تاریخ انتشار:1396/11/17 - 21:22 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 79722

سینماسینما، محسن جعفری راد:
یکی از بهترین فیلمهای جشنواره است و بهترین فیلم کارنامه هومن سیدی. مصداق ها فراوانند. سیدی بعد از تجربه های ساختاری متفاوت – به خصوص فرم بصری و طراحی میزانسن- فیلم هایی مثل اعترافات ذهن خطرناک من و خشم و هیاهو حالا در فیلم جدیدش فضای بصری را به طور کامل با فضاسازی داستان و علت و معلول روایت منطبق کرده و دیگر فیلمبرداری کارش، جلوه گرانه و خودنمایانه نیست، بلکه کاملا در راستای داستانگویی از آن استفاده ای هویتمند شده است. لوکیشن و جغرافیای انسانی روایت کاملا ضرورت و کارکرد دراماتیک پیدا کرده و به دراماتیزه کردن مکان در یک روایت سینمایی کمک کرده است. شخصیت ها را می توان با پوست و استخوان لمس کرد و به طور توامان حس همدلی و همدذات پنداری داشت.
از لحاظ ایده¬پردازی داستانی، ماجرای چوپان و گوسفند به خوبی با شناسنامه شخصیت ها ارتباط لازم را پیدا می کند. ماجرای گوسفندهایی که شاهین خودش را به آنها شبیه می داندو برادر بزرگش را چوپان گله که در انتهای فیلم جایشان عوض می شود و در یک فرایند سریع برادر کوچکتر(شهروز) به یک چوپان بدل می شود تا عقده گشایی ها، نعره زدن ها،سرکوب کردن ها و …نسل به نسل در چنین جغرافیایی بچرخد و قربانی بگیرد. ایده ای که حتی به جامعه های بزرگتر چه از لحاظ اجتماعی و چه سیاسی قابل تعمیم است.
بازی ها طبق معمول نقطه قوت کارگردانی سیدی هستند. از کارهای قبلی اش امیر جدیدی در آفریقا و سیزده را به عنوان بازی خوب به خاطر داریم و سیامک صفری در اعترافات و … نوید محمدزاده در خشم و هیاهو و حالا دوباره سیدی یک برگ برنده رو کرده است. کار روی تک تک جزئیات شخصیت و نقش شاهین با بازی محمدزاده تا به طور همه جانبه یک پرسونای جدید خلق کند. پیش فرض این است که این شکل چهره پردازی و طراحی شخصیت، صرفا به خاطر متفاوت نمایی اجرای محمدزاده باشد اما آن دندان های پوسیده با فاصله،آن شکل راه رفتن با تیک عصبی،آن شکل دویدن با خمودگی و … کاملا با توسری خوردن و بی دست و پا بودن شخصیت شاهین هم خوانی دارد و محمدزاده یک بار دیگر ما را شگفت زده کرده است. بازی اش را بگذارید کنار محسن ابد و یک روز و پارسای خشم و هیاهو و فیلم های دیگرش را به کار دقیقش بر صداسازی و زبان بدن دست پیدا کنید. بقیه بازیگران هم متقاعدکننده ظاهر شده اند. از فرهاد اصلانی که یک پدرخوانده تقلبی را خوب پرداخت کرده تا بازیگران کم نام و نشان که در حد و اندازه بازیگران حرفه ای توانسته اند از عهده نقش برآیند.
سیدی در نقطه اوج روند کارگردانی اش، فراتر از نمونه هایی مثل ابد ویک روز (به عنوان یکی از نمونه های موثر از لحاظ پردازش زندگی طبقه فرودست جامعه و روابط رو به فروپاشی) حرکت کرده که نشان می دهد تجربه لازم را بر پیوند میان جزئیات روایی و ساختاری با کلیات پیدا کرده است. فیلمی با تلخ ترین لحن ممکن که گاهی با موقعیت های بامزه و کمیک از تلخی اش کاسته می شود تا سیدی نشان دهد هوش طنزآفرینی هم دارد. همان طور که در بازیگری اش این هوش را اثبات کرده است.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها