سینماسینما، زهرا مشتاق
مهم نیست که تا به حال هفتصد تا فیلم خوب و سریال دیده باشید؛ اگر Peaky Blinders را ندیده باشید؛ می شود گفت که هیچی ندیدید. مجموعه ای که با پنج شش قسمت شروع شد و قرار نبود ادامه داشته باشد، ولی عاشقانی چنان پروپاقرص پیدا کرد که تا پنج فصل و هر سری سی قسمت ادامه پیدا کرد تا تاریخچه کامل و بی نقصی باشد از یک گروه گنگستر در شهر بیرمنگام درست قبل از جنگ جهانی اول. یک گروه خشن، خیلی خیلی خشن. گروهی که با مرگ می خوابد و صبحش با کشتاری تازه روز خود را آغاز می کند. این ویژگی برادران شلبی است. اگر به آنها بد کنید، فرقی ندارد. حتی اگر سر آنها داد کشیده باشید یا مخالف نظر آنها باشید، جواب شما فقط یک گلوله است. همین. بحث دیگری وجود ندارد.
پیکی بلایندرزهای واقعی که قلمروشان بیرمنگام بود و تا دهه های بیست و سی محو شده بودند، اما تاثیرشان چنان بود که تا دهه ها هر گروه گانگستری، پیکی بلایندرز خطاب می شد.
مغز اصلی گروه توماس شلبی است. تامی نازنین، گنگستر بزرگ، دوست داشتنی، کاریزماتیک، زیبا، شیک پوش، تاثیرگذار. کافی است دوام بیاورید. قسمت اول را که تمام کنید، سایه روشن های ترسناک بیرمنگام و شلبی ها شما را گیر می اندازند و دیگر راه گریزی نیست. درست مثل رمانی که بعد از بیست سی صفحه دیگر نمی توانید آن را زمین بگذارید و تا ته یک نفس خوانده می شود.
تامی برادر بزرگ نیست. اما رئیس اوست و همه از او اطاعت محض دارند. بی چون و چرا. تنها کسی که جرات نه عرض اندام، که گفت و گو با او دارد، عمه پالی است. با بازی خیره کننده هلن مک کروری. عمه پالی نیز یک گنگستر تمام عیار است. یک کولی دو آتشه که شلبی ها روی حرفش حرف نمی زنند. قدرت او دربرابر شلبی ها، رنگی از مادرانگی پیدا می کند. او به اندازه تام، قوی، زیبا، جذاب و سرکش است و کسی روی حرفش، سخنی نمی گوید. تامی است که خانواده را بزرگ می کند. او کسب و کار را گسترش می دهد. اوست که با مغزی که چون ساعت بدون وقفه کار می کند؛ به قلب دشمن های دیگر می زند و از خلاهای گروه دیگر، برای ورود به قلب آنها و شکستشان بهره می برد. آنها زاده شده اند برای جنگ، برای مبارزه، برای انتقام، برای کشته روی کشته، برای زنده ماندن. چون اگر قوی نباشی، حقت است که با سخت ترین مرگ ها بمیری. و برای قوی بودن و قوی ماندن هر مسیری مجاز است. از غارت و دزدی تا بنگ بنگ، کشتارهای خونین.
آنها حتی بدون سلاح نیز مسلحند. چون در لبه کلاه آنها تیغ تیزی دوخته شده است که هرگاه که لازم باشد بر پیشانی و چشم کسی فرود می آید و چشم های غرق به خون، دیگر قادر به دیدن و مبارزه نیست. پیکی بلایندرز از همین لبه کور می آید. کسب و کار آنها از زورگیری و باج خواهی شروع می شود و رفته رفته به چنان جایگاهی می رسند که حتی توماس شلبی مورد توجه شخص سیاستمدار و قدرتمندی چون وینستون چرچیل قرار می گیرد.
یکی از ویژگی های این سریال قابلیت تطبیق آن با شرایط فعلی است. زنان و مردان شیک پوشی که فقط ظاهر شیک و آداب دانی دارند. اما پیشینه و کارهایی که در گذشته انجام داده اند، هرگز نمی تواند، قابل فراموشی و کتمان باشد. هم چنان که وقتی تامی شلبی بعد از آن همه خونریزی نماینده مجلس می شود، به رغم شخصیت بی نهایت جذاب و کاریزماتیکی که در تمام سریال حفظ شده و لحظه به لحظه بیشتر شده است، باز هم یک گانگستر است که شما را با یک سوال جدی و چالش برانگیز رو به رو می کند. سیستم تا چه اندازه می تواند بیمار باشد که توماس شلبی نماینده مجلس آن بشود؟!
پیکی بلایندرز را استیون نایت نوشته و قسمت هایی را نیز کارگردانی کرده است. مجموعه ای با چند کارگردان از جمله آنتونی بیرن که سری پنج و شش را کارگردانی کرد و کسانی چون اتو باتهرست، تام هاربر و کلم مک کارتی که فصل دوم به کارگردانی اوست و تهیه کنندگی کتی سویندن. کار ابتدا در سال ۲۰۱۳ از شبکه دو بی بی سی پخش شد و فصل آخر در شبکه اصلی بی بی سی به روی آنتن خانه ها رفت و مخاطبان خود را در سراسر دنیا عاشق پیکی بلایندرز و توماس شلبی کرد. تامی که حتی چنان جذبه ای دارد که می تواند زن پلیسی را که به گروه رخنه کرده، عاشق خود و وادار به ازدواج کند. چون تامی یک گانگستر فوق باهوش است. به حد مرگ منضبط است. آنقدر قوی است که از چنگ بیماری و مرگ می رهد. و برادر به راستی دیوانه اش آرتور را نیز نجات می دهد. آرتور شلبی با بازی بسیار فوق العاده Paul Anderson . کل پنج فصل، بازی ها درخشان است. به خصوص شخص تامی با بازی Cillian Murphy و عمه پالی گری با بازی خیره کننده و تحسین برانگیز بازیگر از دست رفته Helen Mc Crory قصه ای که چنان درست و پر نشیب و فراز تعریف می شود که نفس از سینه بر نمی آید. و ماجرا ها چنان در هم می آمیزد و چنان کشش غریبی ایجاد می کند که حتی لحظه ای از آن را نمی توان از دست داد. و واقعیت چنان در لباس فیلم می نشیند که جز به ادامه و شوق برای دیدن ادامه جنگ خونبار گنگسترها به هیچ چیز دیگری نمی توان فکر کرد. گنگسترهایی که حالا بیش از هر زمان دیگر شیک پوش تر شده و با لباس های آن چنانی و خانه هایی با وسایل پر زرق و برق، خود را چنان مبادی آداب نشان می دهند که برای لحظاتی پیشینه خونین و انباشته از رذالت آنان فراموش می شود. توماس نماینده مجلس است و از جمله تصمیم گیرندگان بر سرنوشت کل مردم انگلستان.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- انتشار نخستین تصویر از «پیکی بلایندرز»
- با بازی کیلین مورفی؛ فیلم «پیکی بلایندرز» برای نتفلیکس ساخته میشود
- شروع فیلمبرداری فیلم «پیکی بلایندرز» از ماه سپتامبر با حضور کیلین مورفی
- تفاوت سوپرانوهای آنها و خلافکاران ما
- حماسه کولی زمستان/ نگاهی به سریال «پیکی بلایندرز»
- خدا پشت و پناهت زیباترین عمه پالی دنیا
- هلن مککروری / گزارش تصویری
- هلن مککروری بازیگر «هری پاتر» و «پیکی بلایندرز» درگذشت
- تصاویری از زنان سریال «پیکی بلایندرز»
- مستر بین نقش هیتلر را بازی میکند
- پروژه جدید گلشیفته فراهانی/ ایفای نقش یک مهاجر سوری
- «طبل حلبی»/ به زمین هبوط کرده همچون دست مقتدر خدا؛ درباره سریال «پیکی بلایندرز»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- حقایقی درباره فیلم سرب ساخته مسعود کیمیایی به بهانه نمایش آن از تلویزیون
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶





