تاریخ انتشار:1399/06/10 - 23:46 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 141470

سینماسینما، افشین اشراقی

جوان‌مرگی فیلمی‌ست به کارگردانیِ جوئل شوماخر. که چندی پیش درگذشت. فیلم صحنه‌ای دارد که درنگ بر صدایش می‌تواند آموزنده باشد برای فیلم‌سازانِ جوان (نگارنده هم البته جوان است و در حالِ یادگیری‌ست در حوزه‌ی صدا).

هیلاری (جولیا رابرتز) و ویکتور (کمبل اسکات) اولین بار در زیرزمینی با هم گفت‌وگو می‌کنند که کمابیش بزرگ است و خالی از اسباب و اثاثیه. دو نکته در خصوصِ صدای صحنه‌ی پیشین به ذهن می‌رسد. اول این‌که به‌طور طبیعی در چنین فضایی صدا می‌پیچد (reverb دارد). اما جز دو سه تا، باقیِ گفت‌وگوهای آن‌دو، جوری شنیده می‌شود که انگار در مکانی هستند که آکوستیکِ مناسبی دارد. منظور فقط گفت‌وگوهاست، چون صدای قدم‌ها می‌پیچد. مقایسه کنید قدم‌ها و گفت‌وگوها را هنگامِ خروج‌شان از زیرزمین. دیگر این‌که دیالوگ‌های‌شان پرسپکتیو ندارد، حتی در نماهای لانگ، و از نزدیک شنیده می‌شود؛ به‌جز چند دیالوگِ آغازینِ ویکتور، به‌خصوص زمانی که هنوز او را ندیده‌ایم. که با در نظر گرفتنِ اندازه‌ی زیرزمین تقریباً از دور شنیده می‌شود.

بعید به نظر می‌رسد که صدای صحنه‌ی اولین دیدارشان با میکروفونِ یقه‌ایِ بی‌سیم (هاش.اف) ضبط شده باشد. چون این نوع میکروفون‌ها هم نمی‌توانند صدا را عاری از پیچش ضبط کنند و در ضمن، با دقت در لیپ‌سینک‌ها می‌شود فهمید که دست‌کم شماری از دیالوگ‌ها دوبله (ADR) شده‌اند.

مواردی که گفته شد هیچ‌کدام‌شان ضعف محسوب نمی‌شود. هدف از گفتن‌شان، ذکرِ این نکته‌ی مهم است: قبل یا بعد از ضبط تصمیم گرفته شده که صدای صحنه‌ی مزبور، از نزدیک ضبط شود، به‌صورتِ یکدست. به این معنی: با باز و بسته‌شدنِ اندازه‌ی نماها تغییرِ محسوسی در دور و نزدیکیِ صدا ایجاد نشود. بارزترین مثال لحظه‌ای‌ست که از نمای بسته‌ی ویکتور قطع می‌شود به نمایی لانگ که هر دو شخصیت در قاب‌اند. ویکتور در هر دو نما در حالِ صحبت‌کردن است اما صدایش بی‌تغییر می‌مانَد. البته تغییر در دور و نزدیکیِ صدا با عوض‌شدنِ اندازه‌ی قاب امری مرسوم است و اگر به‌جا استفاده شود اشکالی ندارد. برای نمونه، می‌شود از نمای لانگ و با صدایی که به نسبت از دور شنیده می‌شود، رفت به نمایی بسته‌تر با صدایی نزدیک‌تر. در رویکردیِ تجربه‌گرا و یا گزینشی زیبایی‌شناسانه عکس‌اش را هم می‌توان به کار برد. نمای لانگ صدایش نزدیک باشد و وقتی می‌رویم به کلوز، صدا دور شود.

اشاره شد که شرایطِ محلِ فیلم‌برداری و نوعِ دکوپاژ این‌طور حکم می‌کرده که صدا پیچش داشته باشد و در نماهای باز پرسپکتیو. اما سازندگان تصمیم گرفته‌اند که چنین نباشد. به بیانِ دیگر اتکا نکرده‌اند به صدای «طبیعیِ» سرِ صحنه. تا گرما ببخشند و حسی خصوصی‌ بدهند به گفت‌وگوهای هیلاری و ویکتور.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها