سینماسینما، حسین سلطان محمدی
سالها پیش که در جامعه، شتاب برای اختصاص روزهای تقویمی به عناوین و موضوعات رو به اوج بود، سینماگران هم به صرافت افتادند و با دلایلی، ۲۱ شهریور را در تقویم به نام «روز ملی سینما» به ثبت رساندند. چند سالی هم با اشتیاق به این مناسبت توجه کردند و هم خودشان را جدی تحویل گرفتند و هم ملت را. اما بتدریج از نفس افتادند و ما آسوده ترین سال را برای گرامیداشت روز ملی سینما در حال تجربه هستیم. چه شد آن همه شور و شعار و چه شد آنهمه مردم گرایی؟ واقعیت موجود، برآمده از نوعی آشفتگی است.
سینمای ما در سال های اخیر دچار چندگانگی شده است. اگر شعار شفاف سازی سر می دهد، آن را برای سازمان سینمایی می خواهد ولی خودش هیچ گونه شفافیتی ندارد. سازمان سینمایی در موضع دفاع از عملکرد خود به این بخش از جامعه پاسخ می دهد و در هر مقطعی به آمار دادن و شفافیت بخصوص در حوزه مالی، روند رو به رشد داده است. اما سینماگران به عنوان بخشی از همین مردم و جامعه، نه می گویند که چقدر هزینه می کنند و نه می گویند چقدر درآمد دارند. نه از دستمزد شفاف عوامل می گویند و نه از دخل خود. اگر هم رقمی افشا شود، سروصدا بلند می شود که چرا مثلا دستمزد واقعی عوامل یا هزینه تولید اعلام شده است – شاید برای آن که از مالیات فرضی، در امان بمانند. گفتم مالیات فرضی، چون برای همین درآمدی که به انحاء مختلف به دست می آورند، پیاپی تخفیف یا کاهش مالیاتی یا حذف مالیات می گیرند، آن هم به عنوان فعالیت فرهنگی. فعالیت فرهنگی ای که در سال های اخیر با آثار بخصوص کمدی و گاه آثار غیرکمدی، عملا در نقطه مقابل اصول فرهنگی جامعه قرار گرفته است. از هویت پول های به کار گرفته شده در تولید اطلاع ندارند، چون واقعا و بحق، به صورت طبیعی فرض بر این است که سرمایه طبق اصول قانونی موجود در کشور، به عرصه سینما وارد شده است. اما در عوض همین افراد بعضا به بعضی آثار معترض می شوند که چرا سرمایه شان از بودجه فلان سازمان یا ارگان است یا برای مثال روشن تر، چرا «سازمان اوج» به عنوان یک سازمان رسمی و قانونی در تولید آثار سرمایه گذاری می کند و سپس در محافل رسمی به این نکته خرده گرفته و هیاهو می نمایند – البته سازمان اوج فقط یک مثال بود و عنوان آثار نفتی یا تولیدشده با بودجه نفتی یا آثار سفارشی را همگان به یاد داریم که همین مفهوم را می رساند.
به سازمان سینمایی معترض می شوند که دفتر و دستک و بنیاد و سازمان و موسسه زیاد دارد و آن را بحق وا می دارند که با توجه به تحولات رو به جلوی جامعه، سازماندهی مجدد شود؛ اما خودشان در کمترین سازمان دهی و بازیابی فرو می روند و ما هنوز کشمکش داریم که صنوف سینمایی چرا باید طبق قانون در وزارت کار ثبت شوند یا نشوند. یا به اجبار سازمان سینمایی، از چندگانگی صنف تهیه کنندگان باید به یگانگی برسیم. البته حق قانونی شان است که چند صنف در حوزه مثالی تهیه کنندگی داشته باشند اما وقتی قرار می شود در ساختارهایی چون صدور پروانه نمایش و مانند آن، یک نماینده داشته باشند، ضرورت ادغام تمام صنف های یک حوزه ای چون تهیه کنندگی روشن تر می شود. شعار مقابله با بودجه دولتی سر می دهند و تا اینجا هم پیش می آیند که برای جشنواره دولتی «فجر» تعیین تکلیف می کنند که نباید نماینده دولت در آن باشد یا داور شود یا چرا سازمان سینمایی اعمال نظر می کند و مانند آن، اما از همین سازمان سینمایی بظاهر منفور، حتی برای بن عیدی و امثال آن، تقاضا دارند و برای پیشبرد امور صنفی شان، اگر کمک های مالی سازمان سینمایی نباشد، کارهایشان به تاخیر و تعویق می افتد. همین الان هم اگر سازمان سینمایی به آنها کمک مالی بیشتری می کرد، حتما روز ملی سینما از بیت المال که سهم اینها هم هست، پرشکوه تر برگزار می شد – اگرچه همین مراسم مختصر در موزه دولتی سینما هم با عنایت و همراهی ساختارهای سازمان سینمایی است.
دربرابر رویدادهای اجتماعی جامعه بسیار شتابناک موضعگیری می کنند بعضی عوامل این سینما و گاه چنان پیامدهایی برای استنباط های تصویری فیلم هایشان ایجاد می شود یا برای اظهاراتشان در فضای مجازی، که برداشت مسئول قانون موجب برخورد با آنها می شود. اما همین ها که همانند همه افراد جامعه، حق شهروندی دارند و موضعگیری می کنند، باید به ساختارهای یک جامعه ارگانیک و انداموار که نهاد قضایی جزو آن است هم سر تسلیم فرود بیاورند، که نیاورده و گاه بی درنگ کار را به اعتراض و گاه سخره گرفتن قانون کشانده اند و هیچ برداشتی را بجز برداشت خودشان قبول ندارند و نمی گذارند اطلاعات دقیق و همفکری بیشتر درباره موضوع توزیع شود و یک موجی در جامعه راه می اندازند که ملت حیران از اصل ماجرا می شود. اینها ناشی از آن است که توان نهفته در عنوان سلبریتی برای عامه مردم را در حوزه هایی خاص و برای فیلم هایی یا موضوعاتی که خواص مردم به تماشای آن نشسته اند، به حرکت در می آورند. یا همه شان می گویند کسی تلویزیون نگاه نمی کند اما پیاپی تصاویر خودشان در برنامه های تلویزیونی دیده می شود و برای حضور در برنامه های سینمایی تلویزیون، آماده هستند. یا می گویند کسی تلویزیون نمی بیند اما برای پخش تیزر آثارشان از تلویزیون، دائم در حال مجادله با تلویزیون هستند. حتی سینمایمان که مدعی نمایش مکتب نوین سینمایی در حوزه های فکری بود و در مواردی چون انیمیشن دربرابر مکاتب زاگرب و کانادا و امثال آن با عنوان سینمای کانونی جلوه داشت، اکنون در نقطه مقابل آن خیزش اولیه مکتب سازی، به نوعی سکون رسیده و نه در حوزه کودک حرفی در جهان داریم و نه در حوزه های دیگر که از نمایش فرهنگ ایرانی به نمایش بعضا چهره های اگزجره منفی از بعضی رفتارها و کنش های اجتماعی تغییر یافته ایم.
با وجود این وضعیت، هنوز می توان امیدوار بود که در مناسبت روز ملی سینما در سال های بعد، حتی اگر مناسبت های مذهبی همزمان شد، بتوانیم از «سینما» به مفهوم اصلی آن و از «ملی» بودن به مفهوم عام آن نشانه هایی به دست آوریم. از دستاوردهای مالی آن در حوزه های داخلی و خارجی بگوییم، از تحولات گسترده در نظام پخش آثار برای ملت حرف بزنیم، از دستاوردهای فنی نشانه هایی بیاوریم، در حوزه بین الملل از زاوید دید نمایش فرهنگ ملی افتخارات مان را به رخ بکشیم و … و واقعا ملت را در مفهوم اصیل آن با فرهنگی غنی در آثار سینمایی خود متجلی ببینیم. به امید آن روز.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- حرفهای تازه رییس اسبق سازمان سینمایی؛ ایوبی: پشتم را خالی کردند/ دولت باید پایش را عقب بکشد
- موتمن: سردر سینماهای کشور شبیه تئاتر بولینگ عبدو شده است/ فارابی را تعطیل کنید
- مسعود نجفی مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی شد
- به بهانه تغییر رییس سازمان سینمایی/ باید مدیران را پاسخگو کنیم
- سقوط آزاد جشنواره فیلم کوتاه تهران به چاه بیاعتباری
- سینمای ملی ایران را تعریف کنید و شکل آن را بکشید
- سینمای استراتژیک به استراتژی سینما تبدیل شود
- تحولات سیاسی و جریان موسوم به موج نو در سینمای ملی/ بهمناسبت روز ملی سینما
- حضور جمعی از سینماگران در قطعه هنرمندان
- ضرورت توجه به سینما مستقل در ایران بررسی میشود
- جشن «مهر سینمای ایران»؛ رویدادی برای تبدیل شدن به گفتمان
- از «طوقی» تا «قیصر» در موزه موسیقی بتهوون؛ جلد موسیقی فیلم «قیصر» را کیارستمی طراحی کرده است
- امروز، روز ملی سینما نیست!
- میان مردم و سینما فاصله افتاده است/ زنان را فراموش نکردیم
- برگزاری سومین جشن «مهر سینمای ایران» ۲۱ شهریور تا ۱۲ مهر
نظر شما
پربازدیدترین ها
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- نگاهی به «عروج» به بهانه زادروز لاریسا شپیتکو/ لحظه روبرو شدن با «خود»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- سکانس طلایی/ تصنیف نارایاما
آخرین ها
- رکوردشکنی «پایتخت ۷» در تلوبیون؛ ۳۳۰ میلیون دقیقه تماشا و ۶۶۰ هزار کاربر همزمان
- فوت بازیگر آمریکایی؛ ریچارد چمبرلین درگذشت
- بزرگداشت رخشان بنیاعتماد برگزار شد
- نگاهی به فیلم عزیز؛ فیلمی قابل احترام
- عیدی ویژه همراه اول بهمناسبت عید فطر
- پرفروشهای سینما در هفته اول نوروز/ هیچ کدام از فیلمهای نوروزی، یک میلیون تماشاگر نداشتند
- آکادمی اسکار عذرخواهی کرد
- «میراث» در جشنواره هاتداکس رقابت میکند
- تازهترین ساخته هادی محقق به چین میرود/ اولین حضور جهانی «دِرنو» در جشنواره پکن
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- یک واکنش دیرهنگام؛ بیانیه آکادمی داوری در پی خشونت علیه برنده اسکار
- پس از ۴ دهه برگزاری در یوتا؛ جشنواره ساندنس به کلرادو میرود
- فرشته سقوط کرده/ نگاهی به فیلمنامه «هیات منصفه شماره ۲» با بررسی عناصر مشترک درامهای دادگاهی
- «داستان سلیمان»؛ یک داستان واقعی از هزاران پناهجوی جهان
- «یک نبرد پس از دیگریِ» دیکاپریو کوتاهتر شد!
- یک عشق بی رحم،مجازات اعدام را در بریتانیا لغو کرد
- اکران آنلاین «زودپز» در شبکه نمایش خانگی
- نتفلیکس با «صد سال تنهایی» به یک رمان کلاسیک «غیرقابلاقتباس» جان میبخشد
- «ذهن زیبا»؛ اتفاقی زیبا در تلویزیون
- اسرائیل، کارگردان برنده اسکار را بازداشت کرد
- یک جایزه برای مجری اسکار؛ کونان اوبراین، جایزه مارک تواین را گرفت
- برای دستاوردهای یک دهه فعالیت حرفهای؛ بالاترین تجلیل سینمایی بریتانیا از تام کروز
- داوری فیلمساز ایرانی در جشنواره مورد تایید اسکار
- نگاهی به «اکنون»/ هنرِ شنیدن
- «بیگانه» کامو مقابل دوربین کارگردان فرانسوی میرود
- «روایت ناتمام سیما» قاچاق شد/ علیرضا صمدی: خواهش میکنم نسخه غیرقانونی را نبینید
- نقدچیست؟ منتقدکیست؟
- نوروز موسیقایی با فیدیبو؛ برنامه فستیوال موسیقی «گوشه» اعلام شد
- دارن آرونوفسکی میسازد؛ اقتباس سینمایی از رمان «کوجو»
- «بیصدا حلزون»؛ تلخی میان تصمیم و تسلیم