تاریخ انتشار:1403/11/15 - 15:41 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 205305

سینماسینما، آرش عنایتی

در یکی از نماهای پایانی فیلم، ابوالفضل سوار بر موتور از سمت راست به چپ حرکت می‌کند. این نما به نمایی برش می‌خورد که این‌بار ابوالفضل سوار بر موتور از سمت چپ به راست حرکت می‌کند بی‌آن‌که اندازه‌ی نما یا زاویه دوربین تغییر کرده باشد. این تغییرِ ناگهانیِ تحمیلی همان بلایی است که بر سر روایت، قهرمانِ داستان و فیلم آمده است.

از قصه‌ی «بچه‌ مردم» جلال آل‌احمد که خودش استاد تغییرهای ناگهانی بود همان باقی مانده یا هست که از پشت تلفن می‌شنویم (مادری برای ازدواج با مرد دیگری فرزندش را سر راه می‌گذارد). «بچه‌ مردم» به همین علت که بچه‌ی مردم است کسی گردن نمی‌گیردش و گردن‌گیر کسی هم نمی‌شود جز همان‌ها که سال‌هاست گردن‌شان را زده‌ایم و می‌زنیم! از همین رو فیلم تا نیمه‌ی نخست همه چیز دارد از ادای دین تصویری (حرکت دوربین روی میز ناهارخوری تا تعویضِ قابِ عکس‌ها) تا شوخی‌های بکر(تغییر جای خواب) و تدوینِ صوتی دقیق(کاربرد صدای نوزاد برای توجیه کار تاجی و …). ‌نیش‌اش به چپ‌ها و رژیمِ گذشته نیش همه را باز می‌کند اما به همان میزان که در فرو کردن جوال‌دوز به دیگران کامیاب است در زدن سوزن به خود و خودی‌ها ناکام.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها