سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه؛
احمد دامود، مردی بود با قامتی بلند و موهایی سفید و صدایی نافذ و گیرا، با نگاهی که همه جا را میکاوید. انگار چیزی نبود که تجربه نکرده باشد، یا که چیزی نباشد از چشمان تیزبینش دور بماند. ظاهر و شیوهی حرفزدنش به استادهای حوصلهسربر نمیمانست. عکسهایش هست. آن نگاه خیره و دستهای روی هم چلیپا شده، انگار بخواهد تو را وادارد با خود درونیات روبرو شوی.
در حالت طبیعی همهی ما با این خود درونی بیگانهایم. گویی تابِ رودرویی با این خود درونی ناپیدای خود را نداشته باشیم. احمد دامود وادارت میکرد به این آیینهی جادویی خیره شوی. لازمهی این کار، صداقت در گفتار و کردار بود. از این خصیصه که دور میافتادی آیینهای هم در کار نبود. بالطبع نمایشی هم شکل نمیگرفت. آن زمان حتی احمد دامودی هم نبود که بخواهد راهنمایت باشد. او را میدیدی که روی چهرهی دیگری متمرکز شده. انگار صداقت همان چراغ راهی باشد که برای پیدا کردن آن خودِ درونی به آن نیاز باشد. در نبودش گفتوگوی درونیای هم در کار نبود.
بعضیها معلم زاده میشوند. آیینهای دست میگیرند تا آدمها را را با خود درونیشان آشتی دهند. این کار فوت و فنی میخواهد که از هر کَسی ساخته نیست. تجربه میخواهد و صبر. حضور مراقبی میخواهد، و چشمانی که دائم تو را بپاید. حال، راز آن نگاه و دستها چلیپا شده را میفهمیم. احمد دامود، با حضور معلموارش انگار میخواست تو را وادارد، گنجینهای گمشده را از از درونت بیرون بکشی، و بعد با رنگآمیزی به آن قالبی نمایشی بدهی و روی صحنه جلوهگرش کنی. این، کم از کار یک کارگردانِ خبرهی نمایش روی صحنه نیست. یک جور چیدمان ذهنی است که استادی کارکشته به کمکِ دانشجو به آن جانبخشی میکند.
در کلاس احمد دامود، حس میکردی چیزی درونت به رقص و حرکت درآمده. بیاغراق حضورش در کلاسهای تاتر و نمایشنامهنویسی به جشنی شبیه بود. نوعی جدل ذهنی در کلاسهای نمایشنامهنویسیاش شکل میگرفت. چیزی شبیه بازیای خیالی و سرگرمکننده. چیزی میگفت و به نکتهای اشاره میکرد، و همزمان درونت صداهایی سربرمیآوردند که تا به حال نجوایشان را نشنیده بودی. گفتوگویی دوطرفه آغاز شده بود. کَس یا کسانی با تو حرف میزدند و تو صداهایی را که میشنیدی مینوشتی. به جادوگری میمانست. قلمت را روی کاغذ به حرکت در میآوردی، و جادو به کار میافتاد. صداهایی زیرگوشت زمزمه میکردند. کار تو فقط این بود که صداها را روی کاغذ بیاوری. این کم از تماشای یک شعبده نبود.
نمایشنامهنویسی در کلاسهای احمد دامود به بازی کودکانهی فراموش شدهای میمانست و احمد دامود معلمی بود که به دالانهای تودرتوی ذهنت سرک میکشید. گرد و خاک پروندهها و قصههای از یادرفته را می روبید، و آمادهشان میکرد تا پا به روی سِن نمایش بگذارند. خاطرات و قصههای دور، صداها و نجواهای پیش از این ناشنیده زبان باز میکردند، و تبدیل به کاراکترهای نمایشی میشدند. چیزی درون ذهنت شکل میگرفت، و تو به عنوان نویسنده، این بازی درونی پر افتو خیز را مینوشتی.
احمد دامود، در پائیز ۱۳۷۲ وقتی تازه از آمریکا به ایران بازگشته بود، زمانی که اولین بار پا به کلاس نمایشنامهنویسی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد چهارراه ولیعصر گذاشت، چنین چیزی را به دانشجویانش آموزش میداد. رابطهای عمیق با این مرد سفیدموی خوشصدا داشتم. کلاسش یک واحد درسی دانشگاهی نبود. نوع جدیدی از زندگی را با آن تجربه میکردی. مثل خواندن یک کتاب عمیق یا تماشای یک اثر هنری پرمز و راز بود. بعد پشت سرگذاشتنش آدم سابق نبودی.
کوروساوا فیلمی دارد به نام زیستن(۱۹۵۲). فیلم، دربارهٔ کشمکشهای درونی یک کارمند اهل توکیو دربارهٔ معنی زندگی است. کارمندی که سی سال کار یکنواخت، هر نوع جاهطلبی و آرمانی را در او خفه کرده، و حال درمییابد که چیزی به مرگش باقی نماندهاست. پیرمرد، زمینی را از دست دلالان درآورده و تبدیل به پارکی تفریحی در منطقهای فقیرنشین میکند.
نمای پایانی فیلم، تاب خوردن شبانهی پیرمرد در پارکی رخ میدهد که حاصل دسترنج اوست. زیر بارش برفی که تازه آغاز شده پیرمرد میمیرد. چیزی در این صحنه به شعر میماند. بر حسب اتفاق پیرمرد در حال خواندن ترانهای با مرگش روبرو میشود. زیستن، به ترانهای شبیه شده که باید جای خود را در ساختار خیالیاش پیدا کنیم. آنگاه دیگر مرگی در کار نیست. به صدا یا خاطرهای بدل میشویم. به ظاهر نیستیم، اما حضورمان همچون صدایی در باغی دورافتاده و پوشیده از برف قابل ردیابی است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- رستاخیزی در کار به عقب راندن فراموشی/ نگاهی به فیلم «لاله کبود»
- وحشت همان دریای خروشانی که از درونش زاده شدهایم/ نگاهی به فیلم «بیچارگان»
- «کشتی روسی» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- مروری بر ۹ فیلم بخشهای جنبی هفتادوششمین جشنواره کن
- تقابل نهادهای اجتماعی با خانواده/ نگاهی به فیلم «همه برای بازی»
- گونهای دلتنگی برای چیزی که دیگر نیست/ دربارهی سینمای کیومرث پوراحمد
- احمد دامود درگذشت
- گویی مرگ سایهاش را بر این تاکستان انداخته/ نگاهی به فیلم «نزدیک»
- هارولد ماد را دوست دارد/ یادداشتی بر فیلم «هارولد و ماد»
- برشهای کوتاه/ مستند لذت چشیدن یک رویا
- کارآگاهان سینمایی (بخش سوم)؛ «آلفاویل» ژان لوک گدار/ در ستایش صدا و عشق در دنیایی بیکلمه
- جایی که رویاها هم ما را پس میزنند/ دوبارهسازی سینمای برگمان – بخش دوم
- روزی که خدا لب به سخن گشود/ دوبارهسازی سینمای برگمان در آثار سینماگران متاثر از او؛ بخش اول – معجزه
- «طبل حلبی»/ نجوای نیایشگونه روحی در طلب مغفرت
- «طبل حلبی»/ عصیان روحی بزرگ و کوچک جثه درون قفسی چرک؛ به بهانه کفر ناحوم نادین لبکی
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- حضورهای بین المللی فیلم کوتاه تامینا
- گلدن گلوب اعلام کرد؛ وایولا دیویس جایزه سیسیل بی دمیل ۲۰۲۵ را میگیرد
- درباره «قهوه پدری»؛ قهوه بیمزه پدری
- «کارون – اهواز» در راه مصر
- اختتامیه جشنواره «دیدار» ۱۷ دی برگزار خواهد شد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «مجمع کاردینالها»؛ موفقیت غیرمنتظره در گیشه و جذب مخاطبان مسنتر
- مدیر شبکه نسیم توضیح داد؛ مهران مدیری، جنابخان، فرزاد حسنی و چند برنامه دیگر
- تاکید بر سمزدایی از سینما و جشنواره فجر/ علیرضا شجاع نوری: ادغام جشنوارهی ملی و جهانی فجر سیاسیکاری بود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ جادوی «شرور»؛ داستانی از دوستی، تفاوتها و مبارزه با تبعیض
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «گلادیاتور ۲»؛ بازگشتی باشکوه به کُلُسیوم و سنت حماسههای سینمایی
- اعلام نامزدهای چهلمین دوره جوایز انجمن بینالمللی مستند/ محصول مشترک ایران و انگلیس در شاخه بهترین مستند کوتاه
- اصغر افضلی و انیمیشن «رابینهود» در تازهترین قسمت «صداهای ابریشمی»
- جایزه جشنواره آمریکایی به پگاه آهنگرانی رسید
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ از فرصت ثبت نام فیلمها تا داوری عوامل بخش نگاه نو
- نمایش بچه / گزارش تصویری
- اهمیت «باغ کیانوش» در سینمای کمدی زدهی این روزها
- برای بازی در فیلم «ماریا»؛ نخل صحرای پالم اسپرینگز به آنجلینا جولی اهدا میشود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
- بررسی هزینه و درآمد تولیدات ۳ سال اخیر؛ حساب کتاب فارابی جور است؟
- در اولین روزهای اکران بینالمللی؛ «گلادیاتور۲»، ۸۷ میلیون دلار فروخت
- اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود
- «کارون – اهواز» در مراکش