سینماسینما، مجید موثقی
کامران فانی، مترجم، پژوهشگر و از چهرههای تأثیرگذار فرهنگ معاصر ایران، سالها با ترجمهی آثار ادبی و نمایشی، نقش مهمی در شکلگیری فهم ادبیات جهان در زبان فارسی داشت. ترجمههای دقیق، وفادار و در عین حال زندهی او، جایگاهی ماندگار برایش رقم زد. خبر درگذشت او، سکوتی سنگین در حافظهی فرهنگی ما بهجا گذاشت.
وقتی خبر فوت کامران فانی را شنیدم، بیاختیار به عقب برگشتم؛ به سالهایی که هنوز دانشجوی تئاتر بودم و نام او برایم نه یک اسم، بلکه نشانهای از دقت، حساسیت و احترام به متن بود. من هرگز او را از نزدیک ندیده بودم، اما صدایش را در ترجمههایش میشناختم؛ صدایی آرام، بیادعا و وفادار به روح اثر.
در دوران دانشجوییام، زمانی که تئاتر میخواندم، بخش مهمی از زندگیام در حوالی دانشگاه هنر و معماری و تئاترشهر میگذشت. هر وقت جشنوارهای در آن محدوده آغاز میشد، ناخودآگاه جذب سالنها میشدم. همیشه دوست داشتم نمایشها را ببینم، بهویژه آثار بخش بینالملل که برایم پنجرهای بود به جهانهای دیگر تئاتر. اما در میان همه این تجربهها، نامی مدام و مداوم در ذهنم تکرار میشد؛ نامی که برای هر دانشجوی تئاتر، گویی نخستین ایستگاه جدی مواجهه با نمایشنامه است: آنتوان چخوف.
چخوف برای من فقط یک نمایشنامهنویس نبود؛ او جهانی بود که هم در نمایشنامه و هم در داستان کوتاه، انسان را در لحظههای فروپاشیِ خاموشش به تصویر میکشید. یادم هست یکبار در دانشگاه از یکی از استاد های خوبم، مرحوم حمید سمندریان، پرسیدم: «بهترین محک برای یک کارگردان تئاتر چیست؟» بیدرنگ گفت: «یک نمایشنامه از چخوف را روی صحنه ببرد.» از همانجا چخوف در ذهن من نهفقط بهعنوان نویسنده، بلکه بهمثابه معیار فهم تئاتر جا گرفت.
چخوف نویسندهی سکوتهاست؛ سکوتهایی که رنج در آنها تهنشین شده، ذهنیتی که قادر به بیان خود نیست و آرامآرام درون انسان را تخریب میکند. شخصیتهایش اغلب در مرز خودویرانگری حرکت میکنند یا در طنزی تلخ، قربانی حساسیتهای افراطیشان نسبت به قضاوت دیگران میشوند. این جهان خاموش و شکننده، جوهر آثار اوست.
سالها بعد، وقتی در مسکو زندگی میکردم، نمایشنامههای چخوف را به زبان روسی خواندم و بهویژه روی «مرغ دریایی» کار کردم. همین تجربه باعث شد هنگام بازگشت به ترجمه فارسی، بیش از پیش به ارزش کار کامران فانی پی ببرم. ترجمهی او از «مرغ دریایی» یکی از کمنظیرترین ترجمههای چخوف به فارسی است؛ متنی که نهفقط معنا، بلکه وضعیت ذهنی و عاطفی شخصیتها را منتقل میکند. فانی بهخوبی میدانست دیالوگ چیزی نیست که صرفاً گفته شود؛ دیالوگ چیزی است که انجام میشود و نمایشنامه به تنهایی یک اثر کامل نیست و تا به روی صحنه نرود، کامل نمیشود و با عناصر تئاتر بهویژه صحنه، بازیگر، طراح و کارگردان به تکامل میرسد. هیچوقت دیالوگ آغازین نمایشنامه «مرغ دریایی» را فراموش نمیکنم؛ چه تصویر درستی در زیر متن این ترجمه است؛ جایی که معلم از ماشا میپرسد که «شما چرا همیشه لباس سیاه میپوشید؟» و جواب ماشا «برای اینکه عزای زندگیم رو گرفتهام»
در ترجمه فانی در همان آغاز نمایشنامه، یک فضای ملانکولیک، خاکستری و سرد ییلاقی در حومه مسکو را زنده میکند؛ جهانی که چخوف در زبان روسی میسازد و فانی در فارسی بازآفرینیاش میکند.
نام و یادش همیشه با من است. حتی امروز که در زوریخ زندگی میکنم و سالهاست اجراهای تئاترهای اروپا را دنبال میکنم، هر وقت نمایشی از چخوف میبینم به دقت، سکوت و صداقت این ترجمهها ایمان میآورم. بیتردید مترجمان دیگری نیز برای معرفی چخوف به فارسیزبانان زحمت کشیدهاند، اما برای من، «مرغ دریایی» با ترجمه کامران فانی، متنی یگانه است؛ متنی که حتی اگر خواننده با نمایشنامه خوانی آشنا نباشد، میتواند آن را مثل یک رمان بخواند؛ رمانی پر از تصویر، سکوت و کنش پنهان. بهویژه درک اینکه «آدمی پنهان است زیر زبان — این زبان پردهست بر درگاه جان» ( مثنوی معنوی)
یاد کامران فانی گرامی؛ مترجمی که به ما آموخت چخوف را نه فقط بخوانیم، بلکه بشنویم. شاید او سکوت چخوف را به زبان فارسی شنید.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- کامران فانی درگذشت
- طعم تلخ گیلاس
- ناصر تقوایی؛ صدای خاموشِ یک سینمای بیدار
- صیدِ کارگردان بزرگ
- درباره ساخته جدید علی عباسی/ امتحان نهایی «شاگرد»
- مجید موثقی داور جشنواره مصری شد
- قمارباز بزرگ سینما
- نگهبانی که زود گول خورد/ نگاهی به فیلم «نگهبان شب»
- گرگِ آخر/ نگاهی به فیلم «برف آخر»
- ردِ بو/ نگاهی به فیلم «مرد بازنده»
- مثلث هاماگوچی، موراکامی و چخوف در فیلم «ماشین من را بران»
- یک سینماگر ایرانی داور جشنواره فیلم توفوزی گرجستان شد
- مجید موثقی داور یک جشنواره ایتالیایی شد
- مجید موثقی عضو هیات داروران جشنوارهای سوئیسی شد
- جشنواره زوریخ میزبان یک داور و چهار فیلم ایرانی
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- از استعفای اعتراضی جعفر پناهی تا تقابل با هیاتمدیره؛ پشت پرده اختلافات صنفی سینماگران
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان





