تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۱/۱۰ - ۰۶:۳۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 168597

سعید مروتی- روزنامه‌نگار در همشهری نوشت :

گروه هنر و تجربه به‌عنوان مهم‌ترین دستاورد حضور حجت‌الله ایوبی در سازمان سینمایی، با گذشت بیش از ۷سال در آستانه تغییری مهم قرار دارد. رایزنی‌های محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی دولت سیزدهم در نهایت او را به این نتیجه رسانده که فعالیت‌های گروه هنر و تجربه در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی متمرکز شود. به این ترتیب هم بر دامنه فعالیت‌های مرکز گسترش که به‌تازگی نام پویانمایی نیز به‌عنوانش اضافه شده افزوده می‌شود و هم گروه هنر و تجربه تحولی مدیریتی را تجربه می‌کند.

روزی که حجت‌الله ایوبی از سازمان سینمایی خداحافظی می‌کرد، سینماگران که چندان هم از عملکرد ایوبی رضایت نداشتند از تشکیل گروه هنر و تجربه به‌عنوان دستاوردی مهم نام می‌بردند؛ گروهی که گرچه منتقدان و مخالفانی هم داشت ولی به‌عنوان موفق‌‌ترین طرح وزارت ارشاد برای ساماندهی اکران فیلم‌های هنری شناخته می‌شد؛ فیلم‌هایی که اکران‌شان از اواخر دهه۷۰ دشوار شده بود؛ تقریبا از همان زمانی که دولت تصدی‌گری‌اش در حوزه اکران را کاهش داد. در دهه۶۰ با مدیریت متمرکز و هدفمند، سینمای ایران به‌صورت گلخانه‌ای شکل گرفت و حمایت و هدایت شد. در این دوران آنچه در اکران اهمیت داشت، درجه‌بندی فیلم‌ها بود. تولیدات سالانه سینمای ایران پس از حضور در جشنواره توسط ارشاد درجه‌بندی و بعد جدول اکران سالانه سینماها تدوین می‌شدند و بر اساس فیلم‌ها روی پرده می‌آمدند. اولویت اکران، بالاترین بهای بلیت، بهترین سینماها و مناسب‌ترین زمان نمایش متعلق به فیلم‌های درجه الف بود. فیلم‌هایی که درجه ب دریافت کرده بودند در مرحله بعدی قرار داشتند و فیلم‌هایی هم که درجه کیفی جیم می‌گرفتند محدودیت‌هایی در اکران و حتی تبلیغات داشتند. به این ترتیب فیلم هنری «نار‌ونی‌» با درجه کیفی الف در سینما آزادی اکران می‌شد ولی فیلمی که درجه جیم گرفته بود، مثل «مسافران مهتاب»، باید در فصل نامناسب و در سینماهای پایین‌تر از میدان انقلاب اکران می‌شد. نتیجه اینکه دولت از فیلم هنری‌ای که مشخص بود در جذب مخاطب خیلی نمی‌تواند موفق عمل کند در اکران حمایت می‌کرد و در عوض به تنبیه سینمای تجاری می‌پرداخت. داستان از وقتی تغییر کرد که نظام درجه‌بندی فیلم‌ها برچیده و نقش سینماداران و پخش‌کننده‌ها در شورای صنفی اکران پررنگ شد. تقریبا از همین سال‌ها بود که اصطلاحی به نام مافیای اکران وارد ادبیات سینمایی ایران شد. فیلمسازانی که به‌عنوان سینماگران مورد‌حمایت معمولاً برای فیلم‌هایشان درجه کیفی الف می‌گرفتند و دغدغه‌ای برای اکران عمومی نداشتند حالا با شرایط متفاوتی مواجه شده بودند. هرچند این سینماگران اغلب توانستند دامنه نفوذ خود را حفظ کنند و همچنان از حمایت‌ها برخوردار شوند و البته عده‌ای هم جذب سینمای تجاری شدند. در این میان کارگردان‌هایی هم بودند که سرشان بی‌کلاه ماند. در دهه۸۰ فهرست مفصلی از فیلم‌های اکران‌نشده وجود داشت که بسیاری از آنها پروانه نمایش هم داشتند ولی سینماداران حاضر به اکران‌شان نبودند؛ فیلم‌هایی که اگر هم اکران می‌شدند باید به بدترین زمان نمایش و سانس‌های خلوت صبح تن می‌دادند و عملا دیده نمی‌شدند. وزارت ارشاد در دهه۸۰ کوشید تا با اجرای طرح‌هایی از اکران فیلم‌های هنری حمایت کند‌. به این ترتیب طرح‌هایی چون «آسمان باز» با سر و صدای فراوان به اجرا درآمدند ولی محصولی جز شکست به همراه نیاوردند. در طول یک‌دهه دولت طرح‌هایی برای ساماندهی اکران فیلم‌های متفاوت پشت خط مانده طراحی و اجرا کرد که نتیجه‌ای جز تعمیق نارضایتی کارگردان‌های فیلم‌های هنری به همراه نداشت. با گذر زمان و تحولات تکنولوژیک و آمدن دوربین‌های دیجیتال، فیلمسازی آسان‌تر و تعداد فیلم‌های تجربی بیشتر شد. برای تعدادی از سازندگان این فیلم‌ها اکران در ایران اهمیت چندانی نداشت. آنها فیلم‌هایشان را برای نمایش در جشنواره‌های خارجی می‌ساختند و اکران داخلی اصلا مسئله‌شان نبود اما تعدادی از سازندگان فیلم‌های هنری که سینماداران علاقه‌ای به نمایش عمومی‌شان نشان نمی‌دادند، مصر به اکران داخلی بودند و کم پیش می‌آمد که فیلمی چون «شب‌های روشن» اکران عمومی موفق را با سالن‌های محدود (۲سینما) ولی با مدت‌زمان نسبتا طولانی نمایش تجربه کند. در ابتدای دهه۹۰ با ظهور نسل تازه سینماگران، تعداد فیلم‌های پشت خط اکران، به صف طویل خاکستری‌ای منجر شد که به‌نظر می‌رسید متولیان وقت سینمای ایران برنامه مشخص و مدونی برای اکران‌شان ندارند. در این سال‌ها یکی،دو طرح دولتی دیگر با هدف حمایت از اکران آثاری که حالا فیلم‌های مخاطب خاص نامیده می‌شدند تدوین و اجرا شد ولی همه این طرح‌ها به سرنوشت اسلافشان دچار شدند و شکست خوردند.

تولد هنر و تجربه
وقتی در سال۹۲ رایزن فرهنگی ایران در فرانسه، سکان هدایت سینمای ایران را عهده‌دار شد ماجرا تغییر کرد. حجت‌الله ایوبی وقتی رئیس سازمان سینمایی شد تصمیم گرفت طرحی را که دولت فرانسه برای حمایت از فیلم‌های هنری در اکران به اجرا درمی‌آورد با تغییراتی در اینجا اجرا کند‌. به این ترتیب ساختار و سازوکاری که در فرانسه جواب داده بود، توسط گروهی از کارشناسان مورد‌بازخوانی قرار گرفت و از دلش گروه هنر و تجربه متولد شد؛ گروهی که با بازوی حمایتی رسانه‌ای و درنظر گرفتن بودجه‌ای مشخص و حمایت گسترده سازمان سینمایی، کارش را آغاز کرد. زمزمه‌های تشکیل گروه هنر و تجربه از بهمن سال۱۳۹۲ شروع شده بود و در فروردین سال۱۳۹۳ رئیس وقت سازمان سینمایی در نخستین جلسه شورای صنفی نمایش از تشکیل گروهی با هدف اکران فیلم‌های هنری و دارای مخاطب خاص خبر داد؛ خبری که احتمالا در آن روزها خیلی جدی گرفته نشد چون همه طرح‌های شکست خورده مدیران سینمایی سابق را به‌خاطر داشتند و هنر و تجربه هم می‌توانست طراحی مثل آسمان باز باشد. کمی بعد ایوبی حکم امیرحسین علم‌الهدی را هم به‌عنوان مدیر اجرایی و دبیر شورای سیاستگذاری هنر و تجربه صادر کرد و در تابستان همین سال ابتدا فراخوان گروه هنر و تجربه خطاب به فیلمسازان متقاضی اکران منتشر شد و مدتی بعد اسامی اعضای شورای سیاستگذاری رسانه‌ای شد. در آستانه روز ملی سینما، گروه سینمایی هنر و تجربه با نمایش فیلم «یک اتفاق ساده» سهراب شهیدثالث در سالن موزه سینما افتتاح شد.از پاییز ۱۳۹۳ هنر و تجربه با نمایش فیلم‌های سینمایی، مستند، کوتاه و فیلم‌های خارجی رسما آغاز به‌کار کرد. انتخاب هوشمندانه فیلم‌ها، اکرانی طولانی‌مدت و با طراحی دقیق و مهندسی شده و اختصاص سالن‌های مناسب نشان داد که سازوکار هنر و تجربه برخلاف طرح‌های گذشته با دقت و حساسیت بنا شده است. هنر و تجربه در ابتدای فعالیتش یک برگ برنده داشت؛ فیلم «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری که با استقبال شوربرانگیز علاقه‌مندان سینما مواجه شد. نکته دیگر که علت اصلی اقبال سینماگران و استقبال سینماداران از هنر و تجربه این ۲بند مهم بود:
فروش بلیت به هر میزان در سالن‌های سینمای طرح جزو حق‌السهم مالک فیلم است و سهم سینماها از بودجه این طرح پرداخت خواهد شد.
هزینه سالن سینما داده شده است. فرقی نمی‌کند ۲ نفر در سالن حضور داشته باشد یا ۲۰۰‌نفر، سینمادار هزینه‌اش را از پیش گرفته است و سودش برای صاحب اثر است.
هیچ‌کدام از این موارد در طرح‌های حمایتی قبلی وزارت ارشاد برای حمایت از اکران فیلم‌های هنری وجود نداشت. حمایت ارشاد از گروه هنر و تجربه منحصر به این دو بند نبود ولی اینها و به‌خصوص بند آخر یعنی پرداخت بهای بلیت از سوی ارشاد به صاحب سینما، نقش کلیدی در موفقیت و تداوم گروه هنر و تجربه داشت. گروهی که هم سایت و نشریه اختصاصی داشت و هم سردبیر مهم‌ترین نشریه سینمایی کشور عضو شورای سیاستگذاری‌اش بود، خیلی زود توانست فضای رسانه‌ای مطلوبی برای خود بسازد و برند هنر و تجربه را جا بیندازد.

گلخانه‌ای به‌نام هنر و تجربه
با اینکه مدیر اجرایی گروه هنر و تجربه بارها اعلام کرد بودجه این گروه به اندازه تولید یک فیلم سینمایی است، منتقدان و معترضان از بودجه دولتی گروه همیشه گلایه می‌کردند. آنچه بر آتش حملات مخالفان هیزم می‌ریخت، فروش بسیار ضعیف اغلب فیلم‌های به نمایش درآمده در گروه هنر و تجربه بود. واقعیت این بود که فیلم‌هایی چون ماهی و گربه و «پرویز»(مجید برزگر) از معدود فیلم‌های پرمخاطب هنر و تجربه در ۲سال اول فعالیت این گروه بودند و اغلب فیلم‌های هنر و تجربه تماشاگر چندانی نداشتند. البته که قیاس گیشه یک فیلم کمدی تجاری با فیلم مستند یا مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه که در گروه هنر و تجربه به نمایش درمی‌آمد درست نبود؛ ضمن اینکه گستردگی و تنوع فیلم‌های هنر و تجربه فضایی را می‌ساخت که متنوع بود و رنگی تازه به آسمان اکران می‌بخشید. دولت پول سینمادار را می‌داد. سهم بلیت‌فروشی تمام و کمال متعلق به صاحب فیلم بود (سهمی که البته در بیشتر موارد رقم چشمگیری نمی‌شد ولی همین رقم و حمایت مالی سازمان سینمایی به هر حال غنیمتی محسوب می‌شد) و مجموعه اینها نشان می‌داد که کل گروه هنر و تجربه در فضایی گلخانه‌ای شکل گرفته است و همین می‌توانست در آینده تبدیل به پاشنه آشیل‌اش شود‌. شورا فیلم‌ها را انتخاب می‌کرد و در واقع صلاحیت‌شان را برای اکران در هنر و تجربه مورد تأیید قرار می‌داد و بعد پروسه اکران و اطلاع‌رسانی و مراسم‌های رونمایی و نشست‌های نقد و بررسی در تهران و شهرستان‌هایی که جزو طرح هنر و تجربه بودند، به شکلی اغلب منظم دنبال می‌شد. هیچ آدم مطلعی انتظار سوددهی فیلم‌ها از اکران هنر و تجربه را نداشت(هر چند فیلم‌های چون ماهی و گربه و پرویز از اکران در این گروه به سود هم رسیدند) ولی فروش بسیار پایین اغلب فیلم‌ها بی‌ آن‌که کارکرد گیشه تأثیری در برنامه‌های نمایش عمومی‌شان داشته باشد و همان بودجه حمایتی، باعث می‌شد همه‌‌چیز گلخانه‌ای نامیده شود. احتمالا تأکید مخالفان بر‌‌ کم‌تماشاگر بودن فیلم‌های هنر و تجربه باعث شد تا پای فیلم‌هایی که اکران عمومی معمول و گسترده داشتند هم به هنر و تجربه باز شود. این را خیلی‌ها گفتند و نوشتند که «فروشنده» فرهادی و «لانتوری» رضا درمیشیان صرفا با هدف بالا بردن تعداد مخاطبان هنر و تجربه، در این گروه نیز اکران شدند.

تغییر مدیریت و تزلزل در ادامه مسیر
می‌توان گفت تا روزی که حجت‌الله ایوبی بر مسند ریاست سازمان سینمایی نشسته بود هنر و تجربه در اوج قدرت به‌سر می‌برد هنوز ماموریت دولت یازدهم به پایان نرسیده بود که ایوبی از مسند ریاست سازمان سینمایی کنار رفت و جای خود را به محمدمهدی حیدریان داد. مدیر قبلی هنر و تجربه را فرزند و دستاورد خود برای سینمای ایران می‌دانست و نفر بعدی گرچه تغییر رویکردی در پیش نگرفت ولی همین رفتن بنیانگذار، کمی تزلزل در ادامه مسیر ایجاد کرد. به مرور بودجه گروه هنر و تجربه تقلیل یافت؛ بودجه‌ای که مدیران گروه آن را اندک می‌نامیدند و مخالفان از آن به‌عنوان مصداق بارز هدر دادن بودجه و ظرفیت سالن‌های سینما یاد می‌کردند. همین بودجه در تغییر مدیریت‌ها آب رفت یا دست‌کم مثل بقیه نهادها و سازمان‌های فرهنگی رشد نکرد. تغییر بعدی هم کنار رفتن امیرحسین علم‌الهدی و آمدن جعفر صانعی‌مقدم بود که البته با توجه به همراستا بودن مدیر قبلی و فعلی، شاید خیلی اتفاق مهمی نبود. اتفاق مهم آمدن حسین انتظامی به جای محمدمهدی حیدریان به‌عنوان رئیس سازمان سینمایی بود. انتظامی خیلی زود نشان داد که میانه چندانی با گروه هنر و تجربه ندارد. گروهی که البته در این دوران منحل و تعطیل نشد ولی از حمایت‌های مادی و معنوی‌اش کاسته شد. و حالا هم که نوبت به مدیران سینمایی دولت سیزدهم رسیده است. قرار گرفتن گروه هنر و تجربه زیر پوشش مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، با هر تفسیری حکم کوچک شدن این مجموعه را دارد. گروهی که با شور و اشتیاق و مطالعه دقیق نمونه‌های موفق، طراحی شد و هم امکان نمایش فیلم‌هایی را فراهم کرد که خیلی‌هایشان بدون چنین امکانی محال بود اکران عمومی شوند و هم فیلمسازانی را به سینمای ایران معرفی کرد که بدون هنر و تجربه شاید هرگز به‌عنوان کارگردان شناخته نمی‌شدند. گروهی که حالا در انتهای راهی طی شده و در آستانه تغییری مهم قرار گرفته است و با بازخوانی و نگاه انتقادی به عملکردش، شاید بتوان آن را به اهداف شکل‌گیری‌اش نزدیک‌تر کرد. گروهی که چشم و چراغ جوان‌های فیلمساز و البته مخاطبانی (هرچند معمولاً محدود) هم بوده و با خود سلیقه‌ای هم ساخته، احتمالا باید آماده تحول و تغییر شود.

تولد یک ژانر
طولی نکشید که از عنوان هنر و تجربه به‌صورتی که معمولا برای شناسایی و ژانربندی فیلم‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، بهره‌برداری شد. ژانری به نام هنر و تجربه متولد شد که البته ویژگی‌ها و تعاریف لازم برای قرار گرفتن در قالب ژانری را نداشت ولی این در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی‌کرد. به مجموعه متنوع و متکثر فیلم‌های اکران شده در گروه هنر و تجربه چند صفت مشترک منسوب می‌شد که مهم‌ترین‌هایش ساختار تجربی، هنری بودن و نداشتن جذابیت برای تماشاگر عام بود. از جایی به بعد گروه هنر و تجربه پر شد از فیلم‌هایی که فصل مشترک‌شان نفروش بودن بود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها