با میری دارک و ‌‌ژان پل بلموندو، «برای پنهان کردن یک پلیس» با شرکت میری دارک و بازی و کارگردانی الن دلون، فیلم مهیج و جاسوسی «عقرب» به کارگردانی مایکل وینر و نقش افرینی برت لنکستر. «افتاب سوزان» با شرکت چالرز برانسون و حضور توشیرو میفونه ستاره سینمای ژاپن .

او ‌در دهه هشتاد هم چنان حضور مستمری در سینما داشت و فیلم مهیج و متفاوت «تهران ۴۳»  محصول مشترک شوروی فرانسه و سوییس  را با کلود ژاد بازی کرد. داستان فیلم، تلاش برای ترور  چرچیل، استالین و روزولت درکنفرانس تهران بود؛ اما نکته مهم آن بود که الن دلون بدون اینکه برایش روایت تاریخی سیاسی داستان مهم باشد و از صحت سقم آن باخبر شود با سرمایه‌گذار روسی دستِ همکاری و تن به بازی در این فیلم داد . البته این اثر جایزه طلایی بهترین فیلم فستیوال مسکو، در سال ۱۹۸۱را از آن خود کرد. آلن دلون با بازی در ژانرهای متفاوت می‌کوشید تا محدوده نقش‌هایش را وسیع‌تر کند.

او  بعد از ۱۴ سال از میری دارک جدا شد و به سوییس نقل مکان کرد تا نظارت مستقیمی بر شرکتی که در ژنو دایر کرده بود داشته باشد .

در سال ۱۹۸۴ نیز به خاطر بازی در فیلم موزیکال «داستان ما» ساخته برتران بلیه جایزه سزار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. و مجددا همان سال با حضور در فیلم «سوان عاشق» محصول فرانسه و المان بر اساس رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» نوشته مارسل پروست و کارگردانی فولکر اشلندورف خوش درخشید .

نقشی که گواه بر استعداد غریزی و اصیل بازیگری آلن دلون و کوشش او برای کسب فرصت‌های تازه و جدیدتر می‌داد.

او در ابتدای دهه نود به دوران افول در سینما نزدیک شده بود و مدتی به شکل فیزیکی از سینما دور ماند برای احیا و بقای مجدد کوشید تا همواره همان ستاره جذاب و دوستداشتنی بماند و در چرخه ی متحرک سینما در حرکت باشد .

بعد از چند سالی به دعوت کارگردان برجسته فرانسه و یار دیرینه‌اش ژان لوک گدار پاسخ مثبت داد و در فیلمی فانتزی، به نام «موج نو»  همراه با دومیتسانا جوردانو عکاس و هنرپیشه ایتالیایی نقش‌آفرینی کرد.

سال ۱۹۹۱ نشان لژیون دونور فرانسه را دریافت کرد و همچنین در چهل و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم برلین برنده جایزه خرس طلایی شد.

او در ششمین دهه زندگی‌اش، ده ۹۰ میلادی آثار  باورپذیر و متمایزی از خود به جا گذاشت. سال ۱۹۹۸ برای چندمین بار دو فوق ستاره سینمای فرانسه ژان پل بلموندو، الن دلون در فیلمی اکشن و ‌ماجراجویانه «نیمه شانس» ساخته پاتریس لوکنت، همراه با ونسا پارادی مدل و خواننده فرانسوی، شرکت کردند.

سال ۲۰۰۸، ژولین سزار کاراکتری تاریخی و هیجان‌انگیزی که الن دلون در فیلم «آستریکس در بازی‌های المپیک» ساخته فردریک فوستر عهده‌دار بود، به گمانم اوج قدرت و شکوفایی او در شخصیت‌پردازی مکتوب تاریخی قرار داشت. و آخرین مُهر تایید بر کارنامه قابل قبول دلون بود. حضور مغناطیس آلن دلون بر پرده سینما نه تنها جذابیت و قشنگی خاصی داشت بلکه روح مضاعف و افسانه‌ای به کالبد نقش‌ها و شخصیت‌ها می‌داد، چنین پردازشی تداعی یک شوالیه همیشه جاودان و میراث ماندگار فرانسه و حتی ستاره‌ی سمبلیک سینمای جهان را می‌دهد. قهرمان همیشه در مرگش محبوب است.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها