تاریخ انتشار:1398/06/07 - 07:10 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 107332

سینماسینما،  یزدان سلحشور

«وقتی یک جوان ۱۸ ساله دیپلمه به من چیزی را تحمیل می‌کند و یا با چیزی مخالف است، مخالفت من با خواست او به نظر مخالفت با کل نظام می‌آید یا چنین جلوه داده می‌شود و این برای کل کار باعث ایجاد سد و مانعی می‌شود، من می‌گذارم این اشتباه بشود و مخالفت با خواست آن جوان بدون تجربه نمایش به کل کار لطمه نزند.»[علی حاتمی در گفت‌وگو با امید روحانی درباره «هزاردستان»]

روایتی ا‌ست که از چند نفر نقل شده، از جمله مسعود ده‌نمکی و اکبر عبدی که هنگام نمایش «حاجی ‌واشنگتن» چند جوان به یکی از سینماهای نمایش‌دهنده می‌ریزند و با فریادهای «مرگ بر آمریکا» سعی می‌کنند مانع نمایش فیلم شوند و به روایت این دو نفر، یکی از این جوانان محسن مخملباف بوده که بعدها خود بدل به یکی از مشهورترین نام‌های سینمای موج نو در دهه ۶۰ می‌شود. اما قصد من از بیان این قصه این است که بگویم اوضاع فیلم‌سازی در دهه ۶۰ و مخصوصا در نیمه اولش چطور بوده. کارگردان باید جواب همه را می‌داد. فیلم‌ها بعد از گذر از هزارتوی کسب مجوز از وزارت ارشاد، باید توسط ارشاد استان‌ها و نهادهای مربوطه استان هم مجوز اکران می‌گرفتند و گاهی با کسب مجوز از نهادهای استانی هم کار پیش نمی‌رفت و در یکی یا چند شهرستان، پخش‌کننده‌ فیلم باید مجوز نهادهای شهرستان را هم اخذ می‌کرد، وگرنه فیلم را از پرده پایین می‌کشیدند! همین نسخه‌ ابتر «جعفرخان از فرنگ برگشته» که ۲۰ دقیقه‌اش کاملا حذف شده و ۲۰ دقیقه جدید جایش فیلم‌برداری شده، به کارگردانی محمد متوسلانی، هنگامی که برای اولین بار در یکی از سینماهای رشت دیدمش،

در همان سال ۶۶- انگار- آن‌قدر بُرش‌های ناشیانه‌ای خورده بود که تدوین فیلم تقریبا ویران شده بود و بعدها فهمیدم دوباره در ارشاد گیلان ممیزی شده، البته چون امکانات تهران موجود نبوده، بُرش‌ها بی‌موقع و ناشیانه بوده! به نظرم اگر حاتمی می‌خواست در دهه ۷۰ هم[حالا نگوییم در دهه ۸۰ یا ۹۰] این فیلم را بسازد، توسط ارشاد ملزم به حذف ۲۰ دقیقه نمی‌شد، اما آن موقع، حساسیت‌های خاصی بود، تا حدی که با مقاومت حاتمی در مقابل حذف، ممنوع‌الکار شد! روایت احمد بخشی- دستیار حاتمی در این کار- را بخوانید: «بعد از پایان ساخت «جعفرخان از فرنگ برگشته» ارشاد ۲۰ دقیقه از فیلم را درآورد و به علی گفتند این ۲۰ دقیقه را دوباره بگیر. علی زیر بار نرفت و به همین دلیل ممنوع‌الکار شد. داستان از این قرار بود که از ارشاد علی را احضار کرده و برگه دستورالعمل حذف ۲۰ دقیقه از فیلم و فیلم‌برداری مجدد را دستش می‌دهند. علی هم برگه را پاره می‌کند و از ارشاد خارج می‌شود. فردای آن روز یداله صمدی از ارشاد به من زنگ زد و گفت روی دیوار یک برگه زده‌اند که رویش نوشته علی حاتمی به دلایل فلان و فلان تا اطلاع ثانوی ممنوع‌الکار است. این اتفاق برای حوالی سال‌های ۶۵ و ۶۶ است. بعد از آن من را از ارشاد خواستند و گفتند این ۲۰ دقیقه را شما بساز. من آن زمان فیلم «جمیل» را تازه ساخته بودم. گفتم من به فیلم علی دست نمی‌زنم، مگر این‌که نامه بنویسید و من را ملزم به این کار کنید؛ گفتند ایرادی ندارد. بعد از مدتی علی عباسی تهیه‌کننده «جعفرخان…» نامه‌ ارشاد را برای من آورد با این مضمون که آقای احمد بخشی، چنان‌چه شما تمایل به ساخت ۲۰ دقیقه پایانی فیلم «جعفرخان از فرنگ برگشته» داشته باشید، از نظر ما بلامانع است! من دیدم ارشاد با این کار توپ را به زمین انداخته و به نوعی پای خودش را کنار کشیده است. من هم به عباسی گفتم این‌ها نوشته‌اند اگر دوست داری بساز و اگر دوست نداری نساز. اگر می‌نوشتند باید بسازی، من نامه را به علی نشان می‌دادم و می‌گفتم مجبورم کردند. ولی حالا که این را نوشته‌اند، من دیگر الزامی به ساخت ۲۰ دقیقه باقی‌مانده «جعفرخان…» ندارم.»

حاتمی تا پایان عمر، از این فیلم اعلام برائت می‌کرد! در نسخه‌ای که اکنون از این فیلم در دست است، نام علی حاتمی غایب است. نام محمد متوسلانی هم نیست! اما قصه کمی پیچیده‌تر از این حرف‌هاست! در تیتراژ درخشان فرشید مثقالی، نام ناصر طهماسب به عنوان سرپرست گویندگان آمده، اما در پایان فیلم، خسرو خسروشاهی به عنوان سرپرست گویندگان معرفی شده! و البته، اعلام نام کارگردان به عنوان «کار گروهی» امری عادی در دهه ۶۰ محسوب می‌شد برای فیلم‌هایی که به دلایل مختلف، دچار ممیزی می‌شدند و بعد فارابی، یا به طور مستقیم مدیران ارشاد، برای ضرر نکردن تهیه‌کننده، کارگردان یا کارگردان‌های تازه‌ای را معرفی می‌کردند! به گمانم سرنوشت کمیک این فیلم، به نوعی با درون‌مایه کمیک نمایش مقدم، ایجاد ارتباط کرده و وحدتی ساختاری به فیلم بخشیده!

فیلمنامه بر اساس نمایشنامه معروف حسن مقدم که در سال ۱۳۰۰ و به همین نام نوشته، بازنگاری شد و با این‌که بخش اعظم حوادث حفظ شدند، اما جای شخصیت‌های مثبت و منفی در فیلم عوض شد! متن مقدم، در نقد رویکردهای پیشامدرن اواخر دهه قاجار بود و در نتیجه شخصیت جعفرخان برحق بود و خانواده و اطرافیانش به دلیل اصرار بر عقب‌ماندگی‌های تمدنی و فرهنگی خود، بر باطل بودند. اما فیلم حاتمیِ سنت‌دوست، علنا مخاصمه با «غرب‌زدگی» و «غرب‌باوری» بود. با این اوصاف، فیلم اصلا نباید ممیزی می‌شد، اما دهه ۶۰ بود و همیشه کسی بود که ایرادی از این یا آن فیلم بگیرد! غیر از موارد فوق، فیلم با «نمایش»، یک تفاوت اساسی داشت؛ در نمایش، جعفرخان را مسئولان حکومتی تحویل نمی‌گیرند، اما در فیلم، از همان فرودگاه، مسئولان حکومتی دوران پهلوی دوم به پیشواز او می‌آیند! زمانِ تقویمی وقایع هم تغییر کرده بود.

دوبله فیلم در بخش‌های کمیکش، طبق معمول آثار کمیک دوبله‌شده آن دوره، به کار لطمه زده؛ این لطمه را حتی در بخش‌های کمیک «هزاردستان» هم شاهدیم، گرچه در بخش‌های غیرِکمیک این سریال، کار گروه دوبله گاه از مرز درخشان هم می‌گذرد. نکته احتمالا در طرز تلقی مدیران دوبله آن دوره و دوره‌های پیشین، از دوبله کمدی بوده که می‌توان در دوبله کمدی‌های شگفت‌انگیز تاریخ سینما هم شاهدش بود که به‌راحتی با مزه‌پرانی‌های لاله‌زاری، خوراک عوام می‌شدند و یک‌سره ویران!

اما اگر از همه‌ این قصه‌ها بگذریم، فیلم به نسبت آثار هم‌زمانش، هم «به‌روز»تر است، هم «پیشنهاددهنده‌تر» و گرچه وجه کمیک ۲۰ دقیقه آخر که ظاهرا کار متوسلانی ا‌ست، خیلی بیشتر است و حتی در سکانسی، شاهد بازسازی یکی از سکانس‌های مشهور باستر کیتون هستیم [اگر حافظه‌ام اشتباه نکرده باشد، سکانس فرار کیتون از دست تعقیب‌کنندگانش در فیلم «هفت شانس»]، با این همه، به نظرم اطلاق کمدی به این فیلم، ایده‌ای شتاب‌زده بوده توسط منتقدان آن دوره و بیشتر حاصلِ پیش‌فرض ایشان از نمایش مقدم بوده و البته طراحی پوستر و حتی نوع طراحی مثقالی در تیتراژ که پیش از آن در طراحی برای کتاب‌های کانون پرورش فکری هم به کار گرفته شده بود و اصلا مصداقی برای کمدی نبود.

در نسخه‌ فعلی، اثر چندانی از دیالوگ‌نویسی درخشان حاتمی به چشم نمی‌خورد، هم‌چنان‌که از بازی‌های درخشان انتظامی و کشاورز و سرشار و فروهر خبری نیست، اما باز هم سطح هنری بازی‌های فیلم، به نسبت همان دوره، بالاتر است.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها