تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۹ - ۲۰:۱۱ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 136044

سینماسینما، جابر تواضعی

کنار هم آمدن دو نام حمید نعمت‌الله و هادی مقدم‌دوست برای یک فیلم یا سریال، می‌تواند ضمانتی برای کیفیت کار باشد. کارهای آن‌ها رنگ و بوی خاصی دارد که تماشاگر را خسته و دل‌زده نمی‌کند. ضمن این‌که همکاری مشترک و طولانی آن‌ها در نوشتن فیلم‌نامه، می‌تواند تجربه‌ای منحصربه‌فرد و یک مورد مطالعاتی در سینمای ایران باشد. برای همین سریال «سرباز» به کارگردانی هادی مقدم‌دوست می‌توانست یک اتفاق خوب در ماه رمضان امسال باشد.

«سرباز» که به‌جای پرداختن به قصه‌های سرراست روایتش را بر داستانک‌ها و خرده‌پیرنگ‌ها بنا کرده، می‌توانست کار نو و آوانگاردی باشد که خاطره سریال شیرین «وضعیت سفید» را زنده کند. ولی تحمل طاقت‌فرسای بیش از ۲۰ قسمت سریال، چاره‌ای باقی نمی‌گذارد جز این‌که آن را یک کار بی‌نمک و شکست‌خورده بدانیم. کاری با قصه‌ای لاغر و غیرواقعی و شخصیت‌هایی غیر جذاب و اعصاب‌خردکن.

کارگردان با بهره‌گیری از امکانات ادبیات و داستان کوتاه برای بیان درون هر کدام از شخصیت‌ها از نریشن/ مونولوگ استفاده کرده. کاری که استفاده از آن تا این حد در تلویزیون بی‌سابقه است. ما یک راویِ اصلی با ظاهر دانای کل داریم که تقریباً همان چیزی را که می‌بینیم، برایمان تعریف می‌کند. باز هر کدام از شخصیت‌ها یحیی، یلدا و حتی شهاب- هم برایمان توضیح واضحاتی می‌دهند که هیچ چیز دندان‌گیری به اطلاعات ما درباره خودشان یا قصه اضافه نمی‌کند. ما با پلان‌های طولانی و کش‌داری مواجهیم که اگر چیز دیگری هم جای آن‌ها بود، چندان به حال ما فرقی نمی‌کرد.

مقدم دوست در مقام یک فیلم‌نامه‌نویس حرفه‌ای شاید این سؤال را در بوته آزمایش گذاشته که واقعیت با کم‌ترین دست‌کاری دراماتیک چه‌قدر می‌تواند جذاب و دیدنی باشد. حاصل این ریسک در سینمای ایران و دنیا طرفداران خودش را دارد. اما نتیجه این سعی و خطا در مدیوم تلویزیون و سریالی به اسم «سرباز»، چیزی بیش از یک سری تصاویر با ریتم کند و قصه لاغر و بی‌کشش نیست و نتیجه هولناکی دارد که نتیجه‌اش نه رضایت مخاطب عام است، نه مخاطب خاص.

ما هنوز نمی‌دانیم قهرمان اصلی کیست یا موضوع اصلی سریال کدام است. هیچ‌کدام از شخصیت‌ها نه‌تنها حس هم‌دلی را در مخاطب برنمی‌انگیزند، که رفتار نفرت‌انگیزی دارند. هرچند رفتار آن‌ها قابل تحلیل است، اما چون درست دراماتیزه نشده‌اند و محملی برای انجام کنش‌های دراماتیک درست برایشان طراحی نشده، اعصاب‌خردکن و غیرقابل تحمل‌اند.

یحیی در بیان عامیانه یک مرد بی‌بو و بی‌خاصیت زن‌ذلیل است که هیچ کنش و اختیار و دورنمایی ندارد و تمام هم‌وغمش این است که با پسردایی‌اش به سربازی برود. چیزی که در اصطلاح روان‌شناسی تحلیلی، نمونه تیپیکال یک «مرد نَرم» است. یلدا هم به‌عنوان یک زن کمال‌گرا می‌خواهد با تبدیل ازدواج دیرهنگامش به یک ازدواج کامل، نقاط ضعف و گسستگی خانوادگی‌اش را برطرف کند. دوروبر او پر از آدم‌ها و مخصوصاً مردانی از این جنس است. جمال اجلالی به‌عنوان پدر، حضوری در حد آکسسوار صحنه دارد و مادر فقط به خودش فکر می‌کند. این وسط او که برای ازدواجش خیالات بسیاری در سر دارد، با الگوی تکرارشونده‌ای روبه‌رو شده که نمی‌داند چه‌طور باید با آن روبه‌رو شد.

رفتار نفرت‌انگیز یلدا از این منظر کاملاً قابل توجیه است. وقتی مرد ضعیف باشد، زن با بیدار کردن آنیموس یا مرد درونش در صدد جبران برمی‌آید. چنین زنانی جنگ‌جو و پرخاش‌گرند و به‌جای پرداختن به ارزش‌های زنانه، به دستاوردهای مردانه می‌پردازند. نتیجه، تکرار چرخه معیوب خانواده زن‌سالاری است که در خانواده یلدا می‌بینیم و حالا او دارد آن را بین خودش و یحیی بازتولید می‌کند. 

گذشته از عدم جذابیت روایت، بخشی از تنفر ما از یلدا به‌خاطر نمایش و بازتاباندن تصویر دهشتناکی از چنین زنانی است که این روزها دوروبرمان زیاد می‌بینیم. با توجه به شیوع مردان نرم و ازدیاد زنان به‌ظاهر مستقل یا به‌عبارتی زنان مردنما، سریال روی نکته خوبی دست گذاشته که متأسفانه خوب پرداخت نشده و به‌واسطه ریسک زیاد در اجرا نابود شده است.

یکی از مهم‌ترین محاسن «سرباز»، پرداختن به روابط پیش از عقد دائم و ازدواج است. گرچه اشاره چندان واضحی نداریم، ولی به نظر می‌رسد یحیی و یلدا عقد موقت یا صیغه هستند و حضور همیشگی و روی اعصاب باران هم فقط برای حل مشکل شرعی این ماجرا است. اما حسن این اتفاق این است که آن‌ها در همین شرایط با هم رفت‌وآمد خانوادگی دارند، به سفر می‌روند و برای هم پیامک عاشقانه می‌فرستند. فرهنگ‌سازی سریال از این منظر، اتفاق مهمی است و دوام یا قطع رابطه یحیی و یلدا در پایان کار می‌تواند نشانه‌ای برای رویکرد و استراتژی‌ تلویزیون به‌عنوان رسانه دستگاه ایدئولوژیک حاکم در مورد ازدواج باشد.

ماه رمضان دارد تمام می‌شود و هنوز اتفاق ویژه‌ای در «سرباز» نیفتاده. وقتی الیکا عبدالرزاقی گفته منتظر سیلی نباشید، یعنی سریال تا آخرش با همین فرمان جلو می‌رود. اما من می‌خواهم این یادداشت را برایتان با یک سیلی و سورپرایز بزرگ تمام کنم: «سرباز» پنجاه‌قسمتی است و بنا بر اعلام تهیه‌کننده، پخش‌اش تا اواسط تابستان ادامه دارد!

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها