تاریخ انتشار:1401/06/23 - 01:00 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 181204

سینماسینما، مجید موثقی
مرگ «ژان لوک گدار» و فقدان او سوزناک است. این فیلمساز جنجالی فرانسوی که اصالتی سوئیسی داشت، در جابجایی ‌عناصر سینمایی و شکل‌گیری فرم‌های نو با فیلم «از نفس افتاده» شروعی نو و توفانی داشت، او به هنر سینما نه از جهت سرگرمی بلکه به عنوان هنری مداخله گر نگاه می‌کرد تا معضلات اجتماعی و سیاسی را زیر سوال ببرد، از این‌ رو در «دانشگاه سوربن» به مطالعات مردم شناسی رو آورد و‌ در ادامه به نوعی دنباله‌رو تفکر مارکسیستی «برتولت برشت» بود که‌ با فاصله گذاری سهم بزرگی در بیداری و آگاهی رسانی مخاطب داشت. این «معمار سینمای اقتدارگریز» با کنار گذاشتن عناصر مهمی چون کادربندی، زاویه دوربین، خط فرضی و روایت خطی، اندیشه بزرگ‌تری از سینما و دروغ‌های آنرا در سر داشت و آن «هشیار نگاه داشتن توده مردم» برای مشاهده و نقد سیاست‌های روز بود. در دهه ۶۰ میلادی ستیز او‌ در جهت احقاق حقوق کارگران در فرانسه تا بدانجا رسید که به عنوان رهبر این جنبش، عدم اندیشه آزاد را در فرانسه محکوم کرد، او‌ حتی در سال ۱۹۶۸ برپایی جشنوراه کن را مختل کرد و برای این مبارزه هر آنچه که دست و پاگیر بود را فراموش کرد، حتی خود سینما! در فیلم آخرش «کتاب تصویر » فیلمبرداری را بیهوده دانست و از تصاویر آرشیوی در تدوین فیلمش بهره برد‌ و برنده جایزه بزرگ جشنواره کن در سال ۲۰۱۸ شد! در «کتاب تصویر» مخالفت او با جهان سرمایه‌داری و پایمال شدن حقوق انسان‌های بی دفاع و همذات پنداری با «آوارگان جهان عرب» ستودنی است! گدار در روایت فیلم‌هایش به نظم و ترتیب یعنی «شروع، میانه و پایان» اعتقادی نداشت و به نوعی همه «اشکال اجبار» را رد می‌کرد؛ هیچ کارگردانی به اندازه او اینگونه بر دانشجویان سینما و هنرمندان نسل بعد از خود تاثیر نگذاشت! او فراتر از یک کارگردان، بلکه فیلسوفی بود که علاقه‌اش به فلسفه اگزیستانسیالیست (هستی گرایی) او را به «قمارباز داستایوفسکی» تبدیل کرد که در کازینوی سینما، کارت تمام متقلبین را رو کرد! قمار این فرزندِ گستاخ سینما، هنر سینما را به دوران پیش از او و بعد از او تقسیم کرد! آخرین حضور گدار در سینما در مستد «جمعه می‌بینمت، رابینسون» ساخته «میترا فراهانی» بود که گدار را در خانه‌اش در سوییس می‌بینیم که با سخت کوشی از پله‌ها بالا می‌رود، در آن فیلم «ابراهیم گلستان » به پله صدم رسید و گدار تا پله نود و یکم‌ رمق بالا رفتن داشت.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها