تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۳/۰۱ - ۱۷:۰۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 87479

علیرضا بخشی استوار درروزنامه ایران نوشت :

رضا بابک بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون است که حضورش در سریال های نام آشنایی چون «آرایشگاه زیبا»، «روزگار قریب»، «قصه های تا به تا» و «خودروی تهران-۱۱» بیش از هر اثر دیگری تصویر او را در ذهن بینندگان ثبت کرده است.
او که فعالیت های گسترده تری را در حوزه تئاتر داشته و از بازیگران همیشه روی صحنه است فضای هنر جدید و مدیای متفاوتی را برای تجربه آزمایی انتخاب کرده و در سن ۷۲ سالگی نمایشگاهی از نقاشی های خودش را برپا کرده که با استقبال بسیار گرم تهرانی ها مواجه شده است. البته رضا بابک نقاش بودن خودش را انکار می کند و معتقد است که «این کار نیاز به تخصصی دارد که من هنوز نتوانسته ام آن تخصص را کسب کنم.»
نقاشی های رضا بابک به قول محمدعلی سجادی کارگردان باسابقه سینما که خود البته دستی هم در نقاشی دارد، دنیایی است ترکیب شده از احساس پرشور تا فضای خام دستانه نقاشی ها؛ از رنگ های پر حسی که دنیای کودکانه درون نقاش را نشان می دهند.
بابک در این آثار دو رویکرد را برای خلق آثارش انتخاب کرده است. آثار او متناسب با روحیه خود هنرمند آثاری در جهان طنز هستند. در برخی از این آثار او با تکیه بر نوعی نگاه کاریکاتوریستی نقاشی هایی را پیرامون چهره خندان خودش خلق کرده است که از جنس انتخاب رنگ و نوع حرکت قلم روی این تصاویر می توان به این نتیجه رسید که او برخوردی کاملاً حس آمیز و بیانگر داشته است.
او با انتخاب رنگ های شاد و گرم و استفاده آنها در یک شکل اکسپرسیو(بیانگر از لحاظ حس) در نقاشی هایش به گونه ای عمل کرده که می توان ماهیت ذهنش و درگیری های لحظه ای او با خودش را در آثارش تماشا کرد. او توانسته از روحیه شوخ و طناز خود در خدمت نوعی نقاشی روان درمانانه استفاده کند. نقاشی های رضا بابک بیشتر نوعی برون ریزی روحی است تا اینکه بخواهد در آن اصول و ماهیت نقاشانه مورد نظر قرار گرفته باشد. او آنگونه که تصاویر خودش را سوژه کار خود قرار داده است در این دسته آثار خود به شوخی با عکس های دوستانش نشسته و این بازی شوخ طبعانه را به گونه ای رقم زده که از درون آنها نیز می توان حس هنرمند و نگاه بازیگوشش را بازخوانی کرد.
اما بخش دیگری از آثار بابک آثاری هستند که شمایلی انتزاعی دارند و به نظر می آید که کنش نقاشانه در آن به شکل عمیق تری رخ داده و از سطح خارج شده است. او در آثار انتزاعی ترش که از نوع قلم زنی آن نوعی نیل به انتزاع به چشم می خورد برخوردی امپرسیونیستی با طبیعت دارد. طبیعتی که البته از دریچه نگاه هنرمند برای ما تصویر می شود. طبیعتی سرشار از رنگ، گل هایی ساده با چند خط بنفش یا خط های قوی زرد رنگی که نشان از یک مزرعه و درختان پاییزی دارند. این نقاشی ها البته بیشتر وظیفه این را دارند تا به قول خود بابک:« روحیه طبیعت دوستم من را مجاب می کند که طبیعت را به تصویر بکشم.»
بابک در آثار این نمایشگاه در برخی دیگر از تابلوهایش به عالم تصویر سازی هم نزدیک شده و به خلق تابلوهای قصه گویی با ماهیت داستان های کهن و اسطوره ها نیز دست زده است. آثار او اشکال بداهه ای است از دیوها و نقش هایی تصویرگرانه از حیواناتی که اگرچه می توانند ترسناک باشند اما با رنگ های شاد و غلیظ مداد شمعی های رضا بابک، هیولاهایی دوست داشتنی شده اند که باز هم به مخاطبش کودک درون نقاش را نشان می دهند.
اما جملگی آثار رضا بابک یک خط و نشان به همراه دارند، احساس عمیق هنرمند که با اندیشه اش از سال های نقش آفرینی در صحنه گره خورده و به قول اکبر یادگاری بازیگر و نقاش باسابقه که در چند خطی که برای این نمایشگاه نوشته یادآور شده: آثار رضا بابک نه برای تجسم یک ایده که بیشتر برای هماهنگی احساس و اندیشه اش کنار هم قرار گرفته اند همانگونه که بدن و احساسش را در صحنه تئاتر با هم هماهنگ می کرده است. دوستان نزدیک رضا بابک که افرادی چون بهزاد فراهانی، سیروس ابراهیم زاده، شمس لنگرودی، صدیق تعریف و احترام برومند هستند جملگی بر روحیه لطیف و شوخ طبعانه او که در آثارش هویدا است، صحه می گذارند و او را هنرمندی با کودک درونی عمیق معرفی می کنند.
رضا بابک خود نیز درباره آثاری که به نمایش درآورده است این گونه گفت:«من نقاش نیستم زیرا این کار، حرفه ای است که توانایی های خاص خودش را می طلبد. نقاشی را دوست دارم و آثاری که ارائه کردم، دربردارنده حس و حال من است که در لحظه اتفاق افتاده. به توصیه برخی از دوستان این نمایشگاه را برگزار کردم و بیشتر امیدوار بودم این نمایشگاه، دورهمی خوبی باشد تا دوستان و آشنایان گردهم بیایند و ساعات خوبی را کنار هم داشته باشند.»
بابک البته دلیل دیگری هم دارد؛«هیچ هنری به اندازه نقاشی تا این اندازه نمی تواند روح آدم را دچار جنبش کند و من در این روزهای زندگی نیاز مبرمی به یک همدم داشتم که به نظر خودم همدمی بهتر از نقاشی نمی توانست این گونه احساسات من را به تصویر دربیاورد.»

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها