حمید گرشاسبی – مدتی است که پاک است. با شوقی زیاد ریشهایش را بهدقت شکل میدهد. عطری میزند و منتظر دیداری میشود. شوقی که او دارد، در ما هیجان میآفریند. قبلش نمیدانیم قرار است چه کسی را ببیند. از ماشین پسرکش پیاده میشود و احساسی از خوشبختی تمام به زیر پوستش میرود. حالا پدر و پسر در آغوش هماند. مدتی بعدتر، پسر ناهار میخورد و پدر سراسر گوش است برای شنیدن حرفهای پسرش.
به گزارش سینماسینما٬ دوربین روبهروی آنهاست. قابش را عوض نمیکند تا همه حرفها زده شود. گویی جای پدر و پسر عوض شده. این پسر است که قهرمانِ پدر است. پسر توصیه میکند و پدر گوش میدهد. پدر میداند که جایگاهش را از دست داده. میداند که حالا پایینتر از پسر خود است. میداند که خطا کرده و این خطا چه چیزهای باارزشی را از او گرفته. که به زیر افتاده و اکنون باید به حرفهای نوجوانی گوش دهد که خیلی خیلی کمتر از او تجربه زندگی دارد. درست که حرفهای پسر کلیشهای است. درست که شاید مفهوم واقعی خیلی از آن حرفها را، پسر بهدرستی نمیداند، اما در هر شکل، این حرفها درستاند. اعتیاد چیزی است که از هر انسانی، فقط یک سایه میسازد؛ سایهای بیخاصیت. هم از این روست که معتاد چارهای جز سربهزیری ندارد. سکانسی که از فیلم «آوانتاژ» در مطلع این نوشته آمده، یکی تاثیرگذارترین فصلهای فیلم است و از نظر لحن، گزیدهای از لحن فیلم است؛ حرکت بین تلخیِ اندک، امیدآفرینیِ انبوه و نشاطِ میانه. و گهگاه هم لحنی توصیهای به خود میگیرد؛ مثل جایی که پسر به پدر میگوید محکم بایست مثل سنگ. اگرچه این توصیههاست که میتواند نجاتبخش باشد و آنها را از مسیر فرعی زندگی به جاده سلامت برگرداند.
«آوانتاژ» فیلم یکدستی است. قاببندی خوبی دارد. به این بهانه که قرار است همه چیز در لحظه شکل بگیرد، سهلانگاری نمیکند. از نظر بصری خوشقاب است. معلوم است که برای قابهای خود از قبل فکر کرده. حتی هر جا که راه میداده و فرصت بوده، به زیبا شدن قابهایش همت کرده. مثال میآورم. مستطیلِ حیاطِ سرای امید طلوع در اولین روزی که زندگیِ حسین قرار است در اینجا شکل بگیرد، از بالا گرفته شده. دوربین آرام آرام پایین میرود و ما شاهد ورزش کردن آنها میشویم. این آرامشِ اولین روز در قرینهسازی با وقتی که دوربین کف زمین است و درد و رنج حسین را نشان میدهد که چگونه عرقریزان، بدنش مرطوب شده، میتواند معنایی تماتیک هم داشته باشد. زمین دردهایش بیشتر است. بعدها ما به مستطیل سبزِ چمن فوتبال هم از بالا و بهآرامی نزدیک میشویم. تصویر زمین فوتبال از آن بالا زیباست، چه اگر برای ماندن و دویدن بر آن باید مبارزه کرد و درد کشید.
«آوانتاژ» زمانبندی درستی دارد. هر چیز را به اندازه نشان میدهد. تلخ و شیرینیهایش یکسان است. گاهی هم که از دلِ جهانی تلخ، خندهای را سبب میشود، دلنشینتر میشود. مثلا جایی که محمود میگوید دندانهای ریختهاش برای او تبدیل به مصیبتی بزرگ شده، به حالش دل میسوزانیم، اما لحظهای بعد او ضعفش را نقطه قوت خود میکند. اینکه ما نمیتوانیم لبِ پایین خود را به نوک بینیمان برسانیم، اما او میتواند. تصویری که او از خود میسازد، لبخند به ما میدهد و ما میتوانیم یک لحظه دردهای او را فراموش کنیم. فیلم گاه که به سمت صحنههای احساسبرانگیز میرود، سعی دارد زیاده احساساتی نشود و سانتیمانتالیسمِ کهنهای را به نمایش نگذارد. فصل دیدار مادر محمود با او، درست اجرا میشود. مادر در قالب مادرانگی خود، به اندازهای احساسات به خرج میدهد که لازمه بیرون آوردنِ پسرش از این دنیای تاریک است.
«آوانتاژ» فیلمِ امیدبخشی است. امید و انگیزه در سرتاسر فیلم به چشم میآید. اینجا همه امیدوارند. درست برعکسِ زندگی پیشینی خود. هر کدام که قصهشان را ساز میکنند، از ناامیدی و تنهایی میگویند؛ اینکه آنقدر از امید تهی شدهاند که دوست میداشتند شبی بخوابند و صبحی نباشد. که دیگر بار، روز را نبینند تا متحمل درد و زخم نباشند. اما حالا امیدوارند به ادامه زندگی؛ آن هم یک زندگی خوب. وارد شدن به فوتبال میتواند بخش مهمی از زندگی آنها باشد، چراکه آنها میتوانند ثابت کنند به زندگیِ پاکی قدم گذاشتهاند. هر قدمی که در زمین فوتبال برمیدارند، یک قدم به زندگیِ سلامت نزدیک میشوند. دیگرانی که آنها را در این زمین میبینند، میتوانند یقین کنند که آنها دیگر آن آدمهای سابق نیستند. حتی اگر کسی به آنها نظر نکند، فوتبال محکی است که خودشان به پاکیشان وقوف پیدا میکنند. نام فیلم از دنیای فوتبال میآید. در «آوانتاژ» دو مفهوم نهان است. یکی خطا و دیگری امتیاز. ساکنان سرای امید طلوع قبلتر خطا کردهاند، اما در اینجا، این سرای امید، این مکانی برای طلوع کردنی دوباره، از این امتیاز برخوردار شدهاند که بر خطای خود فائق آیند. فیلم در مجموع به تغییر مسیر آنها امیدوار است؛ گیرم در نوشته آغازینش بگوید فقط درصدی از معتادان به زندگی برمیگردند و مکتوبِ پایانی، وجود سرای امید طلوع را در تعلیق بگذارد.
منبع: ماهنامه هنر و تجربه

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «ساموئل خاچیکیان، یک گفتوگو»؛ جذاب برای دوستداران سینما
- اکران آنلاین «اینان» آغاز شد
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- مراسم دیدار با عوامل مستند «آیدین» با حضور اعضای تیم ملی بسکتبال برگزار شد
- کارگردان «رنج زیر پوست»: این فیلم را در حمایت از زنان، دختران و حقوق انسانها ساختهام/ نقد دیکتاتوری مردسالارانه
- پوستر مجموعه فیلمهاى کوتاه «هفت» منتشر شد/ تقدیم اکران اول به علی انصاریان
- «مراسم تدفین کلاغها» در هنروتجربه به نمایش درمیآید/ زنی که هزاربار میمیرد
- همان همیشگی/ نگاهی به فیلم «آنا»
- فیلمی متفاوت نه البته بینقص/ نگاهی به فیلم «گزارش یک قتل»
- گروتسک، مرزها، محدودهها و همپوشانیها/ معرفی کتاب گروتسک فیلیپ تامسن
- واقعا چه کسی این فیلم را ساخت؟/ «مرد سوم» از هر منظری فیلمی متفاوت است
- گوتیک آمریکایی/ نگاهی به فیلم «مادر» ساخته دارن آرنوفسکی
- من اقیانوسی را دوست دارم که تو را آفرید/ نگاهی به فیلم «سولاریس»
- خوشه های خشم/ نگاهی به فیلم «تاریخ خشونت»
- اسلحه ایستوود در دستان فلینی!
نظر شما
پربازدیدترین ها
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- «در سرزمین برادران» در فرانسه اکران میشود
آخرین ها
- خبرهایی از «جزیره آزاد» و «ذرات آشوب»
- «موسی کلیمالله»؛ دومین فیلم پرفروش اکران نوروزی
- «در سرزمین برادران» در فرانسه اکران میشود
- رکوردشکنی «پایتخت ۷» در تلوبیون؛ ۳۳۰ میلیون دقیقه تماشا و ۶۶۰ هزار کاربر همزمان
- فوت بازیگر آمریکایی؛ ریچارد چمبرلین درگذشت
- بزرگداشت رخشان بنیاعتماد برگزار شد
- نگاهی به فیلم عزیز؛ فیلمی قابل احترام
- عیدی ویژه همراه اول بهمناسبت عید فطر
- پرفروشهای سینما در هفته اول نوروز/ هیچ کدام از فیلمهای نوروزی، یک میلیون تماشاگر نداشتند
- آکادمی اسکار عذرخواهی کرد
- «میراث» در جشنواره هاتداکس رقابت میکند
- تازهترین ساخته هادی محقق به چین میرود/ اولین حضور جهانی «دِرنو» در جشنواره پکن
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- یک واکنش دیرهنگام؛ بیانیه آکادمی داوری در پی خشونت علیه برنده اسکار
- پس از ۴ دهه برگزاری در یوتا؛ جشنواره ساندنس به کلرادو میرود
- فرشته سقوط کرده/ نگاهی به فیلمنامه «هیات منصفه شماره ۲» با بررسی عناصر مشترک درامهای دادگاهی
- «داستان سلیمان»؛ یک داستان واقعی از هزاران پناهجوی جهان
- «یک نبرد پس از دیگریِ» دیکاپریو کوتاهتر شد!
- یک عشق بی رحم،مجازات اعدام را در بریتانیا لغو کرد
- اکران آنلاین «زودپز» در شبکه نمایش خانگی
- نتفلیکس با «صد سال تنهایی» به یک رمان کلاسیک «غیرقابلاقتباس» جان میبخشد
- «ذهن زیبا»؛ اتفاقی زیبا در تلویزیون
- اسرائیل، کارگردان برنده اسکار را بازداشت کرد
- یک جایزه برای مجری اسکار؛ کونان اوبراین، جایزه مارک تواین را گرفت
- برای دستاوردهای یک دهه فعالیت حرفهای؛ بالاترین تجلیل سینمایی بریتانیا از تام کروز
- داوری فیلمساز ایرانی در جشنواره مورد تایید اسکار
- نگاهی به «اکنون»/ هنرِ شنیدن
- «بیگانه» کامو مقابل دوربین کارگردان فرانسوی میرود
- «روایت ناتمام سیما» قاچاق شد/ علیرضا صمدی: خواهش میکنم نسخه غیرقانونی را نبینید
- نقدچیست؟ منتقدکیست؟