سینماسینما، زهرا مشتاق
«هم این، هم آن» در عنوان خود، پیشنهادی است برای پذیرش یکدیگر و یک همزیستی مسالمت آمیز.
تصویری متفاوت از دو نسل. آیا این تصویر نشان دهنده رویارویی و تضاد است یا تنها یادآوری و یا ترسیم تمایزهای ساختاری میان نسلی است؟ حتی به نظر میرسد، «هم این، هم آن»، گذشته و فردای نسلها باشد و شکافهایی که ایجاد آن، نه گسستهای فرهنگی رعبآور، که لازمه و طبیعت تغییر و توسعه است. گرچه نمیشود به معایب و زیانهای این شکاف بیتوجه بود و درباره آن اندیشه و تامل نداشت.
ورود شلتاقوار دختر جوان، با آدامسی که به دهان دارد و بیمحابا و پرصدا جویده میشود، هجومی است که در اولین گام، خود را در ذهن مخاطب حک میکند. بازیگر جوان شلخته راه میرود. شلخته حرف میزند و آن طمانینهای را که در بازیگر مسنتر دیده میشود، ندارد. آشغالش را به زمین پرت میکند و با صدای جیغ مانند، کلماتش را ادا میکند و هیچ نرمش و زیبایی در راه رفتن و نشست و برخاست و بازیاش دیده نمیشود. در عوض، در سینما شناخته شده و به اصطلاح سلبریتی است. اسمش برند است و تضمینی برای پر شدن سالن، چه تئاتر و چه سینما. برای همین است که آنجاست. اسمش که سر در هر تابلوی اعلانات و نمایش و فیلمی باشد، کافی است که سالنها Sold Out شود. او صورت دارد و زیباییاش مجوز عبور و راهیابی او به هر صحنهای است. از سوی دیگر، او نمادی کامل از تغییر و چه بسا علایق جدید آدمهای جامعه باشد.
در جایی که بازیگر دیگر، به شدت منضبط، متعهد به قواعد و چارچوب هاست، وجود بازیگر جوان، یک ناهنجاری و ساختارشکنی محض است. «هم این، هم آن»؛ البته گوشه چشمی به ورورد هنرپیشههای معروف عرصه سینما به تئاتر نیز دارد. هنرپیشههایی که خاستگاهشان، نه جهان نمایش، که قاب سینما است و هیچگاه ممارست و زیست و منش خاص تئاتری را که دستاورد ماهها تمرینهای سخت و فشرده بیان و بدن و اتودهای مختلف است، تجربه و درک نکردهاند.
اساسا، گران بودن صنعت سینما، ساحت آن را از تئاتر، کاملا متمایز میکند. همین است که اغلب، بازیگران تئاتر، از پذیرش بازیگران سینما در صحنه نمایش، ابراز ناخرسندی میکنند؛ چرا که هرگز، آن اصالتی را که در صحنه و جهان نمایش وجود دارد، در قاب تصویر و سینما مشاهده نمیکنند و به آن باور ندارند. این دو دستگی، حتی میان تماشاگران نیز وجود دارد. تماشاگرانی که ترجیح میدهند، بازیگران تئاتر، تنها بر روی صحنه و هنرپیشههای سینما نیز بر روی پرده باشند و هر کدام، حریم دیگری را پاس بدارد. اما دسته دوم، دیدار با بازیگرانی که آنها را تنها از پرده یا صفحههای چندین اینچ سینما یا تلویزیون دیدهاند، دیدار همان بازیگران، به طور زنده و در فاصلهای نزدیک، برایشان خوشایند و جذبکننده است.
تماشاگرانی که شاید حتی، تماشای نمایش بهانهای باشد، برای دیدن سلبریتیهایی که دوست میدارند. اگر زمانی، افتخار سینما، حضور بازیگران اصیل و شناخته شده تئاتری در فیلمها بود، اکنون، نمایشهایی به روی صحنه میرود، که افتخار آنها، «کست» و قرق سینماییها است. پر شدن سالن و برگشت پول سرمایه گذار و تهیهکننده را تضمین میکند.
اما «هم این، هم آن»، صورت دیگری هم دارد و آن ایجاد یک ارتباط بسیار نامحسوس و در اصطلاح زیرپوستی است. چون در انتهای نمایش، هیچکدام از دو بازیگر، دیگر آن آدمهای قبلی نیستند. هر دو، دچار تلنگرهای سختی شدهاند که به یکدیگر وارد کردهاند. تلنگرهایی که گاه ویرانکننده، همراه با تخریب شخصیت و گاه البته تصحیحکننده و ترمیم بخش عادات و رفتار آنها بوده است. آنها در فرآیندی پر دستانداز، به تعمیر اساسی یکدیگر پرداختهاند و هر یک از دیگری، چیزی برای رفوی خود برداشت کرده است.
نمیتوان کلمات را جویده ادا کرد. نباید آخر جملات را قورت داد. باید زیبا راه رفت و میبایست، شخصیتهای نمایش را، پرشکوه و تاثیرگذار خلق و تصویر کرد. باید حافظه خود را در راستای حفظ کردن درست و دقیق گفتگوها، همراه با اعجاز در قدرت بیان و چگونگی آکسان گذاری کلمات به کار برد. بازیگر قدیمی، خدای این فر و شکوهمندی است. اما در عوض، آنکه سبد سبد گل میگیرد، بازیگر جدید است، نه قدیمی. بازیگر مسنتر، چند دسته گل معدود، از پزشک قلب و فیزیوتراپیست خود دریافت میکند؛ اما بازیگر جوان، انبوهی از دستههای گل زیبا، از طرفداران خود دریافت میکند. همانهایی که لزوما، نه به خاطر دیدن نمایش، بلکه به خاطر او به دیدن تئاتر آمدهاند و این یک تفاوت اساسی است؛ که خواه ناخواه درون و بیرون صحنه ایجاد شده است. چه بخواهیم، چه نه. چه دوست بداریم و چه نه. امکانی برای مقاومت و جلوگیری نیست. حتی دیوارهای احداث شده میان مرزها نیز همیشه بازدارنده نیست. گویا ایجاد فاصله و یا بستن مرزهای تئاتر و سینما نیز تا ابد امکانپذیر نیست.
«هم این، هم آن»؛ عصاره پیشنهاد خود را در تیتری بیان میکند، که مبنایش پذیرش و درک و دوستی و البته تعامل و همدلی و تفاهم متقابل است. ما، هم، به این نیازمندیم، هم به آن. چون هم این و هم آن، به واقع، تاثیرپذیر و نیز تکمیلکننده یکدیگرند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- یادداشتی بر نمایش «رابین هود»؛ بشارت پیروزی
- نرگس آبیار خدای زدن به دل ماجراست
- «تابستانی که برف آمد» در سینما اندیشه بررسی میشود
- «تابستانی که برف آمد»؛ قصهای خانوادگی و عاشقانه با نشانههای هنری
- یادداشتی بر «صبحانه با زرافهها»/ باز تعریف دگرگونهی یک داستان اجتماعی محض
- نقدی بر نمایش «هم این هم آن» و روایت تلخ فراموشی اصالت در عصر شهرت/ وقتی فالوئرها جای خاک صحنه را میگیرند
- «مفیستوفلس»؛ روایت ترسناک فاشیست تکثیرشده
- «پیرپسر»؛ دیکتاتورهایی با مغزهای کوچک زنگزده
- دوازده روز جنگ
- در بیستمین شب کارگردان؛ نکوداشت گلاب آدینه برگزار میشود
- «بیصدا حلزون»؛ تلخی میان تصمیم و تسلیم
- معرفی داوران دومین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه عباس کیارستمی
- یادداشتی برای «ژولیت و شاه»؛ قصهای آمیخته از تخیل و واقعیت
- یادداشتی برای فیلم «رها»/ جامعه ناکارآمد و پدرهای بیخاصیت
- حتی نام ایران او را به گریه میانداخت/ داور زنده زنده دق کرد
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
آخرین ها
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان
- سینما ایران در آتش سوخت
- ۲۶ هزار پاترهد دست دوستی دادند/ پیش به سوی فیلم-کنسرت «بازی تاج و تخت





