تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۴/۰۳ - ۲۲:۰۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 188040

سینماسینما، نوید جعفری

بالاخره پس از کش و قوس‌های فراوان نظارت بر شبکه خانگی به صداو‌سیما واگذار شد؛ تصمیمات عجیب و غریب در یکی دو ساله اخیر آن‌قدر زیاد بوده که دیگر حیرت انگیز نیست و کسی را متحیر نمی‌کند.
مروری بر کارنامه رسانه ملی در ۵ ساله گذشته نشان می‌دهد گویی کسی عامدانه تیشه برداشته باشد و بخواهد ذره ذره یک مجموعه قدرتمند را ضعیف و بی‌اعتبار کند.
از انتصاب مدیرانی که برنامه‌ای همانند ۹۰ که پر مخاطب‌ترین برنامه پس از انقلاب تلویزیون بود را بی توجه به خواست مخاطب تعطیل می‌کنند تا تعطیلی برنامه‌های مورد توجه مردم و استفاده از مجریان ناآگاه و کارنابلدی که گویی از سر دهن کجی به مخاطب برای تاکید بیشتر بر اینکه نظرتان پشیزی ارزش ندارد انتخاب شده‌اند و به خودشان اجازه می‌دهند هر حرف و نظری را بر روی صفحه تلویزیون بازگو کنند تا اخبار متعدد از سواستفاده از امکانات و بودجه سازمانی که از پول بیت المال تغذیه می‌شود همه و همه نشانگر وضعیت نابسامان صداوسیماست.
حالا واگذاری شبکه نمایش خانگی گام دیگری در فراری دادن مخاطب به سمت رسانه‌های بیگانه و سریال‌های بی‌محتوای ترکی و کره‌ای به نظر می‌آید چرا که تجربه نشان داده مدیرانی که از پس از ارتقا سطح کمی و کیفی سازمان مطبوع خود بر نمی‌آیند نمی‌توانند در بهبود و حمایت از بخشی موازی فعالیت خود موفق باشند و این هشدار را می‌دهد که سرنوشت خوبی در انتظار شبکه نمایش خانگی نخواهد بود.
در این چند سال رشد مخاطبان شبکه نمایش خانگی و تولید مجموعه‌هایی با محتوای حرفه‌ای‌تر و سر و شکلی بهتر این امید را در دل مخاطبان زنده نگه داشته بود که می‌توان تولیدات داخلی با شکل و فرم و داستان بهتر را دنبال کرد و شواهد میدانی نشان می‌داد اگر چه مردم همانند قبل پیگیر برنامه‌های تولیدی رایگان رسانه ملی نیستند و حاضرند برای شبکه خانگی هزینه کنند اما همین مسئله باعث کاهش مخاطبان ماهواره هم شده بود و با تمام محدودیت‌های مختلف همچنان دیدن برنامه‌های شبکه خانگی مخاطب بیشتری به نسبت سریال‌های ماهواره‌ای داشت.

حکایت واگذاری شبکه نمایش خانگی به صداوسیما همانقدر عجیب است که مثلا فردا خبر برسد مدیریت و برنامه‌ریزی و نظارت بر باشگاه بارسلونا را به رئال مادرید سپرده‌اند. آخر در کجای جهان شاهد بودید مدیریت یک بخش را به رقیب دیرینه او بسپارند؟
در شرایطی که وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه متاثر از مشکلات ریز و درشت اقتصادی، ناراحت کننده است تنها دلخوشی کوچک عامه مردم در زمان استراحت این بود که دست‌کم با دیدن مجموعه یا برنامه‌ای در شبکه خانگی ساعتی را از مشکلات بگریزند و این واگذاری متاسفانه همان امید اندک را از بین می‌برد.
در سال‌های قبل و با رشد شبکه نمایش خانگی و پلتفرم‌های مختلف که خودشان دست به تهیه و تولید آثار متنوع و متفاوتی زده بودند این امید وجود داشت که در فضای سالم رقابت، رسانه ملی که بودجه‌اش بدون دغدغه تامین می‌شود و درآمد سرشاری هم از آگهی دارد حداقل با رصد مجموعه‌های شبکه خانگی و توجه به نظرات عموم مخاطبان تلاش کند با بالا بردن کیفیت برنامه‌ها و استفاده از نیروهای خلاق و مستعد کفه ترازوی مخاطب را به نفع خود سنگین کند.
در شرایطی که شبکه خانگی باید در ازای تولید هر مجموعه به بازگشت سرمایه توسط خرید مخاطبان امیدوار باشد و ریسک تولید را به جان بخرد رسانه ملی بدون دغدغه و با بودجه دولتی و از بیت‌المال قرار بود خدماتی درخور و شایسته به مخاطبان ارائه کند.
تبلیغات محیطی در سطح شهرها توسط صداوسیما برای سریالی همانند گیل دخت، نوید این را می‌داد که بالاخره مدیران صداوسیما دریافته‌اند در جهان امروز باید در جهت جذب مخاطب تلاش کنند.
اما زهی خیال باطل که مدیران صداوسیما نه تنها از این افت مخاطب و کم شدن بینندگان درس نگرفتند بلکه چاره را به جای ارتقا در در اختیار گرفتن مجموعه رقیب دیدند و پس از درگیری‌های بسیار هم گویا موفق شدند مدیریت هر دو بخش را بر عهده بگیرند.
مدیران رسانه ملی و برنامه‌ریزانش فراموش کرده‌اند که اگر روزگاری اکثریت مردم، مخاطب همان دو شبکه صداوسیما بودند و حتی با آزادسازی ویدئو و بعدها روی کار آمدن ماهواره همچنان رسانه ملی را دنبال می‌کردند به دلیل درایت برنامه‌ریزانی بود که هم با ارتقا سطح کمی و تاسیس شبکه‌های مختلف استانی، نمایشی، تخصصی و … تلاش کردند هر مخاطبی با هر ذائقه و سلیقه‌ای را جذب کنند و هم با استفاده از عوامل خلاق و متخصص در سطح کیفی هم تولیداتی ارزنده را به مخاطب عرضه کردند.

همچنان که بینندگان شبکه تماشا و آی فیلم و مخاطبان سریال‌های قدیمی تولیدی صداوسیما از تعداد بینندگان برنامه‌های تازه بیشتر است و خود رسانه ملی هم ناچار است در مناسبت‌های مختلف همانند عید نوروز و ماه رمضان و ماه‌های محرم و صفر در شادی و عزا دست به دامن پخش همان تولیدات قدیمی همانند سریال‌های رضا عطاران، سیروس مقدم، مهران مدیری، حسن فتحی و… شود.
در طی سال‌های اخیر رسانه ملی با تعطیلی برنامه‌های گفتگو محور و چالشی همانند نود و هفت و یا تغییر دادن شاکله مورد تایید برخی دیگر از برنامه‌ها و سپردن آن به نیروهایی غیر متخصص عملا بازی را در بخش اطلاع‌رسانی و انتقاد شفاف باخت.
در بخش دیگر همانند اخبار و برنامه‌های تفسیری خبری نیز به دلیل عدم همه‌جانبه‌نگری در ارائه موضوع و عدم استفاده از کارشناسان متخصص نیز بخش بزرگی از مخاطبان را با دست خود به سمت فضای مجازی و اخبار خارجی سوق داد.
در بخش تولیدات نمایشی هم همین ماجرا تکرار شد؛ اگر روزگاری هر شبکه برای هر مناسبت دست به تولید سریالی متفاوت با عوامل محبوب مردم می‌زد این ماجرا هم با عدم همکاری سازمان با این هنرمندان از دست رفت تا جایی که همچنان در ماه رمضان مخاطبان از سریال‌های رضا عطاران یاد کنند و در بقیه موارد نیز مجموعه‌هایی همانند روزگار قریب، در چشم باد، شهریار، امام علی (ع) و … در خاطرشان ماندگارتر باشد تا مجموعه‌های تازه ساخته شده‌ای که یا داستانی جذاب ندارند و یا با یکسویه نگری در اتفاقات و روایات تاریخ معاصر عملا هوشمندی آنان را زیر سوال ببرد.
تنها بخشی که در صداوسیما همچنان مخاطبان دوره‌ای را دارد، پخش مسابقات ورزشی همانند لیگ برتر فوتبال و جام جهانی و تورنمنت‌های ورزشی جهانی است که با همه جرح و تعدیل همزمان در پخش زنده برای مخاطبان قابل دیدن است.
آنچه مشخص است بدبینی مخاطبان و تولیدکنندگان به این اتفاق است که از زمان اعلام خبر واکنش‌های مختلفی را در بر داشته است. و همچنان امیدوارند متولیان امر با بررسی همه جوانب و خصوصا رجوع به نظر هنرمندان و صاحب نظران از رکورد در شبکه نمایش خانگی و از دست رفتن مخاطبان به نحوی جلوگیری کنند.
توقعی که از وزارت ارشاد در همه بخش‌های حمایتی از هنرمندان و قانون می‌رفته و می‌رود این است که با جدیت این موضوع را پیگیری و انجام کار را بر عهده بگیرد. هرچند با توجه به عملکرد یک سال گذشته این وزارتخانه و وضعیت هنرمندان تحت پوشش آن، نمی‌توان چندان به پیگیری محکم ارشاد برای انجام این کار امیدوار بود. ضمن اینکه به نظر نمی‌رسد وزارت ارشاد چندان مخالفتی هم با این واگذاری داشته است.
با توجه به تجربیات قبلی می‌دانند احتمالا از این به بعد شاهد کاهش آمار تولید، حذف بسیاری از چهره‌های محبوب و در نهایت ممیزی‌های دست و پاگیر و بیهوده در این مسیر خواهند بود و کم‌کم شبکه نمایش خانگی یا بدل به نسخه دیگری از صداوسیما خواهد شد و یا تولیداتش دیگر چنگی به دل نخواهد زد.
تکلیف مخاطبان هم کاملا روشن است وقتی تولیدات چه در رسانه ملی و چه در شبکه خانگی نتواند او را راضی نگه دارد به سادگی وقتش را با تولیدات دیگر اعم از شبکه‌های ماهواره‌ای، فیلم و سریال‌های خارجی و برنامه‌های تولیدی کشورهای همسایه پر می‌کند.
حال باید پرسید با چنین کارنامه‌ای در صداوسیما چگونه می‌توان به آینده شبکه خانگی امیدوار بود؟ و اینکه اصولا امیدی هست؟

لینک کوتاه

 

آخرین ها