سینماسینما: سحر عصرآزاد در مجله نماوا نوشت:
فیلم سینمایی «روزهای عالی» درامی مینیمال با محوریت زندگی روزمره یک نظافتچی در ابرشهر توکیو است که به واسطه بازنمایی ریتم روزمرگی های او، نقبی میزند به فلسفه حیاتش که صلح با جهان هستی در همه اجزاست.
ویم وندرس؛ فیلمساز کهنه کار آلمانی در طول ۶ دهه فیلمسازی فیلم های نمونه وار متعددی ساخته که جوایز مهمی را برایش به همراه داشته است. از سه گانه جاده شامل «آلیس در شهرها»، «حرکت اشتباه» و «سلاطین جاده» تا «پاریس تگزاس»، «زیر آسمان برلین»، «نمک زمین»، … و تعدادی مستند، ویدیو کلیپ و تبلیغ تلویزیونی.
از مستندهای او می توان به فیلمی درباره آخرین روزهای زندگی نیکلاس ری؛ «آذرخش بر آب» و فیلمی درباره یاسوجیرو ازو؛ «توکیو گا» اشاره کرد. دو فیلمسازی که در کنار جان فورد از سینماگران تأثیرگذار بر وندرس محسوب میشوند.
ذکر این نکات از آنجا اهمیت مییابد که تازهترین فیلم این کارگردان؛ «روزهای عالی» ادای دینی است به سینمای ازو و بخصوص «داستان توکیو» که سال ۱۹۵۳ میلادی ساخته شد و جایزه بهترین فیلم را از انستیتوی فیلم بریتانیا به دست آورد.
فیلم وندرس همچون سینمای ازو وامدار سادگی و بیپیرایگی بر بستر مفاهیمی همچون تقابل مدرنیته و سنت در جامعه شهری با نگاهی انتقادی و البته به روز به جایگاه خانواده و شکاف بین نسلها است که کندی روزمرگی را تبدیل به ریتم درام محوری خود میکند.
«روزهای عالی» که به عنوان نماینده ژاپن در جمع ۵ نامزد نهایی بخش بهترین فیلم بین الملل اسکار ۲۰۲۴ حضور داشت، بر اساس فیلمنامهای مشترک از وندرس و تاکوما تاکاساکی ساخته شده که سابقه نگارش فیلمنامههای کوتاه، بلند و مینی سریالی ژاپنی را در کارنامه دارد.
فیلم داستان روزمرگی های یک نظافتچی توالت های عمومی مدرن؛ هیرایاما (کوجی یاکوشو) در توکیو است که روال روزانه زندگی تکرارشونده او به واسطه اتفاقاتی ظاهراً جزئی شکسته شده میشود. آنچه از دل این تغییر خودنمایی میکند؛ آدابی است که در دل خود عشق و احترام به جریان حیات را با همه فراز و فرود و تلخ و شیرینیهایش به دنبال دارد.
در فیلم شاهد بازنمایی چند روز از زندگی این نظافتچی مسن هستیم که به واسطه بسط و گسترش روز اول برای معرفی کاراکتر با شرح و تفصیل به تصویر درآمده و در عین حال کاشت های لازم برای برداشت بهینه این کدها در روند برهم خوردن این نظم درونی، با ظرافت انجام شده است.
در ادامه هرچند زمانبندی این روزهای متوالی به واسطه وقوع یک اتفاق یا ورود یک کاراکتر متفاوت میشود، اما چند کنش تعیین کننده پای ثابت این آداب روزانه هستند. از نگاه ابدی هیرایاما به بالابلندی آسمان که روز را با آن آغاز میکند تا تصاویر تکرارشوندهای که خوابهای شبانهاش را رنگی از عینیت و ذهنیت میزنند.
از دل همین سایه روشن خوابهای شبانه است که نخ تسبیحِ نگرش هیرایاما به جهان اطرافش شکل گرفته و بازی نور و سایه را بدل به تصویری نهادینه در عینیت و ذهنیت او می کند. او که در هر وزش نسیم و حرکت برگ های درختی که تنها دوست او است، نظر به آسمان دارد و این بازی را از روز تا شب و از واقعیت تا خواب بازنمایی می کند.
در این روند که با کمترین دیالوگ رد و بدل شده بین کاراکتر محوری و آدم های پیرامونی؛ شامل همکار جوان و دوست دخترش، دختر خواهر و خواهرش، زن صاحب رستوران و شوهر سابقش پیش میرود، به تدریج با قطعات مغفول و بخشهای پنهان هیرایاما مواجه میشویم که در تکمیل شمایل امروز او نقش کاربردی دارند.
به این ترتیب برش زندگی زمان حال کاراکتر بدون نیاز به شکستن زمان/ مکان/ روایت، دراماتیزه شده و گذشته در حال بازنمایی میشود. به گونهای که هرچه به پایان نزدیکتر میشویم انس و الفت ما با هیرایاما بیشتر شده و جزئیترین تغییر در رفتار روزانه، جزئیترین دیالوگ و جزئیترین … جای چندین صفحه توضیح و توصیف فیلمنامهای حکم پیشبرندگی دارند.
با تکیه بر چنین ساختاری است که می توان انتخابگری هیرایاما را در شیوه زندگی ساده و محقرانهاش در نظافت توالتهای عمومی مدرن، نظاره عابران و بیخانمانها، عکسبرداری از درخت و سبزه، مکثهای کوتاه در حمام عمومی، رستوران، بار و نوارفروشی، کتاب خواندن و خواب دیدن؛ به تعداد مخاطب مورد تحلیل قرار داد بدون آنکه هیچیک ناقض دیگری باشند.
فیلمساز به شدت مراقبت کرده تا از مینی مالیسم تعریف شده خود عدول نکرده و فیلم را بر بستر درام جاری در زندگی روزمره و ریتم حیات هیرایاما پیش ببرد. در عین حال این محدوده زمانی با امکان مانور بر نقاط عطفی که برهم زننده این نظم درونی هستند، به او امکان پرداخت مینیمال به پدیده عشق را نیز داده است.
عشق به زندگی و حیات، عشق به نور و روشنایی، عشق به گیاه و درخت، عشق به پاکیزگی و نظافت، عشق به نوع بشر از کودک گمشده در توالت عمومی و بی خانمانی که هر روز مناسکی را برپا می دارد تا خواهرزاده اش و دختری که وقت نهار به پارک میآید و … حتی عشق به ناشناسی که با هم (ایکس اُ) بازی میکنند.
در «روزهای عالی» به تناسب موقعیتهای طراحی شده و به واسطه حضور کاراکترهای پیرامونی طنزی کنترل شده به لحن روزمرگی حیات نفوذ کرده که همچون تاشهای رنگی مانع از تک لحنی شدن و غالب شدن کسالت بر ریتم فیلم میشود.
همچون موسیقی که چنین کارکردی در کلیت فیلم پیدا می کند و فراتر از نوستالژی و خاطره بازی، حس و حالی را که زیر پوست جهان ذهنی هیرایاما جریان دارد؛ جهان تنهایی خودخواسته و عشقی که به ذات زندگی و حیات در همین شکل به ظاهر ملودراماتیک وجود دارد، تصویرسازی میکند.
از همین روست که کلیت این فیلم ۱۲۴ دقیقه ای با وجود ساختاری که بر مدار تکرار، روایتی که بر محور روزمرگی، درامی که بدون افت و خیزی شگرف با دیالوگهای محدود و معدود پیش میرود، به واسطه زبان تصویر و موسیقی و شاعرانگی تبدیل میشود به اثری که با طمأنینه و وقار مخاطب را به پیگیری ترغیب وامیدارد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- در جستوجوی شکوه گذشته؛ ویم وندرس رئیس هیات داوران جشنواره برلین شد
- تغییرات در جوایز آکادمی فیلم اروپا
- «غبارزدگان» رونمایی شد
- مشکلات و رویاهای فیلمسازان خارجی در هالیوود!
- توالت، معماری و «روزهای عالی»
- به تو هم سخت میگذرد؟/ نگاهی به فیلم «منطقه تحت نظر»
- «روزهای عالی»؛ یک بیانیه تند علیه مدرنیته و کاپیتالیسم
- سینماسینما/ دیدار مارتین اسکورسیزی و ویم وندرس در جشنواره برلین
- در «یک سهشنبه کوتاه» مطرح شد: عوامل با فیلم کوتاهیهای کار اول سخت همکاری میکنند
- هفتمین برنامه «یک سهشنبه کوتاه» در خانه هنرمندان ایران
- بازی با سایهها/ نگاهی به فیلم «روزهای عالی»
- آنچه در سینما خطرآفرین بوده سانسور عقیده است/ در سینما گرهی افتاده که مدام هم کور میشود/ هیچکس نمیتواند زنان را از تاریخ سینما حذف کند
- زنی که سوخت اما خاکستر نشد/ تحلیل کاراکتر زن در فیلم «لیلا»
- ویم وندرس در جشنواره لومیر: در قلب و روحم یک رمانتیک آلمانی بودم
- «آزادی» در مستندات یکشنبه و «صفحه اول» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت





