تاریخ انتشار:1404/08/11 - 06:41 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 212916

سینماسینما، سعید رجبی فروتن

فیلم «سامی» اولین تجربه نیمه بلند حبیب باوی ساجد داستان‌نویس و فیلمساز عرب خوزستانی است.

تماشای فیلمی که سازنده آن با احمد محمود، کیانوش عیاری و ناصر تقوایی حشرونشر داشته و با اشتیاق از مکتب ادبی و هنری آنها نکته‌ها آموخته است، خالی از لطف نیست. آن هم وقتی بدانی همیشه دست در جیب خود دارد و مرهون کمک و حمایت هیچ شخص و نهادی نیست.

بازیگران و نابازیگران محلی به زبان عربی صحبت می‌کنند و زیرنویس یاری‌گر مخاطبی است که با زبان عربی آشنایی ندارد. یکی از نقش ها  را یکبار علیرضا شجاع نوری بازی کرده است، اما کنتراست حاصل از بازی او در مقابل نقش‌آفرینی نابازیگران، سبب شده است تا سکانس‌های شخصیت او بار دیگر با یک بازیگر محلی فیلمبرداری شود.

قصه فیلم در باره سامی مردی است که همسر باردارش را در میدان مین از دست داده و یک پای طفل درون شکم مادر در حین زایمان زودرس قطع شده است. سامی سی سال منتظر مانده است تا نهاد مسئول نظامی زمین کشاورزی او را پاکسازی کند. زمانی که ناامید می‌شود، به سراغ افرادی می‌رود که در کار خنثی‌سازی مین شگرد دارند. از بخت بد سامی همه آن افراد دچار نقص عضو شده‌اند و از خنثی‌سازی فاصله گرفته‌اند. سامی دست آخر اسب اصیل خود را می‌فروشد تا صرف خرید هزینه جهیزیه و پای مصنوعی برای دختر دم بختش کند.

باوی ساجد تمام فیلم‌هایش را در شرایط سخت و طاقت‌فرسای خوزستان ساخته است و به همین خاطر در نشانه‌شناسی فیلم‌های او اقلیم و محیط نقش تعیین کننده‌ای دارند. در آثار او اعم از مستند و داستانی اشخاص با محیط و سختی آن کنار آمده‌اند و دغدغه‌های جدی‌تری را دنبال می‌کنند. در سامی وجود پالایشگاه در پس زمینه و عبور چند باره کاراکتر از بین خطوط لوله انتقال نفت، به خوبی مختصات محیطی نفت‌خیز جغرافیای داستان را نشان می‌دهد. در چنین بستری جمعیت زیادی با فقر دست و پنجه نرم می‌کنند و با سری بالا بی‌آنکه دست به سوی کسی دراز کنند، دنبال رزق و روزی هستند.

سامی طرح داستانی پر فراز و نشیبی ندارد و صحنه و سکانس‌های زیادی دارد که بیشتر در خدمت فرم هستند تا اینکه پیرنگ داستان را تقویت کنند. پلان‌های بلند در لانگ شات که پیاده‌روی یا موتورسواری سامی را در آنها می‌بینیم، آگاهانه ریتم فیلم را کند می‌کنند تا خستگی‌ناپذیری سامی برای رسیدن به هدف القا شوند.

فیلم در لحظاتی با تصویرسازی برای کابوس‌های سامی لحن عوض می‌کند و به سورئال پهلو می‌زند و یا در لحظاتی پاساژهای موسیقیایی، سیمای متفاوتی به فیلم داده و آن را به تجربه هنری نزدیک می‌کند.

به عنوان مثال در یک سکانس سامی با رییس و شیخ قبیله که خودروی گران‌قیمت و راننده‌ای در خدمت دارد، در باره ازدواج صحبت می‌کند. شیخ جوانی‌اش را در پای آرمان‌ نجات خلق در فلسطین و چند کشور عربی و آفریقایی قربانی کرده است و سامی هم بعد مرگ همسرش مایل به ازدواج با زن دیگری نبوده است. شیخ قبیله را دیگر در فیلم نمی‌بینیم.

تمام تلاش سامی تأمین یک زندگی آبرومند برای دخترش است تا در جلوی هم سن و سالانش کم نیاورد.

او راضی به مهاجرت به شهر نیست و انتظار روزی را می‌کشد تا بتواند دوباره در زمینی که فعلا آلوده به مین است، کار کند.

سامی در پاره‌ای از لحظات غرور و مردانگی ناخدا خورشید را تداعی می‌کند. او دوست دارد نان بازوی خود را بخورد و دست رد به سینه ناامیدی بزند. او وفادارانه خانواده‌اش را دوست دارد و به عصبیت‌های قومی و ناموسی راه نمی‌دهد. سامی وقتی از دخترش می‌شنود نامزدش در غیاب پدر پا در خانه نگذاشته است، ابرو در هم می‌اندازد و می‌گوید:

– مگه هر وقت بیرون میرم، خونه رو با خودم می‌برم؟

یا جایی که سامی می فهمد سرباز مرزبانی از ورود اسب سامی به زمین مین گذاری شده، بستوه آمده است، می‌گوید:

– شما زبون اسب روبلد نیستید.

سرباز تعجب کرده و می‌گوید:

-مگه تو بلدی؟

سامی پاسخ می‌دهد:

-اسبه که حرف آدم رو می‌فهمه.

دیالوگ‌های فیلم صیقل خورده هستند. تجربیات داستان‌خوانی و داستان‌نویسی در این بخش کمک زیادی به فیلم و پرداخت شخصیت‌ها کرده است.

سامی از معدود آثاری است که موسیقی و ترانه عربی در خدمت اتمسفر فیلم است.

باوی ساجد به گفته خودش پرونده فیلم‌هایش تا مادامی که به نمایش درنیامده‌اند، باز است و بارها آنها را روتوش کرده و یا صحنه‌هایی را دوباره فیلمبرداری می‌کند.

شش سال از ساخت فیلم می‌گذرد و نخستین نمایش رسمی آن در خانه هنرمندان بود.

لینک کوتاه

 

آخرین ها