حمید رضا ابک در فیس بوک خود نوشت: مرگ حبیب، پاسخی تراژیک بود به «یه بوس کوچولو». بهمن فرمانآرا در آن فیلم خط روشن و قرمزی کشیده بود میان روشنفکری که با همه ناملایمات در وطنش میماند و متفکری که به اجبار یا به سودای فردایی خوش، جلای وطن میکند.
فیلم اگرچه یک مخاطب روشن و مشخص داشت که بحثبرانگیزترین شخصیت روشنفکری در سالهای اخیر بوده است اما زبان استعاریاش، فرمانآرا را ازین اتهام تبرئه میکرد که نام دیگر اثرش «نامهی سرگشاده به ابراهیم گلستان» است.
حبیب محبیان که در سال ۱۳۶۰ از سرزمین مادریاش کوچ کرد/ گریخت، از معدود خوانندگانی بود که در تمام سالهای بعد از مهاجرت، تا توانست به استانداردهای حرفهایاش وفادار ماند. هم توانست جایش را در دل مخاطبان قدیمش حفظ کند و هم برخلاف بسیاری از همدورهایهایش موفق به جذب طیف جدیدی از مخاطبان شد که در سالهای بعد از هجرتش پا به جهان نهاده بودند.
نه در سودای مخاطب تازه به جنغولکبازی و علیورجگی روی آورد و نه از ترس ریزش مخاطبان پیشین، چپ و راست مصاحبه کرد تا از غم غربت و شرایط دشوار بگوید تا مثل رفقا، کمکاری یا «بدکاری» یا ناکوک بودن سازها یا بیقافیگی ترانههایش را توجیه کند.
میگویند در سال ۱۳۸۸ نامهای به رئیس جمهور وقت نوشت و پس از پذیرش شرایط اعلام شده از سوی مراجع ذیصلاح، به فتوای بهمن فرمانآرا، به وطن بازگشت. بازگشت حبیب، آغاز دوران تازهای از شایعات بود. حبیب کنسرت خواهد گذاشت، دیروز در ختم فلانی شرکت کرده، کاست حبیب مجوز گرفته، این بابا از خودشان است وگرنه چرا بقیه برنمیگردند.
چراغ سبز اسفندیار دولت وقت، امیدها را در دل مرد تنهای شب زنده کرد؛ تا جایی که اعلام کرد میخواهد یک ماه در استادیوم آزادی کنسرت صدهزانفری برگزار کند و با طنین بلند صدایش، «شهلا» را در خاک سرزمینی بجوید که عزیزانش را در بر گرفته بود. ولی نمیدانست پا در چه لابیرنت پیچیدهای گذاشته که معاون هنری همان دولت دهمش مجبور است تمام شایعات مربوط به فعالیت مجدد او را تکذیب کند. مرد حنجره و گیتار، از کجا باید میدانست که دولت اسفندیار مستعجل است و دیر نیست که کسی در این آب و خاک برای خودش هم تره خرد نکند، تا چه رسد به میهمان «ویژه»اش.
بازداشت حبیب در سال ۹۳ در پیچوخمهای جادهی ماسوله، دوباره نامش را بر سر زبانها انداخت. پیرمرد، خسته از وعدهها و تکذیبیهها، تیمش را برداشته بود ببرد روی بام خانههای ماسوله تا بعدِ عمری به آرزویش برسد. مجوز نداشت. چه کسی به او مجوز میداد که او بخواهد بگیرد؛ دل به دریا زده بود. پرسنل خدوم، سر راهش سبز شدند و بر اساس مرّ قوانین، فرستاندش در بازداشتگاه تا منبعد فیلش یاد هندوستان نکند و بداند «ایران جای خوانندهی لسآنجلسی نیست».
سخن فرمانآرا عمیقا قابل درک است. ضرورت بازگشت هنرمندان و روشنفکران به سرزمین مادری دو دلیل عمده دارد. اول اینکه آنها هم انسانند و چرا باید در سودای رویایی که تاریخ مهاجرت ایرانی نشان داده احتمالا خیلی هم قابل تحقق نبوده (لااقل تا به حال) خود را از «مرگ» در آغوش وطن محروم کنند؟ و دوم اینکه زبان زاییدهی وطن است و وطن حاصل تعامل مردمی است که بدان زبان «زندگی» میکنند و نه فقط اجتماع؛ ۷۰ میلیون ایرانی هم که در «الی» ساکن شوند، امریکا امریکاست و ایران ایران.
اما فرمانآرا در «یه بوس کوچولو» از کنار این سوال عبور کرد که وقتی هنرمند نتواند در کنار هنرش باشد، وقتی همان «زبان» که ابزار تحقق اندیشههای اوست صرفا به کار خریدن یک کیلو خیار و یک بسته رشته خوشکار و ماهی سفید بیاید، وقتی «ساز» تبدیل به اکسسوار ویلای رامسر و مایه انبساط خاطر چند میهمانی شود که به شبنشینی آمدهاند، چه فرقی دارد در جنگلهای وهمانگیز رامسر زندگی کنی و به ایستادن قلبت در بیمارستان امام سجاد بمیری یا در هر جای دیگری که اسمش را گذاشتهایم «غربت» تا فراموش کنیم در وطن خویش غریبیم؟
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- برگزاری دوازدهمین کارگاه بینالمللی تئوری اطلاعات و مخابرات با حمایت همراه اول
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- جشنواره «هاتداکس» در ایستگاه پایانی؟/ گرفتاریهای تهدید کننده
- رخشان بنیاعتماد و روبن اوستلوند در مجمع سرمایهگذاران بازار فیلم کن
- نظارت سازمان سینمایی به نمایش آثار سینمایی خارجی در پلتفرمها
- پل استر درگذشت
- رامین حسینپور بهترین آهنگساز فستیوال لسآنجلس شد
- رقابت ویژه چند فیلم و تعطیلی یک روزه سینما
- «پر» در جشنواره ورونژ روسیه نمایش داده میشود
- مسعود اسکویی درگذشت
- برگزیدگان جشنواره فیلم پکن معرفی شدند/ تجلیل از چن کایگه با حضور ییمو
- «سیم خاردار» در کازابلانکا
- راهیابی مستند «دوربین فرانسوی» به جشنواره ارمنستانی
- نمایشگاه نقاشی «درخت جان» در گالری کاما
- رضا شیخی فیلمبردار سینمای ایران درگذشت
- پایان فیلمبرداری «خالد» در زیگورات
- معرفی آثار راه یافته به بخش فیلمنامه جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- امیر جدیدی، منصور بهرامی میشود
- زیر پوست شهر/ نگاهی به سریال «افعی تهران»
- هیات داوران جشنواره فیلم کن معرفی شدند/ گلادستون، کورئیدا و بایونا در فهرست
- هفته دوم «مجنون آن لیلی» هم به سانس فوقالعاده رسید/ «فین جین» پرمخاطب ترین نمایش عمارت نوفللوشاتو شد
- حسام منظور به سراغ دراکولای برام استوکر میرود
- بزرگداشت بهرام شاه محمدلو برگزار میشود
- ده جایزه جشنواره هندی برای «انتقام تیرهروزان» ایرانی/آمریکایی
- بستههای مکالمه پرتخفیف همراه اول بهمناسبت روز ملی خلیجفارس
- به تو هم سخت میگذرد؟/ نگاهی به فیلم «منطقه تحت نظر»
- معرفی پروژه جدید کارگردان «باربی»؛ گرتا گرویگ «نارنیا» را میسازد
- معرفی داوران جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- اختتامیه دومین دوره جشنواره «عروسکخونه»/ پیشکسوتان و فعالان عرصه کودک به سمت احیای نمایشهای عروسکی میروند
- عسگرپور: از جانب مدیران کم تسلطِ سطحینگر، مورد حمله قرار میگیریم که شما از فروش فیلمها خوشحال نیستید/ از کجا به کجا رسیدیم!