تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۱/۲۱ - ۱۳:۳۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 153780

سینماسینما، زهرا مشتاق

Shiva baby یک فیلمی که حسابی حرص مرا درآورد. به خصوص رفتارهای اغراق آمیز دنیل با بازی راشل سنوت که البته به نظر می رسد اقتضا فیلمنامه و خواسته نویسنده و کارگردان فیلم اما سلیگمن بوده است.
دنیل همراه با والدینش در مراسم شیوا شرکت می کند. شیوا مراسمی است که یهودیان پس از خاکسپاری مرده خود در خانه برگزار کرده و دورهم غذایی می خورند. درست مثل ما که بعد از مراسم خاکسپاری، هر کس به وسع و اندازه خود از رستوران نایب و البرز تا جوان و هانی به فامیل از کوچک و بزرگ غذا می دهد و بحث شیرین غیبت داغ می شود. در این فیلم هم که در میان یک خانواده یهودی تقریبا مدرن اتفاق می افتد، همین طور است. همه به هم کار دارند و زیر چشمی همدیگر را می پایند و این دورهمی فرصتی است برای فضولی های رایج فامیلی تا بدانند چه کسی کجاست و دارد چه کار می کند و خلاصه یک سردرآوردن تمام عیار از حال و روز هم. دنیل در چنین شرایطی گیر می افتد. او یک دوجنسگرا است و طبیعتا میان یک جامعه یهودی چنین گرایشاتی باید قبح زیادی داشته باشد و پنهان کاری بیشتری باید صورت دهد. بدتر از همه اینکه برای خالی نبودن دستش وقت هایی به خانه هایی حضوری نیز مراجعه می کند و در ازا خدمتش پول دریافت می کند. اما از آن جایی که هیچ چیز در این جهان عجیب و غریب پنهان نمی ماند، درست وسط مهمانی باید مردی را همراه با همسر بلوند و باربی اش و بچه هجده ماه اش ملاقات کند و هر دو از دیدن هم شوک شوند و البته سعی کنند ظاهر را نیز حفظ کنند. شاید به همین دلیل است که فیلم را در گونه کمدی جا داده اند. دنیل دست و پا چلفتی که قهوه روی لباس سفیدش می ریزد. شیشه می شکند. دور دهانش را با غذا خوردن کثیف می کند. جورابش پاره می شود و از همه بدتر تلفن بدون رمزش را در توالت فراموش می کند. او مجموعه ای از بدبختی های حرص درآور است، نه خنده دار. و مهم تر اینکه به نظر می رسد از این که زن های فامیل او را در آغوش بگیرند و لمس کنند به شدت بیزار و گریزان است و بخشی از رفتارهای پر اغراق از همین جا می آید. اگر به من بود، دستم را در فیلم فرو می بردم، کات می دادم و به همه تذکر می دادم که فضولی و لمس موقوف. سرتان به کار خودتان باشد. اما چنین چیزی امکان پذیر نیست. تقریبا هر کس دنیل را می بیند می خواهد بداند برنامه اش برای آینده چیست؟ دانشگاه می خواهد برود، کار کند، دوست پسر بگیرد یا… دنیل فقط می خواهد فرار کند. اما حتا اگر در یک خانواده یهودی نسبتا مدرن هم باشی، باز هم آدابی هست که ملزم به رعایت آن هستی. لبخند زدن های احمقانه و بدتر از همه ابراز وجد کردن هر چند دروغین از دیدار فامیل و دوست و رعایت ادب. همین است که دنیل دچار سرگیجه می شود و تنها راه رهایی این است که به توالت برود و با خود واقعی اش برای لحظاتی تنها باشد. و در سکانس هایی شاهد معاشقه های او از نوعی که به آن تمایل دارد، باشیم. با مایا با بازی مالی گوردن و مکس با نقش آفرینی دنی دفراری. ولی اعصاب خرد کن تر از همه فرد ملامد و پولی دراپر است که نقش والدین او را بازی می کنند. درست مثل مادرهایی که مدام وسط مهمانی به دخترشان تذکر بدهند، روسری ات را بکش جلو. درست بنشین. کم نیشت را باز کن. مادر راشل نیز مدام حواسش هست که دنیل کمتر آبرو ریزی بکند و اتفاقا برعکس به اضطراب و خرابکاری های دخترش دامن می زند و یکسره اعتماد به نفس او را زائل می کند و از او یک موجود سردرگمی می سازد که فقط می خواهد به خانه برگردد و از آن جمع فرار کند. اما از آن جایی که این کمدی باید تمام و کمال به پایان برسد، ماشین پدرش یک ون بزرگی است که می تواند ده نفر را در خود جا دهد و این طور می شود که یک دورهمی خیلی زیبا و جانانه در سکانسی فراموش نشدنی شکل می گیرد و دنیل متوجه می شود او را گریزی از جامعه اش نیست و گویا باید اعصابش را شل کند و بگذارد مایا دستش را در دست گرفته و فشار دهد در حالیکه گریه بی وقفه و روی مخ بچه مکس تمامی ندارد.

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها