تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۶/۰۵ - ۱۳:۴۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 160431

سینماسینما، فرهاد خالدی نیک

وحشت از ژانرهای محبوب جهان سینما محسوب شده و هر ساله فیلم ها و سریال های متعددی در قالب این ژانر مهم سینمایی تولید و به نمایش در می آیند که نشان از علاقه و توجه ویژه مخاطبان به این قبیل آثار دارد. این در حالی است که سینمای ایران در تمام این سال ها به دلایل مختلفی نظیر ضعف های اساسی در نگارش فیلمنامه های حساب شده، کمبودهای فنی و تکنیکی در خلق صحنه های وحشت و دلهره آور و حتی پیش بینی عدم استقبال مخاطبان، در زمینه تولید و نمایش فیلم های ژانر وحشت کم کاری کرده و به جرات می توان گفت تعداد آثار قابل قبول ساخته شده در قالب این ژانر به زحمت به تعداد انگشتان یک دست می رسد! حالا اما با سریالی رو به رو هستیم که گویی قصد دارد تمام کم کاری های این سال ها را به یکباره جبران کند و نشان دهد که ژانر وحشت و سینمای دلهره نیز می تواند به عنوان ژانری محبوب در سبد فرهنگی خانوارهای ایرانی قرار گیرد. سریالی به نام «آنها» به تهیه کنندگی پرویز پرستویی که هر بار قصه ای تازه و شخصیت هایی متنوع را رو کرده و بدین ترتیب فرصت غافلگیر کردن و رو دست زدن به مخاطب را فراهم می کند. از این رو قوت و ضعف سریال با توجه به نوع قصه و جنس فرم و روایت هر قسمت متغیر است. به خصوص آن که دو کارگردان (میلاد جرموز و مهدی آقاجانی) هر کدام به صورت جداگانه اپیزودهای مختلف سریال را کارگردانی کرده اند و مشخص است که عملکرد متفاوت این دو می تواند کیفیت متفاوتی را برای اپیزودهای سریال رقم بزند. به عنوان نمونه بد نیست به کارگردانی دو اپیزود اول («بت چین» و «نون و پنیر آوردیم») اشاره کرد که شروعی درگیر کننده و قابل قبول را برای سریال رقم می زنند. کارگردان این اپیزودها (میلاد جرموز) با بهره جستن از قاب بندی ها و میزانسن هایی که در خدمت فضاسازی وحشت زا و وهم آور سریال قرار دارد موفق می شود ضمن القای ترس و وحشت به مخاطب، او را پیگیر تماشای ادامه قسمت های بعدی سریال کند. 

با این همه مساله ای که در اغلب اپیزودهای سریال «آنها» به چشم می آید، وام گرفتن قصه ها از الگوهای امتحان پس داده سینمای آمریکا و البته شرق آسیا است که باعث می شود برخی از قصه ها و فضاسازی ها، چندان بومی و ایرانی نباشد و برای مخاطب جدی و پیگیر سینمایی، کلیشه ای و آشنا به نظر برسد. این در حالی است که طبیعتاً به لحاظ کیفی، «آنها» در جایگاهی پائین تر از مشابه های خارجی اش قرار می گیرد تا اساساً چنین رویکردی عجیب و سوال برانگیز به نظر برسد. در شرایطی که در کشوری غنی به لحاظ منابع داستانی زندگی می کنیم و با کمی بررسی و تحقیق بیشتر پیرامون سنن، عادات، ارزش ها و باورهای مناطق مختلف می توان به قصه هایی جذاب، بکر و کمتر دیده شده ای در حوزه سینمای وحشت و دلهره دست پیدا کرد. نظیر کاری که برادران ارک با فیلم «پوست» به انجام رساندند و با پرداختن به قصه ای جذاب درباره ی نقش جادو و خرافه پرستی در زندگی گروهی از مردمان آذری زبان، هم به هدف خود در کارگردانی فیلمی با مضامین ترسناک رسیدند و هم از منظری جامعه شناسانه، برخی باورهای غلط و عادات ناپسند اجتماعی را به نقد کشیدند. این همان رویکردی است که در اپیزود سوم سریال (هورلا هورلا) به کار گرفته شده و منجر به ساخت یکی از بهترین و دلهره آورترین قسمت های آن شده است. رویکردی که می توانست بیش از این ها در دستور کار نویسنده و کارگردانان سریال قرار گیرد تا با فضا و اتمسفر بومی تر و باورپذیرتری مواجه می شدیم.

 موضوع دیگری که در بخش فیلمنامه اثر مشاهده می شود طرح مضامین و ایجاد علامت سوال های مختلف و ناگهان رها کردن و بدون پاسخ گذاشتن برخی از آن هاست. به عنوان نمونه در اپیزود جالب توجه  «جان جامد» (به کارگردانی میلاد جرموز)، نویسنده فیلمنامه (سروش روحبخش) از دل قصه ای جذاب که از ابعاد مختلف قابل پرداخت و گسترش بوده است، به روی یک بخش خاص آن متمرکز شده و از پرداختن به سایر وجوه دراماتیک صرف نظر می کند. یا در اپیزود «غراب دره» (مهدی آقاجانی) اگرچه پیش بینی رخدادهای عجیب متوالی در ماجرای جستن گنج در دل جنگلی نفرین شده، بستری آماده برای القای ترسی غریب در دل مخاطب فراهم کرده ولی کاش این ترس تنها در فرم روایت خلاصه نمی شد و با نتیجه گیری منطقی از ریشه ها و علل ماهوی آن همراه می شد.

با تمام این اوصاف سریال «آنها» از منظر فضاسازی، طراحی صحنه و نیز استفاده مناسب از موسیقی (ساخته آرمان موسی پور) نمره قبولی می گیرد و می تواند ما را به آینده ژانر وحشت و سینمای هراس و دلهره در آثار آتی سینمایی و تلویزیونی مان امیدوار نگاه دارد. ژانری که بدون شک بیش از این ها جای کار دارد! 

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها