تاریخ انتشار:1398/11/29 - 16:37 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 131508

سینماسینما، حسین سلطان محمدی
سینما عنصری اجتماعی و عامل وحدت اجتماعی است. تثبیت کننده قواعد جمعی زیستن است. فیلم را جمع تماشا می کنند. هنرمندانش در جمع، محصور در علاقه و اشتیاق هواداران هستند. برای دیدن فیلمهایش، جمعی صف می بندند. برای نمایش آثار، سالن های جمعی و چندسالنه ساخته می شود. عامل رونق اقتصادی هست زیرا جمع علاقه مند به فیلمها، خرید از مکانهای تجاری سالن های کمپلکس را هم پیگیرند. و بسیار ویژگی جمعی دیگر در این عنوان «سینما» نهفته است. اینکه دیدیم هنرمندی قبل از جشنواره در جمعی درباره این می گوید که ما در تلویزیون (که یک رسانه جمعی است) بودیم و تازه نیامده ایم، یا هنرمندی در اختتامیه حرف از بودن در جمع می زند در حالی که سیمرغ در دست دارد، هنرمندی هم سیمرغ به دست و بدون تفکیک از همه وقایع یاد می کند و حتی داوری از اجتماع و جمع می گوید، یعنی رفتار برمدار ذات و هویت سینمایی. یادتان هست که ما سینماگر را بازتاب رویدادهای اجتماع می دانیم! در همه استانها هم برای سینما و فیلم های جشنواره سرودست شکستند. همه برای دیدن فیلمها آمدند. حالا این مدیوم جمعی را به اقدام فردی آلوده کردن، خلاف قاعده است. خلاف ذات آن است. خلاف کارکرد آن است.
حالا در بهمن امسال، جشن های دهه فجر و بخصوص جشنواره فیلم فجر، با حاشیه سازی های بیش از حد و بی مورد نسبت به ماجراهای آبان ماه و هواپیمای اوکراینی، برخورد داشت و در جشنواره فیلم فجر، به حرف تحریم و اقدام به تحریم و تعابیر جدید اعتراضی به موضوع تحریم بدین ترتیب که یک برنامه تحریم و دیگری نه، کشیده شد. حرف عمده درگیران بحث تحریم در سینما، بخصوص هیاهوسازان قلم به دست سینمایی، بعضا، نشان داد که درک عام و دقیق از اجتماع و رویدادها ندارند. مانند این عنوان نشریه ای وابسته به ساختار اداری کشور: «وقایع آبان ماه و دی ماه روح وروان یک ملت را هدف قرار داد مگر فرهنگ و هنر یک سرزمین، با روح یک جامعه سر و کار ندارد ؟». چرا می نویسم که درک از اجتماع ندارند چون نتوانسته اند میان اعتراض مردم عادی با اغتشاش سازمان یافته، تفکیک دهند، میان چندهزار مامور مجروح و تعدادی مامور کشته شده و مردم عادی و اغتشاشگران در این حوادث تفکیک قائل شوند و در دام فریب فضاسازی خارج از کشوری با منشأ بخصوص از آلبانی افتادند؛ همان آلبانی که پایگاه موج دادن به تحریم صداوسیما هم شد و همان آلبانی که اعلام شد، «سخنگوی قوه قضائیه: بازگرداندن سردسته اغتشاشگران آبان از آلمان که در کمپ آلبانی اقامت داشت/ باشگاه خبرنگاران»! این نوع اذهان، در بحث هواپیمای اوکراینی هم دوغ و دوشاب را آغشتند. دیگر، دیدن ماجرای سردار سلیمانی و بقیه وقایع که بماند.
در جشنواره فجر امسال، هنرمندان برخلاف هدف اصلی نشست های رسانه ای بعد از نمایش فیلم هم، به محکمه ای نشانده شده بودند که شبیه به تفتیش عقاید بود. «امضا می دهی که پایان فیلمت، کار خودت است؟»، یا «دوره ات گذشته است»، «چرا در کن، نام از امام زمان(عج) نبردی یا جایزه را آنجا به او اهدا نکردی» و امثال اینها. آیا اینها برای آشنایی با فیلم است یا اثبات اینکه هنرمندان دروغگویند؟ یا اینکه داوران به استدلال تخصصی یک داور گردن نهاده و سیمرغ را به کسی داده اند و حالا بعد از جشنواره درصدد محکوم کردن این اقدام هستیم؟ اینها برای احترام گذاشتن به سلیقه داوری یک جمع است یا نوعی محکوم کردن استدلال یک جمع؟ یا در متون هایی دیده شد که چرا فلان هنرمند به فلان رویداد یا برای مثال به حوادث آبان اعتراض نکرد. این مدل پرسش از چه نوع دیدگاهی است؟ یا باید قائل باشیم به این نظریه که هنرمند باید در بیان دیدگاهش آزادی عمل داشته باشد که در این صورت به نوع فیلم و روشهایش نظر می افکنیم و می جوییم که آیا حرف موردنظر فیلمساز درست تصویر و بیان شده یا نه و یا اینکه باید قائل به تفتیش عقاید شویم و گروهی را با هیاهو منکوب کرده و گروهی دیگر را بر سر بگذاریم. هیاهوکنندگان چقدر قوی هستند؟ دوست سینماگری می گفت، همانند فوتبال، تیم ضعیف در کل لیگ ضعیف است اما وقتی مقابل تیم های قوی و بالای جدول قرار می گیرد، بهترین حمله را می کند، اما این تک حمله، لزوما بیانگر تحول اندیشه ای نیست. بلکه «عرض خود بردی و زحمت ما را زیاد کردی.»
یکی از عجائب امسال جشنواره شنیدن این نکته از مسئولان جشنواره بود که فلان گروه فیلمساز چون اختتامیه را تحریم کرده، جلسه می گذاریم تا تصمیماتی احتمالا سخت یا بقولی تعزیری، برایش درنظر بگیریم و جالب بود که همان هنرمند در جشن دیگر این مجموعه جشنواره، حاضر است و جایزه می گیرد! اگر باید برای تحریم کنندگان تصمیم تنبیهی گرفته شود، همه آنانی که تحریم کردند و از تحریم نوشتند و خواستار تحریم بودند، باید دست کم در سال بعد، محلی از اعراب در جشنواره نداشته باشند یا در رویدادهای سینمایی مانع دیدنشان شوید. که اگر این است، چون دستاویز قانونی اش را دارید، چرا مانع حضور کارگردان سیمرغ گرفته سال قبل که در اختتامیه نیامد سیمرغش را بگیرد، در جشن منتقدان امسال نشدید که برای همان فیلم آمد و جایزه گرفت؟ شما که دستاویز قانونی دارید که هر فعالیت فرهنگی در کشور باید با نظارت وزارتخانه انجام شود و بر این مبنا، همه فعالیت ها در این حوزه دولتی و خصوصی را زیرنظر دارید. این نشان داد که مسئولان هم در دام حاشیه ها افتاده اند. شما هم باید با حداکثر اغماض، فضا را برای حضور فراهم کنید. باید فضا مثل امسال باشد که از حاتمی کیا تا مجیدی، از عزتی تا آقایی، از فرامرز قریبیان تا طناز طباطبایی و پیمان معادی و از …، همه سیمرغ گرفتن را حق خود بدانند. این یعنی همه خود را از جمع می دانند. و هرکس از سینما، خود را از این جمع ملی دور کرد، باید بداند که – با اندکی تغییر – «جمعی به تو مشتاق و تو غایب ز میانه» بودی.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها