تاریخ انتشار:1397/01/10 - 10:17 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 83531

سینماسینما، سید رضا صائمی:
۱- لاتاری هم پیوست و هم گسست از سینمای محمد حسین مهدویان است. او در سومین فیلم بلند خود به سینمای اجتماعی با رویکرد انتقادی تغییر مسیر داده که این را می توان نوعی گسست یا چرخش سینمایی نسبت به فیلم های قبلی او از جمله مستندهای «آخرین روزهای زمستان» دانست اما فرم و ساختار روایی فیلم به ویژه در نوع تصویربرداری، رنگ آمیزی و فضاسازی، پیوست و استمرار همان جهان سینمایی است که با نام و امضای مهدویان شناخته می شود. از این رو لاتاری را هم می توان برساخته جهان سینمایی مهدویان دانست و هم یک تجربه تازه در این مسیر.
۲- لاتاری از حیث فرم و اجرا و در واقع سبک و سیاق کارگردانی، گواه دیگری بر توانایی و هوشمندی محمد حسین مهدویان است فارغ از اینکه با نوع نگاه و محتوی و پردازش مضمونی قصه موافق یا مخالف باشیم. فیلم واجد جذابیت های سینمایی است و می تواند مخاطب را با خود همراه کند.چه مخاطب همسو با جهان بینی اثر را و چه منتقد و مخالف با آن را. ریتم مناسب، بازی های چشمگیر، التهاب ذات قصه و هیجانی که در تعقیب و گریز آن وجود دارد لاتاری را به فیلمی سرپا و سرحال تبدیل کرده است و نشان می دهد مهدویان دست کم در تبدیل جهان ذهنی خود به جهان سینمایی موفق است حتی اگر با ذهنیت و جهان بینی او مخالف باشیم
۳- اما مشکل اصلی لاتاری در طرح و بازنمایی ناقص موقعیت و مضمون قصه است. نه موضوع که موضع گیری فیلم نسبت به موضوع قابل نقد است. به این معنی که معلول را به جای علت به پرسش می گیرد و به جای ریشه یابی بحران در درون ساختار اجتماعی به سراغ عوامل برون مرزی می گردد. نه صرفا بیرون از مرزهای جغرافیایی که بیرون از مرزهای فرهنگی و در نهایت متنی که تولید می کند به فرامتنی خارج از گفتمان قصه بدل می شود.قطعا تن فروشی و قاچاق جنسی زنان برای هیچ ایرانی فارغ از اعتقادات و گرایش های سیاسی اش قابل تحمل نیست اما اصل این بحران ریشه در خاک وطن دارد و آنچه که فیلم بر آن تاکید کرده میوه های گندیده آن است. صورت مساله است نه ریشه مساله. از این رو تاکید و بهره گیری فیلم از مقوله ای به اسم «غیرت» اشتباه خرج کردن این بلیت است و چه بسا نوعی استفاده سانتی مانتال از «غیرت». همین نگاه موجب شده تا مفهوم «مصلحت» و «عقلانیت» نیز به محافظه کاری و بی بخاری تعبیر شود. وقتی «کنش» را به درستی نشناسیم در روایت آن یا دچار واکنش احساسی می شویم یا تنش پرهزینه. بر همین اساس در اینجا «غیرت» نه به «تعصب» که به «عصبیت» بدل می شود.
۴- مشکل دیگر لاتاری در نوع تصویربرداری و رنگ آمیزی قاب ها و نورپردازی صحنه هاست. در دو فیلم قبلی مهدویان، اقتضای فیلم و سویه مستندگونه آن با نوع روایتی فرمی که کارگردان انتخاب کرده بود و به دلیل هم بدعت و نوآوری خلاقانه به نقطه قوت در کارگردانی اش بدل شد در اینجا به نقطه ضعف بدل می شود. قصه و موضوع اجتماعی فیلم با همان فرم فیلم های قبلی جواب نمی دهد و قطعا چرخش ژانری فیلمساز به ساختار متفاوتی از حیث بصری نیازمند بود. اگرچه سویه رئالیستی فیلم را از حیث مستند نمایی روایت برجسته کرده و چه بسا تاثیرگذاری آن را بر مخاطب افزایش داده است اما قطعا با همان فرمی که ایستاده در غبار روایت شده نمی توان فیلمی مثل لاتاری را به تصویر کشید
۵- بدون شک اگر بخواهیم از نقاط قوت فیلم حرف بزنیم یکی از آنها بازی های فیلم است و مهدویان نشان داده که از آن دست فیلمسازانی است که می تواند بازی متفاوتی از بازیگران بگیرد. در این میان بازی کوتاه اما به شدت چشمگیر و خیرکننده جواد عزتی نقطه عطف این ماجراست که اتفاق در فیلم قبلی مهدویان «ماجرای نیمروز» هم خوش درخشید. طبیعتا نمی توان از بازی خوب ساعد سهیلی نام نبرد که حجم بیشتر قصه روی دوش نقش او و بازی اوست.

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها