تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۰۳ - ۱۲:۵۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 98648

سینماسینما، مصطفی یوسف زاده

سینما پدیده ای است بسیار جذاب و تاثیرگذار که راه خود را طی سالیان عمرش در میان جوامع بشری باز کرده و خود را به اشکال گوناگون و در قالب های متفاوت به بشر عرضه کرده و همیشه با استقبال مواجه شده است. به خصوص در زمانه ما که لذت جویی از فرهنگ تصویری بر بهره مندی چیرگی یافته است. از آنجا که این پدیده نقش بسیار مهمی در ایجاد یا خلق فرهنگ، تغییر فرهنگ و فرهنگ پذیری افراد جامعه دارد، تاثیرات خود را روی افراد مختلف به شیوه های متفاوتی بر جای گذارده است. یعنی اثری که بر فرهنگ غربی داشته، با اثری که بر فرهنگ شرق گذاشته، به جهت متفاوت بودن زمینه های فرهنگی این دو تمدن متفاوت بوده است.

لازم به ذکر است که سینما پدیده ای چندوجهی و چندبعدی نیز هست. از فرهنگ بشری تاثیر گرفته و بر فرهنگهای بیشتری تاثیر گذاشته، از قابلیتها و قالبهای موجود در هنرهای مختلف استفاده کرده و در عین حال به لحاظ هنری، دارای زیبایی شناسی منحصر به خود است.

از طرفی بررسی رابطه فرهنگ، ارزش، اخلاق و هنر که از دل زندگی روزمره برخاسته است، در عصر زندگی مدرن با چالش جدی مواجه شده است. این چالش ها لزوما با رجوع به آمار و ارقام محققان علوم اجتماعی یا روانشناسی قابل درک نخواهد بود، بلکه با رصد میدانی تعدادی از اطرافیان هرکس به عینه قابل لمس و رویت خواهد بود. سینما به عنوان ابزاری کاربردی بلکه منحصر به فرد برای بیان و سامان بخشی مسائل زندگی می تواند در رهایی بخشی و با رویکرد انتقادی، نقش مهم خود را در راستای کشف قواعد اخلاقی بازی کند. حتی میتواند از زندگی ابهامزدایی و با زبانی هنری آنها را بازنمایی کند.

همین نقش مهم موجب شده سینما به مثابه یکی از پراهمیت ترین فرم های فرهنگی تاکنون مورد مطالعه بسیار قرار گرفته شود.

با توجه به مطالب بالا، از مواردی که میتواند مورد مطالعه و تحقیق گسترده قرار گیرد، رابطه سینما و خانواده است. خانواده امروز فقط تداعی کننده جمعی از افرادِ در کنار هم نیست، بلکه تبادر این کلمه در ذهن علاوه بر بار مثبت و ایجابی، یادآور چالش های درونی و بیرونی این نهاد نیز هست.

با اینکه خانواده در جامعه ایران نهاد فراگیر، پرقدرت و تاثیرگذار است، ولی شاهد آنیم که شکل آن همگام با گذر زمان در حال تغییر است. به نظر می رسد خانواده ایرانی و روابط بین اعضای آن متناسب با شرایط جدید در سالهای کنونی تغییر کرده و در حال شکل پذیری به گونه ای جدید است.

عوامل مختلفی در شکل گیری این تغییرات سهیم بوده اند. یکی، تحولات اساسی در تکنولوژی و انقلاب الکترونیکی است که دنیای مجازی را در مقیاس بی سابقه ای وارد زندگی اجتماعی و خانواده را دستخوش تغییر کرده است.

این امر علاوه بر کاهش ارتباطات کلامی در خانواده و کاهش نظارت این نهاد، به قرارگیری در برابر بی شمار ارزش، نگرش، سبک زندگی و شخصیت متنوع منجر می شود که به خودی خود می تواند تغییرات اساسی ایجاد کند.

دوم، ریشه دوانیدن مولفه های زندگی مدرن در جامعه، به درهم ریختگی نقش های تعریف شده اعضای خانواده بر حسب سن و جنس منجر شده و ارزش های خانواده را دچار ابهام کرده است.

ابهام در نقش ها و ارزش ها، ابهام در عملکرد را به همراه می آورد. به همین دلیل، بالا رفتن میزان طلاق، تزلزل خانواده، عدم تربیت صحیح فرزندان، نارضایتی از زندگی زناشویی، خیانت و… در حال وقوع است.

سینما در دامنه چنین تحولاتی قطعا تاثیرگذار است. برای همین نسبت سینما و خانواده، ماجرایی پرکشش و آکنده از جاذبه و برای عده قلیلی سرشار از دافعه است. از آنجا که سینمای هر جامعه می تواند بازتابی از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی مردمان آن باشد، باعث شده خانواده ایرانی از مهمترین مصرف کنندگان کالاهای فرهنگی ازجمله سینما به شمار آید. تصاویری که بر پرده سینما نقش می بندد، روایت ها و شخصیت های موجود در فیلم سینمایی اگر آینه تمام نمای جامعه نباشد، لااقل تصویری دور و بیگانه با زندگی مردم آن هم نیست، چراکه سینما عرصه ساخت و بازنمایی است؛ ساخت و بازنمایی فرد، جامعه و… از این طریق است که افراد و گروه های دیگر جامعه آن را دوباره و چندباره بازخوانی یا تماشا می کنند.

باید اضافه کرد که سینما به عنوان متنی فراگیر و گسترده و رسانه ای برای انتقال معانی و دلالت هایی که رمزگذار (فیلمساز) در اثر سینمایی آن را برای مخاطب خود قرار داده است، شناخته می شود. پس می تواند ابزاری جهت خلق و بازتولید نشانه های فرهنگی و حتی در راستای مطرح شدن معضلات فرهنگی به حساب آورده شود. داشتن جایگاهی چنین مهم و ممتاز به این معنی است که سینما از طرفی واقعیت های جامعه را به عنوان موضوع انتخاب می کند و آن را بازنمایی می کند، و از سویی دیگر، خود اقدام به ساخت واقعیت ها می کند. حال سوال مهم این است آیا سینما می تواند خانواده و نظام اخلاقی و اجتماعی آن را در یک نظامِ مفهومیِ واحد ساده سازی و صورت بندی کند؟ آیا سینما قادر است با پرهیز از تعاریف پیچیده و غیرقابل فهم برای مردم، معانی دقیق و عمیقی درباره انسجام خانواده، چالش های زوجین و نظام اخلاقی خانواده ارائه کند؟ یا اساسا سینما می تواند مدلی برای سبک زندگی یا گفتمانی را پیشنهاد دهد؟

با اینکه جواب این سوالات به مباحث گسترده ای دامن خواهد زد که در حوصله این نوشتار نیست، پاسخ نگارنده مثبت است.

گریم ترنر در کتاب «فیلم به منزله کردار اجتماعی» می نویسد:

«وقتی بحث درباره وارد کردن روش هایی از دیگر رشته ها مثلا زبان شناسی، روانکاوی، مردم شناسی و نشانه شناسی به درون مطالعات فیلم است، دیگر فیلم هدف نهایی تحقیق نیست، بلکه بخشی از یک بحث گسترده تر درباره بازنمایی است؛ یعنی فرایند اجتماعی ساختن تصویر، صداها و نشانه هایی که به چیزی دلالت دارند که در فیلم است یا فیلم می تواند آن را بسازد.» بنابراین به عقیده ترنر وارد حوزهای وسیع تر می شویم که مطالعات فرهنگی نام دارد. اگرچه مطالعات فرهنگی در آغاز تحلیل می کرد که چگونه معانی اجتماعی از طریق فرهنگ تولید می شوند، ولی بعدها فرهنگ به مثابه فرایندهایی که شیوه زندگی یک جامعه را شکل می دهد، بازتعریف می شود و هر کدام از نظام های تولید معنا دلالت فرهنگی خود را می یابد.

از آنجا که فرهنگ از نظام های به هم مرتبط معنا تشکیل شده است، میتواند به راحتی سوژه ها را مورد تحلیل قرار دهد و راهی به سوی گفتمان سازی بگشاید.

پس سینما به منزله یک محصول فرهنگی و یک کردار اجتماعی و به دلیل اینکه منبعی از لذت و دلالت برای بسیاری از مردم در فرهنگ ماست، نه تنها قابل بررسی و پژوهش است، بلکه در بازنمایی و مدلسازی و مطرح کردن گفتمان نو نقش به سزایی خواهد داشت. چنانچه با بررسی اجمالی تولیدات سالهای اخیر می توان به مواردی چون مقایسه سازی فرهنگ سنتی خانواده ایرانی و فرهنگ مدرن، تلاش برای هم زیستی سنت و مدرنیته در خانواده، اصل خانواده محوری، جمع گرایی، بازسازی تعارض ها و توافق های موجود در ارزش های حاکم اشاره کرد.

منبع: ماهنامه هنرو تجربه

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها