تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۵/۰۲ - ۱۶:۱۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 92953

سینماسینما، حسین سلطان محمدی:

سینما و تلویزیون ایران، متأثر از فضای مجازی، در حال بهره‌مندی بسیار گسترده از شوخی‌های واژگانی‌ای هستند که به‌تدریج به سمت واژگان نازل در حال سوق یافتن است. این ماجرا، یک پرسش جدید در عرصه رسانه‌ها را نشان می‌دهد که پیشتازی و جریان‌سازی با کدام سوی این ماجراست؛ رسانه‌های قدیمی همچون سینما و تلویزیون و روزنامه یا فضای مجازی در شکل بسیار سهل و در دسترس آن؟

در رسانه‌های قدیمی، هنرمند و عنصر رسانه‌ای ایجادکننده موج و فضای رسانه‌ای و اجتماعی و سازنده اندیشه و افکار هستند اما در رسانه‌های جدید و فضای مجازی، علاوه بر این افراد نخبه، جامعه مخاطب و هدف نیز حضور دارند و انبوه نمایی ارسال اطلاعات و سرعت انتقال شان، موجب شده که جامعه مخاطب، هم در حجم پیام‌ها و هم تعداد افراد ایجادکننده و توزیع‌کننده این پیام ها، بیشتر عام تلقی شوند تا نخبه، هرچند نخبگان هم در این میانه حضور دارند. اما چه چیزی باعث می‌شود که بعضی از این افراد نخبه و جریان ساز و فرهنگ ساز سنتی، تابع روند عامیانه و محاوره‌ای فضای جدید رسانه‌ای شده و خود را عنصری شناور در این رود خروشان سطحی نگاری و سطحی اندیشی می‌نمایانند؟

شوخی‌های کلامی جاری در بعضی از برنامه‌های پرمخاطب امروز تلویزیون و همچنین تعدد این واژگان عمدتا نازل از لحاظ معانی اخلاقی و انسانی در بیشتر آثار کمدی این روزهای سینمای ایران، بیانگر این وضعیت است که جامعه هنری اندیشه ساز در نبرد اقتصادی یا کسب سود مادی، به سقوط معانی هم اندازه آنچه در بیشتر موج سازی‌های فضای مجازی دیده می‌شود، رسیده اند؛ هرچند بینگاریم که این افراد نخبه هنری ما، واجد تجربه و دانش آکادمیک اجتماعی و انسانی بسیاری هستند. اما این موضوع در هیچ جامعه‌ای پذیرفته نیست که این چنین معانی سخیف و نازلی از طریق رسانه هایی توزیع شود که امکان مدیریت اندیشه بر آنها وجود دارد – البته این را با سانسور متفاوت بینگاریم.

حال اینکه این موضوع ناشی از فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر اجتماع است و به قولی واکنش به شرایط جاری یا ناشی از عنصری دیگر، بحث قابل تأملی است؛ اما هنرمند و عنصر مدعی اندیشه‌سازی و جریان محور بودن، باید بداند که نمی‌تواند به راحتی خود را به‌دست روزمرگی بدهد. تاریخ سینما و تلویزیون ما، انباشته از مثال‌های متنوع آثار کمدی است که بسیاری از آنها در مقاطعی به زبان مردم تماشاگر این آثار جاری شده و تا مدتها، نقل محافل خانوادگی و مردمی بود و حتی توانستیم برای موقعیت‌ها و معانی سنتی مورد نظر، واژه‌های جدیدی تعریف کنیم و مردم را به استفاده از آنها تشویق کنیم و در رفتار روزانه نیز شاهد این نوع تأثیرپذیری‌ها از گفتار و رفتار آثار تصویری بودیم. مثال ساده جایگزینی واژه «پاچه خوار» در زبان مردم که هنوز هم کاربرد دارد، نمونه‌ای از این تأثیرات ساده است که مردم عادی به کار گرفتند. اما این روزها، شاهد زمزمه‌های رو به رشدی در زبان مردم هستیم از تعجب از نوع واژگان برنامه هایی در تلویزیون و همین طور آثار بسیار پرفروش کمدی سینمای ایران. چرا متعجب هستند چون با هر اندازه بی‌پروایی کلامی در محاوره‌های دو طرفه یا محاوره‌های انفرادی در فضای مجازی یا گردش در کانال‌های گروهی، هنوز بر این باورند که شنیدن این نوع شوخی‌ها و دیدن استفاده از آنها در تصاویری که باید در کنار خانواده و به صورت جمعی و عمومی دید، نوعی پرده دری حیا و اخلاق و انسانیت به شمار می‌رود. یعنی برای افراد خانواده، ناراحت‌کننده است که هر آنچه به عنوان اخلاق و حرمت به فرزندان منتقل می‌کنند، به همین سادگی و در کنار خانواده، از هم گسسته شود. البته فروش رقمی فیلم‌های کمدی این گونه به معنای استقبال مخاطب نیست که اگر می‌دانست ابزار شاد کردن در فیلم مورد تقاضا چیست، حتما در انتخاب این فیلم برای دیدن جمعی و خانوادگی، تجدید نظر می‌کرد. اما مردم به علت فقدان اطلاعات درست درباره آثار در حال اکران، ابتدا هزینه می‌کنند و بعد نتیجه گیری خود را توزیع می‌کنند که تا برداشت شخصی شان همه گیر شود، رقم فروش فیلم‌ها سر به فلک می‌زند. حتی اعتماد به تلویزیون هم از این جهت مورد خدشه قرار گرفته و شاهدیم با زبان بی‌زبانی، گفته می‌شود که تعداد پیامک‌های برنامه و بازخورد رقابت‌ها از سوی مخاطبان، نسبت به گذشته، کمتر شده است و در اندازه نقل‌های بعدی شفاهی و محفلی، کمتر اشاره‌ای به این نوع شوخی‌های سطح پایین می‌شود.

همه جوامع حتی در پایین‌ترین سطح برداشت اعتقادی، به چارچوب هایی اخلاقی و باوری معتقدند و شکستن این چارچوب‌ها را بسادگی بر نمی‌تابند. سقوط آمار فروش آثار کمدی امسال سینمای یاران، بعد از مدتی تقریبا ثابت از اکران آن، بیانگر توزیع پنهان مخالفت شفاهی بیننده آنهاست و اینکه تعدادی تماشاگر ثابت، به دنبال اسامی هنرمندان ایجادکننده اثر سینمایی کمدی، به سالن‌ها رفته اما بعدا بازخورد و برداشت خود را به صورت شفاهی توزیع کرده و ناگهان، روند افزایش فروش متوقف شده و سقوط می‌کند، نشان می‌دهد که واکنش و تبلیغ شفاهی بیننده ایرانی به اثر دیده شده، منفی شده است. آمار ثابت تماشاگران فیلم‌ها باید این را به بعضی نخبگانی که اندیشیده‌اند این نوع فیلمسازی، فعلا سود دارد رسانده باشد که روش خود را باید تغییر دهند و از نقش تابع و پیرو فضای سهل و ساده و بی‌پروای مجازی، به نقش پیشگامی و جریان‌سازی فرهنگی خود برگردند. موضوعی که بعضی برنامه سازان تلویزیونی هم باید به آن بیندیشند و به پیشگامی بنیادین عنصر فرهنگی و نخبه خود برگردند.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها