سینماسینما، زهرا مشتاق
«بی صدا حلزون»، مثل ده ها فیلمی که امکان اکران مناسب پیدا نمی کنند، در شرایطی به روی پرده رفت که چنانکه باید دیده نشد. فروشی حدودا ۷۰۰ میلیون تومانی داشت و شاید کمتر راجع به آن صحبت شد. اما، «بی صدا حلزون» فیلم قابل تاملی است. بی سروصدا و شریف است. بی هیاهو، ساده و روان تعریف می شود. اولین نکته اش، بستری است که قصه بر اساس آن تعریف می شود. عمل کاشت حلزون گوش. یک جراحی فراگیر در ایران که یکی از دلایل مهمش، ازدواج های تو در توی فامیلی، به خصوص در مناطق دورافتاده و یا کم برخوردار روستایی است. یا بروز اشکالات ژنتیک که درمانی پرهزینه، زمان بر و چه بسا همیشگی دارد. فیلم بر همین بستر است و البته اصطکاکی جدی میان والدین کودک. آیا والدین می توانند راجع به شنوا شدن و یا ادامه ناشنوایی فرزند خود تصمیم گیرنده باشند؟ حق با پدر است یا مادر؟ آیا خود فرزند با توجه به سن اندک و دوره کودکی، می تواند در این خصوص تصمیم گیرنده باشد؟
در طول فیلم، مشکلات مالی، که یک خانواده برای انجام کاشت حلزون، می تواند با آن روبرو باشد، تبدیل به فراز و فرود و نقاط عطف می شود.
با آنکه سکانس های تقریبا زیادی، گفتگوی افراد ناشنوا است، اما شیوه بازیگران فیلم و زبان اشاره آنها برای مخاطب قابل فهم است. در تیتراژ فیلم از دو نفر نام برده شده که مربیان آموزش زبان اشاره به هنرپیشه های حرفه ای فیلم بوده اند و به نظر می رسد که در کار خود موفق بوده اند. این موفقیت به خصوص در بازی هانیه توسلی به نقش الهام و شکل خاص گفتار و صحبت کردن او بسیار متبلور و تحسین برانگیز است.
اما فیلم جدا از لایه پر رنگ رو و اجتماعی خود، می تواند در ذهن بیننده، قصه ای نهانی تر هم بسازد. جدا از مخالفت پدر کودک برای انجام جراحی، شاید آنچه منجر به بروز یک فاجعه می شود، حسادت یک مرد به مردی دیگر باشد. به دفتری که زن به آنجا احساس تعلق دارد. کلید آنجا را دارد. در را پشت سرش قفل می کند و محیطی امن برایش ایجاد می شود. جایی که حتا بچه اش نیز در آنجا حسی از زندگی و خانه بودن را تجربه می کند. چه بسا مرد خشمگین در صدد بازپس گیری همه این چیزهایی است که سهم خود و حق خود می داند. شاید شنوا شدن بچه اش، برای او، به منزله قطع آخرین رشته همبستگی و تعلق باشد. برای مردی که حتا برادرش نیز در آستانه مهاجرت به یک موقعیت نامعلوم و متزلزل است. گویا شغل مرد که ایجاد هراس برای دیگران است، در زندگی شخصی و واقعی او نیز توانسته به شکل دیگری ادامه یابد و به آن تراژدی دامن بزند. اما این بار، او نیست که در دل دیگران رعبی از جنس لذت و تعلیق به وجود می آورد؛ این بار حادثه تنیده شده در بافت زندگی است، که سمت هیولاوار و غیرقابل بازگشت خویش را به او و تک تک آدم های فیلم نشان می دهد. اما منفعت آدم ها، هر چند که قالبی انسانی و اخلاقی دارد، مرگ رخ داده را تا رسیدن به خواسته مطلوب، جایی پنهان می کند. گویا آن بخش از ماجرا باید تا هنگامی خاص فریز بماند. تا جایی که مهرشاد توانایی شنیدن پیدا کند و خودش، مادرش و تماشاگران، در لباس حاضرانی همذات پندار غرق لذت شوند. فیلم تلخی میان تصمیم و تسلیم، قدرت و بی قدرتی و گرفتاری طبقه متوسطی است که هر تکانه ای، از کوچک تا بزرگ، می تواند آنها را به قهقرا بکشاند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- یادداشتی بر نمایش «رابین هود»؛ بشارت پیروزی
- تازهترین ساخته پرویز شهبازی روی میز تدوین
- نرگس آبیار خدای زدن به دل ماجراست
- «تابستانی که برف آمد» در سینما اندیشه بررسی میشود
- «تابستانی که برف آمد»؛ قصهای خانوادگی و عاشقانه با نشانههای هنری
- یادداشتی بر «صبحانه با زرافهها»/ باز تعریف دگرگونهی یک داستان اجتماعی محض
- «مفیستوفلس»؛ روایت ترسناک فاشیست تکثیرشده
- نمایش «هم این، هم آن»؛ در مسیر تعامل، همدلی و تفاهم متقابل
- «پیرپسر»؛ دیکتاتورهایی با مغزهای کوچک زنگزده
- دوازده روز جنگ
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- در آستانه آغاز اکران؛ پوستر «بیسروصدا» رونمایی شد/ روایتی بیپرده از یک داستان بیسروصدا
- یادداشتی برای «ژولیت و شاه»؛ قصهای آمیخته از تخیل و واقعیت
- یادداشتی برای فیلم «رها»/ جامعه ناکارآمد و پدرهای بیخاصیت
- حتی نام ایران او را به گریه میانداخت/ داور زنده زنده دق کرد
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود





