تاریخ انتشار:1395/10/21 - 17:55 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 39454

محسن جعفری رادسینماسینما، محسن جعفری‌راد

قواعد انتخاب و داوری را همه می‌­دانیم. چند نفر برای انتخاب فیلم­‌­ها دعوت می‌­شوند و چند نفر برای داوری و طبق سلیقه و تحلیل خودشان به فیلم‌­ها رای می‌­دهند. پس از بدیهیات یک جشنواره است که هر چند نفر دیگری ممکن است فیلم­‌های دیگری انتخاب کنند و فیلم­ساز حق واکنش و اعتراض ندارد. اما زمانی ماجرا چالش برانگیز می­‌شود که دریابیم چطور و طبق چه مکانیسم و معیاری مستندهای پرمخاطب یک جشنواره تخصصی جایی در بخش مستند جشنواره فجر ندارند. باید توجه داشت که منظور از مخاطب، مخاطب عام سینمای صرفاً تجاری نیست که نمونه‌­های بی­شمارش را از چندگانه اخراجی‌­ها تا سلام بمبئی شاهد بوده­‌ایم. بلکه صحبت از مخاطب خاص سینمای مستند است که یا جزو عوامل فیلم هستند، یا دانشجویان رشته‌­های هنری و یا علاقه مندان جدی و پیگیر سینمای مستند.

پس سه فیلم مسافران (محمود رحمانی)، زنانگی (محسن استادعلی) و دیپلماسی شکست ناپذیر آقای نادری (بهتاش صناعی­‌ها و مریم مقدم) که محبوب این مخاطبان خاص جشنواره بوده اند، طبعاً ویژگی­‌های قابل توجهی داشته­‌اند و گرنه چرا از انبوه فیلم­‌های جشنواره که تعدادشان به بیش از پنجاه فیلم می‌­رسد باید این چند فیلم به سانس فوق­‌العاده برسند؟!

هر عقل سلیمی گواهی می­‌دهد که حتماً این سه فیلم ویژگی‌های متمایزی نسبت به فیلم­‌های دیگر داشته و دارند، اما سوال این نوشته این­جاست چرا این ویژگی‌­های متمایز در جشنواره فجر دیده نمی‌­شود؟ هر سه فیلم نگاهی انتقادی به اجتماع دارند، یعنی دچار سانسور و ممیزی شده­‌اند و صلاح نبوده در جشنواره فجر باشند؟ خب جشنواره سینماحقیقت هم زیر مجموعه همین وزارت ارشاد و خطوط قرمزش هم که یکی است. پس چرا در آن جشنواره به راحتی اکران می‌شوند و پرمخاطب، اما در جشنواره دیگر اصلاً مجال حضور به آن­ها داده می‌شوند. فرصت نقد و تحلیل در این مجال اندک نیست اما اغلب منتقدان ویژگی­‌های مثبت این سه فیلم را در جشنواره تحسین کرده‌­اند.

فرم بصری فیلم مسافران و موضع صمیمی کارگردان با مسافران ماشینش، واکاوای زیر پوست شهر در فیلم زنانگی و دغدغه های زنانی که شاید برای اولین بار تصویرشان را دیدیم و حرفهایشان را شنیدیم و روایت شوخ و شنگ و گاه ابزورد فیلم دیپلماسی… که به بهانه آرمان­خواهی یک مرد، کمیت و کیفیت آرمان­خواهی در یک جامعه در حال گذار را مورد واکاوی قرار می­‌دهد.

پس هر سه فیلم کیفیت مطلوب را داشتند  نه صرفاً از نظر سلیقه نگارنده بلکه همین ویژگی­‌ها در نظر منتقدان دیگر هم موجود بود و دو فیلم مسافران و دیپلماسی… مورد نظر گروه هنرو تجربه قرار گرفت و فیلم زنانگی مورد نظر داوران بخش بین­الملل اما به طرز آشکاری، محافظه­‌کاری دبیر جشنواره  باعث شد دو فیلم دیگر هیچ جایی در فهرست کاندیداهای بخش ملی نداشته باشند.

این یک نشانه مهم بود و مشخص می­کرد که همین نمایش این فیلم­‌های انتقادی هم قابل توجه است اما چه می­‌شود که این سه فیلم در جشنواره فجر مهر مردودی می­‌خورند؟ یعنی انبوه مخاطبان تخصصی سینمای مستند که ایستاده و گاه به دلیل ازدحام جمعیت نشسته روی زمین این سه فیلم را دیده اند، اشتباه کرده‌­اند؟ آیا همان مخاطبان و نظیرشان قرار نیست که فیلم­‌ها را در جشنواره فجر ببینند؟ پس نیاز و دغدغه این مخاطبان کجای این انتخاب ها لحاظ می­‌شود؟

نکته دیگر به مصاحبه مصطفی رزاق­‌کریمی مربوط می­‌شود که از اعضای اصلی سیاست­گذاری های جشنواره است. او گفته که فیلم‌­های پرمخاطب برای حضور در جشنواره فجر در اولویت هستند. خب بدیهی است که حواس‌­ها به سمت سه فیلم پرمخاطب جشنواره سینماحقیقت جلب می­‌شود که از لحاظ فنی هم کیفیت مطلوب را داشتند (بازهم با استناد بر نظر منتقدان و داوران بخش هنر و تجربه و بین­‌الملل) پس محافظه‌کاری دبیر جشنواره بیشتر برجسته می­‌شود. البته بدیهی است که هر دبیری به فکر برگزاری بی‌حاشیه و به دور از جنجال و بحران جشنواره‌­اش باشد اما نه به این قیمت که سه فیلم پرمخاطب معتبرترین جشنواره مستند در ایران کنار گذاشته شود.

درایت و شجاعت و جسارت یک دبیر در چنین بزنگاه­‌هایی مشخص می­‌شود وگرنه فیلم­‌های خنثی و بدون موضع که هر ساله در جشنواره به نمایش در می‌­آیند و مشکلی به وجود نمی‌­آمد. در نظر بگیرید اگر دبیر جشنواره‌­ای از آثاری که احتمالاً به دلیل ممیزی پذیرفته نمی­‌شدند، صیانت می کرد یا حداقل با فیلم­ساز تعامل داشت و امکان نمایش فیلم­‌ها را به سهم خود هموار می­‌کرد، از فیلم عیاری گرفته تا همین سه فیلم مستند، آیا در سال­‌های بعد از او به عنوان یک مدیر و دبیر جسور و حامی سینمای روشنگر یاد نمی­‌شد؟ چطور این سه فیلم تنور جشنواره سینما حقیقت را داغ کردند و مدیران جشنواره پز نان‌های داغ‌شان را می­‌دادند، حالا خودشان به کباب داغ تبدیل شدند؟!

قطعاً آیندگان درباره جسارت و ترس دبیر چنین جشنواره­‌هایی قضاوت خواهند کرد. دبیری که در تلویزیون و روی آنتن زنده اعلام می­‌کند که به شخصه جلوی فیلم کیانوش عیاری را گرفته است. از طرفی دیگر چرا از ۱۱ فیلم بخش مسابقه جشنواره فجر، ۷فیلم در ژانر سینمای جنگ ساخته شده‌­اند؟ یعنی فقط فیلم‌­های دفاع مقدسی در چنین جشنواره هایی فرصت دیده شدن دارند؟ مگر نه اینکه سینمای اجتماعی هم می تواند به واژه و مفهوم فجر در ترکیب جشنواره فجر ربط داشته باشد؟ آیا این تبعیض آشکار بی­‌عدالتی در حق مستندهایی نیست که سازندگانشان بیش­تر به فکر روشنگری و بازتاباندن معضلات جامعه‌­شناختی بودند؟ آیا این رویه نمی‌تواند نگاه مستندسازهای تازه کار را به سمت فقط یک قالب یعنی مستتد سینمای جنگ سوق دهد؟ آیا هییت انتخاب و دبیر جشنواره به آینده این انتخاب­‌ها و قوام سینمای مستند و تنوع ژانریک مستندها فکر کرده‌اند یا نه صرفاً قرار بوده ویترین سینمای جنگ پر شود؟ زمان پاسخ این سوال­‌ها را خواهد داد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها