سینماسینما، مصطفی یوسفزاده
نزدیک به یک قرن و نیم از آغاز به کار اولین روزنامه در ایران می گذرد. در تمامی این سالها بیشتر روزنامه نگاران، ندای آزادی سر دادند و حقوق مردم را فریاد کردند، ولی کسی پیدا نشد که سنگ حقوق آنها را به سینه بزند و مصداق بارز این ضربالمثل معروف شدند که «کوزهگر از کوزه شکسته آب می خورد».
روزنامهنگار ایرانی از مشروطه تا امروز، همواره همه خطرها را به جان خریده و خود را سپر بلای دیگران کرده تا آنها به حقوق حقه خود برسند، اما کمتر موقعیتی پیش آمده تا سطرها و ستون ها و صفحات روزنامه ها و مجله ها به محلی برای نوشتن «عرض حال» روزنامهنگاران بدل شود.
هر روز درخواست های دیگران را چاپ کنی و گاه برای احقاق حق یک مظلوم با محکمه و عدلیه سروکار پیدا کنی، ولی کسی را نداشته باشی که از حقوقت دفاع کند. وضعیتی از این دست به اضافه مشکلات مربوط به گرانی کاغذ، پایین بودن دستمزدها، نبود امنیت شغلی، پایین بودن منزلت اجتماعی و دیگر دلایل برونسازمانی موثر بر حوزه روزنامهنگاری باعث شده است روزنامهنگاری به عنوان یک شغل پردردسر در بین اهالی روزنامه و جمع قابل توجهی از مخاطبان شناخته شود. تصویری اینچنین از این حرفه مقدس که از گذشته های دور تاکنون همواره وجود داشته، باعث شده تحریریه ها کمتر شاهد حضور مداوم و طولانیمدت روزنامهنگاران باشد. مستند «میدان جوانان سابق» تصویرگر همین مشکلات است و به برهه ای از تاریخ روزنامه نگاری در ایران معاصر می پردازد که چون بهار عمرش کوتاه بود. مینا اکبری اکنون به عنوان روزنامه نگار سابق در ساختار مستندش ظاهر می شود. هنوز هم کشفکننده و جستوجوگر. روزنامهنگاری که قلمش اکنون دوربین اوست.
با اینکه آنچه در آن سالها بر روزنامه ها رفت، غالبا به دلیل فضای ملتهب سیاسی بود، اکبری از این نگاه حتیالامکان دوری می کند. با اینکه با میانتیترها برش هایی به گذشته می زند، تلاش می کند حوادث ملتهب آن سال ها را مروری گذرا کند، فیلم به ورطه احیای فضای سیاسی آن سال ها نمی رود، بلکه آنچه اهمیت دارد، واکاوی آن حوادث از منظر صنف روزنامه نگاری است.
به عنوان مثال، اگر فیلم حادثه کوی دانشگاه را نشان می دهد، به این جنبه می پردازد که آن حادثه معلول توقیف یک روزنامه بوده است و به این وسیله راه را برای تحلیل های فرامتنی می بندد. بنابراین مستندساز آگاهانه روی لبه تیغه ای قدم برمی دارد که می توانست فیلم را به عنوان یک اثر صرفا سیاسی تقلیل دهد. حضور افراد درگیر ماجرای آن سال ها مانند گنجی یا ده نمکی نیز به دلیل ارتباط با موضوع فیلم و روزنامه نگاری است نه بازشناخت دیدگاه های سیاسی آنان. با وجود روایت سرراست مستند و دوری از آشفتگی در بیان موضوع، کاش فیلمساز می توانست مستندش را به سطحی بالاتر از حس نوستالژیک به آن دوران ارتقا می داد تا برای جوانان امروز هم دیدنی و ملموس باشد. «میدان جوانان سابق» چنانکه در نام فیلم هم گنجانده شده، برای کسانی که تجربه زیست در آن دوران را داشتهاند، بسیار لذتبخش و با افسوس همراه است.
عاقبت روزنامهنگارانی که مهاجرت کردهاند، یا به حرفه های دیگری چون بازیگری یا کافهداری مشغول شدهاند، یا در عجیب ترین شکلش به کشاورزی در نقطهای دور روی آوردهاند، دیدنی و غمانگیز است. این حس زمانی تقویت می شود که از ۷۰ و اندی افراد حاضر در عکس ۲۰ سال پیش، تعداد انگشت شماری دوباره در همان میدان و با همان میزانسن در قاب عکس می ایستند و در عکس امروز آنچه به چشم می آید، نبودن جوانان و روزنامهنگاران سابق است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- یادداشت مینا اکبری/ حق انتخاب و قضاوتهای سطحی
- مهدی شامحمدی: اکران آنلاین تاثیری بر تعداد مخاطبان مستند نداشت/ مستند اجتماعی همیشه پر مخاطب است
- تو پیش نرفتی، تو فرو رفتی؟/ معتمدآریا و حسرت دهه ۶۰
- بازخوانی یک قتل از پیش طراحی شده/ نگاهی به مستند «ترور سرچشمه»
- گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج/ وین جهد میکند که بگیرد غریق را/ نگاهی به مستند «صبیه»
- آبشخورِ آهوانِ تشنه!/ نگاهی به مستند «مُغیسُف»
- نمایش ۶ فیلم مستند ایرانی در برنامه انجمن آسیایی نیویورک
- نگاهی به مستند «زیر این چتر باران میبارد»/ چیزی خزنده و مرموز راه پیدا کرده به دفتر مدیری مسئول
- «کاغذپارهها» از اول بهمن اکران عمومی میشود
- خبرهای تازه از «اکران حقیقت»/ نمایش چهار مستند در بهمن ماه
- صنوبرهایِ شیرین، در همنوازیِ عشق
- مستندهای بخش مسابقه اصلی «ایدفا» معرفی شد
- شهرت یا آرامش / مستند «مزرعه کلارکسون»؛ پیچوخمهای مزرعهداری
- یک هشدار زیبا / مستند «سالی که جهان تغییر کرد»؛ حال خوش طبیعت وقتی انسان در قرنطینه بود
- قدیمیترین تصاویر عزاداریها و مجالس آذری زبانها در مستند «صادق الوعد»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
آخرین ها
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت
- «زوتوپیا ۲» رکورددار فروش جهانی سینما شد
- صدای بخش خصوصی را بشنوید؛ هوای آلوده با تعطیلی تئاتر تمیز میشود؟
- «رها» بهترین فیلم اول جشنواره گوا شد
- سنگرم اندازه همان کافه ام بود





