سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه
۱خون فروش هیولاوش دایره مینا مهرجویی یادتان هست؟ نه آقای سامری با بازی عزت الله انتظامی که همان جوانکی با بازی سعید کنگرانی که گویا از زمین و زمان طلبکار است. با سیمایی عاصی و بی صبر. در چهره اش ترحم نیست. طوفانی پشت این چهره پنهان شده. گویی آمده قانونی تازه بر زمین حاکم کند. او خود دوزخ است. چهره حریص سوداگری و پول را زیباتر از این نمی شد در سینما نشان داد. مهرجویی بواسطه سعید کنگرانی آن را در سینمای ایران جاودانه کرد. باقی فیلم ، کنگرانی دایره مینا می خندد، محجوب است. از زنان دلبری می کند. این تصویری است که سینما و جامعه دوست دارد از او بسازد. در بیشتر فیلم ها هم همین تصویر غالب است.
جوانکی شیرین که باید در قاب میناتوری دلفریب جا خوش کند نه در آشوب زندگی روزمره. در دایره مینا ، مهرجویی او را به متن زندگی عادی کشاند. به دل خود شرارت. از او مردی دو چهره ساخت. انگار شاهد دکتر جکیل و آقای هایدی دوباره باشیم. او دو روی یک سکه است. تصویری که جامعه از او میخواهد و گول زننده است و سیمایی که میتوان از پشت این چهره زیبا در نقش آفرینی ای بی نظیر بیرون کشید. چیزی که اقتدار را معنی کند. بی جهت نیست پوستر اصلی دایره مینا تصویر زل زده سعید کنگرانی رو به ما است. چهره ای بی حالت و منتظر. گویی خود مرگ باشد. همه فیلم در سیمای او خلاص شده. دایره مینا نشان میدهد تا چه اندازه سیمای یک بازیگر میتواند تمامیت یک فیلم را در خود خلاصه کند. سیمای او با آن موهای بلند و نگاه خیره تم اصلی فیلم است. ضرباهنگ و ریتمی است که به یادمان میآورد در چه جهنمی داریم زندگی میکنیم.
۲. جوان آرمان خواه فیلم سرایدار انگار از میان رمان های امیل زولا سر برآورده باشد. محجوب و سر به زیر اما در پی فرصتی مناسب تا آنچه تباهی را بر خانواده اش حاکم کرده را در قالب فیلمی هشت میلی متری به نمایش بگذارد. کنگرانی فیلم سرایدار ، سیمای صادر کننده یک مانیفست انقلابی است. خیلی راحت میتوان او را میان جوانان انقلابی می ۱۹۶۸ فرانسه دید. آماده برای آنکه کاری کند یا با افشاگری ای تکانی به جامعه خفته اش بدهد. در پوستر اصلی فیلم کنگرانی با دوربین سوپر هشت خودنمایی میکند. انگار اسلحه ای باشد و او پلیسی که بخواهد عدالت را حاکم کند. او برای اجرای عدالت آمده. هر چند که بر خانواده خودش اعمالش شود. بین او و تباهی ای که بر خانواده اش حاکم شده همیشه فاصله ای است. نکبت خانواه به او آسیب نمیزند. او وصله ناجوری است که مدام ساز ناکوک میزند. برای همین هم قبولش ندارند و طردش میکنند. آنچه او میخواهد با واقعیت های زندگی اش به طرز بی رحمانه ای فاصله دارد. برای همین است که کنگرانی فیلم سرایدار را تافته جدا بافته ای از دیگر قهرمانان فیلم میبینیم. او پانویسی است که خسرو هریتاش کارگردان بر فیلم نگاشته. زیبایی فیلم در چالشی است که بین آرمانگرایی پسر و واقعگرایی پدر جا خوش کرده. این شکاف بنیادین میان سنت و مدرنیته همان رویارویی ای است که سرایدار و نصیریان و کنگرانی را ماندنی میکند. این سیمایی بود آرمانی و ایده آل گرا که قشر فرهیخته میخواست از او ترسیم کند. در بطن آن گونه ای رومانتیسم ایده آل گرایانه نهفته بود. این آخری را وقتی در یکی دو فیلم تجاری سالهای منتهی به انقلاب بازی کرد به وضوح قابل ردیابی بود؛ همان سیمای جوانی رویایی و به شدت آسیب پذیر. دور از انتظار نبود در نقش جوان عاشق در امتداد شب سرطان گرفته و در آخر فیلم بمیرد. جالب آنکه چهره ای که او از ایده آلیسم مورد نظر خود ترسیم کرد سالها بعد در شکل وشمایل دیگرگونه خود را باز به رخ کشید این بار در فیلمی از ابراهیم حاتمی کیا ، آژانس شیشه ای و آن صحنه پایانی مرگ بسیجی در هواپیما در آغوش حاج کاظم که بازسازی صحنه پایانی در امتداد شب است . این بار با عشقی روبروییم آمیخته به ایدئولوژی با رنگ و بویی از سیاست. انگار تقدیر بود حتی سیمای ترسیم شده از سعید کنگرانی در سینمای سالیان بعد در شکل های تازه تر بازتولید شود. ایده آلیسمی که در فیلم های قبل انقلاب هدف و خواسته مشخصی نداشت. این بار نشانه های مشخصی را نشانه گرفته بود. سعید کنگرانی را شاید بتوان با شخصیت های نمونه ای نمایشنامه های چخوف قیاس گرفت. آنجا که آدمهای نمایش از آینده ای میگویند گریز ناپذیر که خواهد آمد. این را در صحنه پایانی دایره مینا به وضوح می بینیم. آنجا که کنگرانی با نصیریان درگیر می شود و سخت کتک می خورد. در پایان او زخمی و خاک آلوده برخواسته و نگاه خشمگینی به نصیریان دارد که کمی آن طرف تر بالای سر جنازه پدرش که در قبر برایش تلقین می خوانند. ایستاده با نگاهی سراپا خشم و مبارزه جویانه. جوانک خوش چهره نماد تغییر شده. بادنمای طوفانی است در راه. پرچمدار تحولی بزرگ در راه.
۳. سعید کنگرانی فقط یک بازیگر ساده یا خوش شانس نبود که در چند فیلمی بدرخشد و فراموش شود. او شمایل ماندگاری بود که سینمای ایران در هر گریزگاه تاریخی چاره ای جز رجوع به او نداشت. هر چند در به کار گرفتن او در سالیان بعد انقلاب اکراه داشتند. او را نشان سینمای پیش از انقلاب می دانستند. هر چند که چند فیلم بیشتر بازی نکرد. دلیل ممنوعیت کاری او در سالهای اولیه انقلاب هیچ وقت مشخص نشد. همان طور که ماجرای آن مصاحبه به اصطلاح افشاگرایانه هم زیاد باز نشد. مصاحبه ای که به ظاهر او همه را متهم می کرد و از شخصیت درویش مسلکی چون او بعید بود چنین حرف هایی بزند. شیوه او کناره گیری از دنیا بود.گونه ای بی اعتنایی درویش مسلکانه. دیگران اما این کناره جویی در سیاست شان نبود. خواستند از او چیزی بسازند پروپاگاندا. صورتکی که ساختند اما بر چهره او نمی نشست. دشوارترین نقش زندگی اش همین مورد آخر بود. بختکی که بر او و زندگی حرفه ایش افتاده بود و رهایش نمی کرد. این شاید استعاری ترین و در عین حال واقعی ترین حالتی باشد که برای یک هنرمند پیش بیاید. چنین حالتی را شاید بتوان دورنمایی از حال و هوای موقعیتی خاص دانست که بر هنرمند اعمال می شود. حالتی است تحقیر آمیز و اندوهبار، گستاخانه و تحریک کننده و ناامیدانه و به طرز غریب غم انگیز.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- مرور آثار داریوش مهرجویی در مسکو
- بزرگداشت بیتا فرهی و یادبود داریوش مهرجویی در پاریس
- یادی از داریوش مهرجویی در بیستوپنجمین نشست ماهانهی «مستندهای ایرانشناسی»
- نمایش مستند «ساختن فیلم گاو» در پاریس
- صدور رای پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش/ متهم ردیف اول به قصاص محکوم شد
- «تناقض»؛ روایتی از قتل داریوش مهرجویی و چند هنرمند دیگر
- ختم رسیدگی به پرونده قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر
- گفتوگوی سینمایی نسلها/ نگاهی به مستند «موج نو»
- تعیین وقت در پرونده داریوش مهرجویی/ صدور رای غیابی برای تتلو
- آشنایی با دکتر سناریو با درآمد هفتهای ۳۰۰ هزار دلار
- صدور کیفرخواست متهمان پرونده قتل مهرجویی و همسرش
- ادای احترام جشنواره کرالا به مهرجویی و گلستان
- پرونده قتل داریوش مهرجویی به دادگاه مطبوعات رسید/ هیات منصفه «رکنا» را مجرم دانست
- ادامه تحقیقات درباره قتل داریوش مهرجویی/ کیفرخواست نیمه اول آذر صادر میشود
- تشویق طولانی مسعود کیمیایی در «بازنمایش قصه ترانههای ماندگار»/ کیمیایی از غم نبود مهرجویی گفت
نظر شما
پربازدیدترین ها
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
- محاکمه در خیابان/ نگاهی به تازهترین قسمت سریال «افعی تهران»
- نسخهی آزادیِ لانتیموس/ نگاهی به فیلم «بیچارگان»
- ۳ جایزه جشنواره مسکو به «آه سرد» رسید
آخرین ها
- هیات داوران جشنواره فیلم کن معرفی شدند/ گلادستون، کورئیدا و بایونا در فهرست
- هفته دوم «مجنون آن لیلی» هم به سانس فوقالعاده رسید/ «فین جین» پرمخاطب ترین نمایش عمارت نوفللوشاتو شد
- حسام منظور به سراغ دراکولای برام استوکر میرود
- بزرگداشت بهرام شاه محمدلو برگزار میشود
- جایزه جشنواره هندی برای «انتقام تیرهروزان»
- بستههای مکالمه پرتخفیف همراه اول بهمناسبت روز ملی خلیجفارس
- به تو هم سخت میگذرد؟/ نگاهی به فیلم «منطقه تحت نظر»
- معرفی پروژه جدید کارگردان «باربی»؛ گرتا گرویگ «نارنیا» را میسازد
- معرفی داوران جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- اختتامیه دومین دوره جشنواره «عروسکخونه»/ پیشکسوتان و فعالان عرصه کودک به سمت احیای نمایشهای عروسکی میروند
- عسگرپور: از جانب مدیران کم تسلطِ سطحینگر، مورد حمله قرار میگیریم که شما از فروش فیلمها خوشحال نیستید/ از کجا به کجا رسیدیم!
- پخش سریال «حشاشین» در ایران ممنوع شد
- همراه اول حامی برگزاری ششمین رویداد ایران اکسپو
- حضور معاون وزیر حملونقل و زیرساخت ترکیه در غرفه همراه اول
- محاکمه در خیابان/ نگاهی به تازهترین قسمت سریال «افعی تهران»
- جایزه بزرگ جشنواره کازابلانکای مراکش به «برندهها» رسید
- ۲ انیمیشن ایرانی به جشنواره معتبر انسی راه یافتند
- «رُخ» بهترین مستند جشنواره فیلم مسکو شد
- «آوای ابرها» به جشنواره کاریبتونز کلمبیا راه یافت
- ۳ جایزه جشنواره مسکو به «آه سرد» رسید
- خانواده قاتل از «بیبدن» شکایت میکنند؟
- فوت کارگردان فرانسوی برنده نخل طلا و سزار/ لوران کانته درگذشت
- نسخهی آزادیِ لانتیموس/ نگاهی به فیلم «بیچارگان»
- نکوداشت اکبر زنجانپور در نوزدهمین «شب کارگردان»
- حضور همراه اول در بزرگترین نمایشگاه فناوری ترکیه
- معرفی همراه اول بهعنوان کارفرمای برتر سلامتمحور
- «در سایه سرو» از جشنواره ایتالیایی جایزه گرفت
- فیلم ایرانی نامزد قدیمیترین جایزه سینمایی اروپا شد
- کیوسکهای دیجیتال نخستین اپراتور سلامت کشور رونمایی و نصب شد
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی