سینماسینما، آرش عنایتی؛
ترکیب زیبایی و نبوغ، به فروغ و طلوع فیلمی انجامیده که انجام و سرانجام آنچه زشتی و پلشتی دولت و ملتی بر گروهی از مردم روا داشتهاند را در روایتی پر ایهام و ابهام مصور کرده است. و آن، واقعهی Vel d’Hiv* یا در واقع هجوم گسترده و برنامهریزی شدهی پلیس فرانسه برای دستگیری و اخراج یهودیان به سوی اردوگاههای کار اجباری و کورههای آدمسوزی است. روایت زمان و زمانهای است که فرانسویان در قامت همدست و همکار شَر ظاهر شدند. آنچه هانا آرنت در هیبت آیشمن و تحت عنوان ابتذال شر دیده است به مراتب روشنتر و صریحتر میتوان در هیئت دولت و ملت فرانسه- آن سالها- به نظاره نشست. برای ترسیم نقش نازیبا و ناپسند فرانسویان و این ننگ تاریخی ملتِ فرانسه، در میانهی دههی هفتاد، و زمانیکه آلن دلون در اوج شهرت و محبوبیت قرار داشت، با جسارتی ستودنی و شکستن شمایل ِ جاافتادهاش -آنچنان که در فیلمهای ملویل و … دیده میشد- و نه فقط در نقشِ بازیگر که در مقام تهیهکننده؛ جوزف لوزی، کارگردان مولفِ چپ گرایی را برگزید که پیشتر به انگِ کمونیست بودن و به بهانهی جنگ سرد (در دوران مککارتیسم) مجبور به جلای وطن شده بود. و صدالبته که از برای نقد خویشتن (اینجا فرانسویان) چه نگاهی بهتر از، نگاه از دریچهی چشم غریبهای دردمند و آشنا با درد؟!
فیلم «آقای کلاین» داستان دلال عتیقهای (آلن دلون) را در سال ۱۹۴۲ و در پاریس روایت میکند که به علتِ تشابه اسمی، با فردی دیگری که یهودی است اشتباه گرفته شده. ادامهی داستان، تلاش او برای یافتن آن کلاین دیگر و زدودن این اشتباه است.
هویت، یکی از مولفههای پرکاربرد و مهم در آثار جوزف لوزی است و در این فیلم هم، جوزف لوزی هنرمندانه به این مهم پرداخته است. فیلم، با نمایی آغاز میشود که در آن زنی برهنه توسط پزشکی معاینه میشود که ظاهرا با معاینهی دقیق ظاهرش (خط لبها، لالهی گوش، سوراخ بینی، فرم دندانها و …) پی به عقیدهی باطنیاش و تطابقاش با مردم قوم یهود میبرد! در سکانس بعدی، وقتی به نمای چهرهی کلاین (آلن دولن جذاب و خوش سیما) میرسیم. این کنش ابتدایی معنایی دوچندان مییابد و تاکید پدر کلاین بر اصالت خانوادگیشان و نَسَبی که از دوره لویی چهاردهم بردهاند و نسبتشان با کلیسای کاتولیک، همه و همه بر ابهام فیلم و ایهام پیرامون شخصیت کلاین میافزایند. تلاقی کاراکترهای دو سکانس ابتدایی (زن و مرد یهودی، ماجرای معاینه/ فروش تابلو) در دو سکانس پایانی و با شخصیت کلاین و ساختار مارپیچی قصهاش چنان دوایر گردابی پیرامون کاراکترش عمل میکنند که هر چه پیشتر میرود بیشتر او را میبلعند. این سیر به نیستی از هستی، از استعارهی کرکس به مار (در نمایی که برای معرفی کلاین در حراجی و ظرفی که برای پنهان کردن پولش انتخاب کرده تا نقاشی مار بر بالای تختخواباش در قصر و اشارهای که «فلورانس» به ویژگی «کلاین» میکند) و روندی که از خریدار به فروشنده، از ساکن به مهاجر طی میکند در این ساختار تبلور یافتهاند.
شیطنت لوزی در دو بخش (نمای نقطه دید کلاین در ورود به قصر و انعکاس تصویرش در آینهی کافه -جایی که پادوی کافه مشخصات فردی هر دو «کلاین» را یکی میداند-) به همراه تصمیم هوشمندانهاش در عدم نمایش چهرهی «کلاینِ» یهودی (در هنگام بازداشت و یا در آن قطعه عکس) بر آتش تردید و توهم تماشاگر میدمد. ظرافت جوزف لوزی در روند دوگانهی زندگی «کلاین»، از خانهی محقری که لانهی موشها شده تا قصر و کنایهای که از نماهای پس از تفتیش منزل «کلاین» میبینیم- فراموش نکردهایم که در آثار او، همواره خانه اشارهای کنایی به کشور بودهاند- بر بارِ استعاری و معنایی فیلم افزودهاند.
در حالی که در هیچیک از نماهای فیلم، نازیها دیده نمیشوند (جز در نماهای داخل کلاب که چهرهی خندان و شاد آنها را میبینیم آن هم در تقابل با نماهایی از زنانی فربه و بزک کرده که قهقهشان هم چندشآور و عذابدهنده است) جوزف لوزی هنرمندانه فضای مه آلود صبحِ خیابانهای پاریس را با اتومبیل، کامیون و افراد پلیسی پر میکند که برای واقعهی Vel d’Hiv تمرین میکنند. دیدن این رزمایش به عوض لحظهی دستگیری، هم بر برنامهریزی دقیق پلیس برای چنین روزی و هم بر همدستی و همکاری مختارانهی فرانسویان با جباران صحه میگذارد. برههای که در آن ملتی با شعار آزادی برابری برادری. آزادانه، نابرابری را بر برادرانشان تحمیل کردند!
* نامی بود که به Velodrome d’Hiver (پیست دوچرخهسواری زمستانه) داده شد. محلی که قریب به ۱۳هزار یهودی که در روز ۱۶ و ۱۷ جولای ۱۹۴۲ توسط پلیس فرانسه و به دستور مقامات فرانسوی بازداشت شده بودند جمع؛ و پس از پنج روز به سوی اردوگاههای مرگ روانه شدند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- آینهی استاد!
- «بیچاره، پاول بیچاره»؛ جشنِ تشییع!
- «تشخیص: نافرمانی»؛ داستانی آشنا!
- پسا سولاریس!
- فیلم «۹۷۷»؛ پسا سولاریس!
- «ستاره»؛ آکواریوم
- «شوهر ستاره»؛ حقیقتی منبعث از زندگی و تجربهی زیستهی بخشی از زنان
- به وقت فرعون
- «بچه مردم»؛ فیلمی که به دیگران جوالدوز میزند، اما از زدن سوزن به خودی باز میماند
- ذلت ماندن یا لذت رفتن و رستن!
- قابهای رنگین از روزگاری ننگین!/ نگاهی به فیلم ۱۹۷۶
- سقوط قهرمان، فروپاشی جامعه/ نگاهی به فیلم «اعدام»
- تبانی ابر قدرتها و تباهی ملتها/ نگاهی به فیلم «در سایه»
- همسویی مدرنیته و سنت در جایگاه قدرت!/ نگاهی به فیلم «اتاق دبیران»
- این همانی سوژه و ابژه/ نگاهی به فیلم «چه کسی برایت آواز میخواند»
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
آخرین ها
- مولف بودن در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت
- «زوتوپیا ۲» رکورددار فروش جهانی سینما شد
- صدای بخش خصوصی را بشنوید؛ هوای آلوده با تعطیلی تئاتر تمیز میشود؟
- «رها» بهترین فیلم اول جشنواره گوا شد





