تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۶/۰۱ - ۱۶:۲۱ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 199762

سینماسینما، محمد حقیقت؛

«امیلیا پرز» یکی از فیلم‌های برجسته امسال مسابقه کن که منتقدان بسیاری برایش نخل طلا پیش‌بینی می‌کردند، توانست جایزه داوران و جایزه مجموعه بازیگران زن را به‌دست آورد، این فیلم از چهارشنبه گذشته بر پرده ۷۰۰ سینما در فرانسه به نمایش در آمده  و از همان سانس‌های اول توانسته توجه بسیاری را به خود جلب کند. رسانه‌ها ی گوناگون نیز به طور گسترده به اثر پرداخته‌اند و منتقدی نوشته که این اثر می‌تواند نماینده شایسته‌ای برای معرفی به آکادمی اسکار ۲۰۲۵ باشد.

ژاک اودیار که تاکنون ده فیلم در ژانرهای مختلف ساخته، اکثرا نزد منتقدان و تماشاگران بسیار موفق بوده است.  «امیلیا پرز» تازه‌ترین اثر او بدون شک جزو برترین‌های آنهاست. این فیلم کمدی موزیکال ملودرام، به زبان اسپانیایی، با ستاره‌های هالیوودی و به سبک فیلم‌های آمریکایی توانسته یک نوع فرم اپرایی هم در لابلای اثرش ببافد که لذت دیدن فیلم را دو چندان می‌کند.

داستان فیلم به این شرح است: خانم ریتا وکیل بسیار زبردست و جاه‌طلبی در مکزیک است که استعداد خود را بیشتر در دفاع  از دارودسته جنایت‌کاران به کار می‌برد تا در خدمت عدالت باشد. روزی او را می‌ربایند و نیمه‌های شب در جایی مخوف  پیش سردسته یک باند بزرگ مواد مخدر می‌برند. وی به وکیل پول کلانی پیشنهاد می‌کند و در مقابل از او کار ویژه‌ای می‌خواهد که باعث حیرت خانم وکیل می‌شود. در مقابل این دستمزد کلان، او باید  دکتر جراح متخصصی را پیدا کند که رییس باند را به زن تبدیل کند و در ضمن راز او را برای همیشه نگهداری کند! خانم وکیل این ماموریت را قبول می کند تا ارباب قاچاقچیان به زنی تبدیل شود که همواره آرزو داشته بشود… چنین مرد خشن و بی رحمی با زن شدن به موجودی مهربان و کمک کننده به بیچارگان تبدیل می‌شود.

ژاک اودیار در اغلب آثارش سوژه های خاصی را برگزیده، اما «امیلیا پرز» از بقیه خاص‌تر است.

اگرچه  ابتدا بنظر می‌آید سوژه فقط برای سرگرمی تماشاگر نوشته شده، اما رفته رفته داستان باورپذیر می‌شود. اما برای این کار تماشاگر نباید دایم خود را در حالت دفاعی قرار دهد، بلکه باید خود را رها کند تا بازی‌ها، میزانسن، آوازها و تخیلات فیلمساز او را همچون یک رود در ابتدا آرام باخود ببرد؛ رودی که به سیلاب پرتلاطم تبدیل می شود. در فیلم تغییر جنسیت به تغیر احساس و عطوفت تبدیل می شود و سازنده به نوعی در دفاع از زنان بر می آید. همان مردی که بی رحمانه آدم کشی می کرده، از وقتی تبدیل به خانم امیلیا پرز می‌شود، به دنیای دیگری پا می گذارد و با حس‌های سانتی‌مانتال با دیگران بر خورد می کند. این مرد که خود میزانسنی ترتیب داده بود تا نزد عموم مرده پنداشته شود، بعد از عمل جراحی که کاملا مخفیانه انجام شده، حالا با هویت جدید به نام امیلیا پرز، در سوییس ظاهر می شود. از آنجا که حس مادرانه اش گل می کند، برنامه ای ترتیب می دهد تا فرزندانش را به سوپییس بیاورند. همسر بسیار زیبایش که به همراه فرزندانش آمده از در دوستی با او در می آید اما کینه دیرین خود را همچنان نگه داشته است زیرا که قبلا به او خیانت کرده و هنوز ادامه می دهد. امیلیا پرز حالا تصمیم به انتقام می گیرد. ژانر فیلم دایم عوض می شود و کارگردان با ژانرها بازی لذت‌بخشی انجام داده است.

اگر چه فیلم فرانسوی است و در استودیو در فرانسه ساخته شده اما داستان به زبان اسپانیایی روایت می شود و در این باره ژاک اودیار می‌گوید: «درباره روایت این ماجرا که با لحن شعرگونه است، مقصود به فرانسه یا انگلیسی جا نمی‌افتاد. به فرانسه نمی‌توانست جا بیفتد چون ماجرا در مکزیک اتفاق می‌افتاد از طرفی زبان فرانسه لهجه دار است. زبان موزیکال نیست.»

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها