تاریخ انتشار:1396/06/27 - 20:07 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 66584
این‌بار بهانه صحبت با محمدحسین مهدویان روز ملی سینما و گفت‌وگو درباره حواشی متعددی است که درباره فیلم دومش، «ماجرای نیمروز»، هربار به دلایلی بیشتر می‌شود و در صدر اخبار قرار می‌گیرد. ماجرای نیمروز مدتی قبل در جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی توانست جوایزی را به خود اختصاص دهد و البته حواشی‌ای را ایجاد کند و اما با وجود کاندیداشدنش در بخش‌های مختلف جشن خانه سینما، نتوانست موفقیت‌های پیشینش را تکرار کند. علاقه‌مندی او به گونه‌های مختلف فیلم‌سازی و چگونگی واقعیت‌نمایی در دو فیلم بلندش بخشی از گفت‌وگوی ما با او است.

شما ازجمله فیلم‌سازانی هستید که از نخستین تجربه فیلم‌سازی، دست روی پروژه‌های بزرگ و پرهزینه گذاشتید و به‌نوعی با دست‌گذاشتن روی تاریخ معاصر به سمت نوعی از فیلم‌سازی رفتید که شاید برای هر فیلم‌ساز تازه‌واردی اتفاق نیفتد. از مسیری که طی کرده‌اید تا چه حد راضی هستید؟
بارها پیش آمده که این سؤال را از من بپرسند. نکته‌ای در مورد فیلم اولم (ایستاده در غبار) وجود دارد و آن این است که باید کمی به قبل از ساخت این فیلم برگردیم. قبل از ساخت «ایستاده در غبار»، مجموعه «آخرین روزهای زمستان» را ساخته بودم. درواقع «ایستاده در غبار» یک‌جور بازآفرینی موفق «آخرین روزهای زمستان» در تلویزیون بود. به‌نوعی من «ایستاده در غبار» را فیلم اولم نمی‌دانم، هرچند به‌لحاظ ساختار تولید، فیلم اول من در سینماست، اما عملا یک تجربه قبلی خیلی مؤثری وجود دارد که آن سریال کاملا شرایط تولید فیلم، هم به‌لحاظ حجم و سنگینی کار و هم بودجه «ایستاده در غبار» را توجیه می‌کند. درواقع فیلمی است که در ادامه موفقیت مجموعه «آخرین روزهای زمستان» ساخته شده. از این جهت فیلم اول من فیلم خاصی است. معمولا تجربه اول فیلم‌ساز‌ها به‌واسطه اینکه یا از فیلم کوتاه می‌آیند یا تجربه دستیاری دارند و بعد از مراحلی تصمیم به ساخت فیلم بلند می‌گیرند، معمولا فیلم‌های ارزانی است. من به‌واسطه ۱۰ سال کار در سینمای مستند و تلویزیون و در ادامه آنها ساخت مجموعه «آخرین روزهای زمستان» فیلم اولم را ساختم و اساسا خیلی دنبال اینکه فیلم سینمایی بسازم نبودم. درواقع شرایط فیلم اول سینمایی من به طور اتوماتیک فراهم شد به این دلیل که یک تجربه ۱۰، ۱۵ ساله‌ای پشت آن بود که منجر به ساخت فیلم شد. در نتیجه خیلی طبیعی اتفاق افتاد. بعد از ساخت «ایستاده در غبار» هم قرار بود یک سریال کار کنم و دوباره به تلویزیون برگردم که پیشنهاد ساخت «ماجرای نیمروز» را آقای رضوی با من در میان گذاشتند که خب ماجرای نیمروز هم باعث شد کمی مصمم‌تر و جدی‌تر شوم برای اینکه فیلم‌های بیشتری برای سینما بسازم. بنابراین دو فیلم بلند من بخشی از روند ۱۰، ۱۵ ساله از روزهای ساخت مستند و فیلم‌های کوتاه و مجموعه تلویزیونی است. درکل از روندی که طی شده، راضی‌ام. برای من اصولا فیلم‌سازی روند عزتمندانه‌ای بوده؛ یعنی برای ساخت فیلم تقلا و تکاپوی بیهوده‌ای نکرده‌ام، بلکه با توجه به موفقیت‌های قبلی، فیلم‌های جدید را ساختم.
به‌تصویرکشیدن تاریخ معاصر طبعا اتفاق سخت‌تری نسبت به روایت تاریخی اتفاقاتی است که سال‌های زیادی از آن می‌گذرد و به دلیل تازه‌بودن اتفاقات در «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» واکنش‌ها و بحث‌های زیادی وجود داشت. واقعیت‌نمایی از نگاه شما چگونه است؟
من همیشه، حتی زمانی که فیلم مستند می‌ساختم، یکی از مهم‌ترین چالش‌هایم واقعیت بود. در موردش فکر و مطالعه کردم. از نظر من واقعیت یک امر فرار و کاملا گریزنده و درواقع غیرمطلقی است؛ یعنی واقعا نمی‌شود بااطمینان درباره واقعیت حرف زد، حتی واقعیتی که نزدیک است یا واقعیتی که مبتنی‌بر شواهد آدم‌هایی که آن دوره زمانی را درک کرده‌اند. در نتیجه معتقدم که ما در حال بازتولید و بازآفرینی هستیم. خود واقعیت که حادث شده و تمام شده است. حالا این بازآفرینی تاریخ است و هرچقدر تماشاگر آن را باور کند می‌شود یک فیلم مؤثرتر و واقعی‌تر پنداشته شود و اگر باورش نکنند قلابی به نظر می‌رسد. درواقع به نظر من واقعی فرض‌شدن خیلی بهتر از واقعی‌بودن است.
فکر می‌کنید تا چه حد روایت تاریخ در سینمای ایران می‌تواند دچار چالش‌های عجیب‌وغریب شود و مسیر فیلم‌ساز را با مشکل مواجه کند؟
درواقع به هر نحوی به تاریخ نزدیک می‌شوید یک جنبه سیاسی پیدا می‌کند، تاریخ بدون سیاست خیلی معنا ندارد و در نتیجه چیزی که جنبه سیاسی پیدا کند ممکن است موانع سر راهش باشد و دردسرهایی درست شود به این دلیل که تلقی‌های سیاسی از تاریخ همیشه چالش‌برانگیز است، به این دلیل روایت‌های تاریخی در سینما به‌دلیل وجه نظر سیاسی‌ای که پیدا می‌کند می‌تواند محل چالش باشد و خب هر چیزی که چالشی می‌شود و حرف درباره آن می‌شود دردسرهایی دارد.
 بعد از ساخت این دو فیلم، بسیاری درباره مسیر فیلم‌سازی شما صحبت کردند که قصد دارید در ادامه با نگاه مستند به روایت‌های تاریخی، کارتان را ادامه دهید یا این مسیر شکل متفاوت‌تری خواهد گرفت؟ و اصلا ممکن است در آینده از شما فیلم‌هایی در گونه‌های دیگر؛ مثلا گونه کمدی ببینیم؟
به‌هرحال ایده‌های متفاوتی برای ساخت فیلم دارم. داستان‌های متعددی گاهی به ذهنم می‌رسد که هرکدام را به دلیلی دوست دارم. گاهی به ساخت فیلم کمدی هم فکر می‌کنم حتی سناریوها و طرح‌هایی آماده کرده‌ام که به وقتش شاید بسازم، ولی واقعا هر فیلمی را ممکن است در طول مسیر فیلم‌سازی بسازم، هیچ قیدی برای خودم نگذاشته‌ام و هر داستانی که فکر کنم ارزش گفتن دارد و شرایط ساختش فراهم است و دنیایش را خوب درک می‌کنم، تلاش می‌کنم بسازم.
فکر می‌کنید چه فیلم‌سازانی در سینمای ایران نگاه هنرمندانه‌ای به تاریخ کشور داشته‌اند و آیا تأثیری از آنها گرفته‌اید؟
دراین‌باره قطعا از فیلم‌سازانی در سینمای ایران و دنیا تأثیر گرفته‌ام. ممکن است تأثیرات آن خیلی عینی و مشخص در فیلم‌هایم نباشد؛ اما طبعا هر فیلم‌ساز و سینماگری که دوست دارم و درک و تصوری از سینما برای من ایجاد کرده است، تأثیرش را ناخودآگاه در جایی از فیلم من گذاشته است. برای همین ترجیح می‌دهم از فیلم‌سازی اسم نبرم.
شاید برای عده‌ای جالب باشد بدانند فیلم‌سازی که به آن علاقه دارید، کیست. در سینمای ایران فیلم‌ساز خاصی هست که پیگیر آثارش باشید؟
من سبک فیلم‌سازی آقای عیاری را خیلی دوست دارم. هر زمان می‌شنوم آقای عیاری فیلم یا سریالی ساخته است، سعی می‌کنم بنشینم و نگاه کنم؛ برای اینکه ببینم به دنیای فیلمش به‌ چه ‌نحو شکل داده است و سینمای ایشان را دنبال می‌کنم.
«ایستاده در غبار» فیلمی بود که تحسین‌های بسیاری به همراه داشت و طبعا به نسبت «ماجرای نیمروز»، حواشی به همراه نداشت. فکر می‌کنید دلیل حواشی متعدد ساخت فیلم دوم شما چه بود؟
به نظرم «ماجرای نیمروز» فیلم مؤثرتری بود. معمولا برای خودم معیار و قاعده‌ای دارم. می‌گویم فیلمی که بحث بیشتری راه بندازد و چالش‌های بیشتر و گفت‌وگوی بیشتری ایجاد ‌کند، فیلم مؤثر‌تری است. نمی‌گویم لزوما فیلم بهتری است؛ ولی تأثیرش در زمان خودش بیشتر از فیلم دیگری است که کمتر چالش ایجاد می‌کند. به‌هرحال، به خاطر جنبه تاریخی- سیاسی‌ای که فیلم داشت، این خاصیت بحث‌برانگیزبودن را داشت و موضوع زنده‌ای بود و به همان نسبت، تأثیر بیشتری گذاشت. حتی از مقایسه تعداد تماشاگران این دو فیلم هم می‌شود این موضوع را فهمید. نقدهایی که درباره فیلم نوشته شد و بحث‌هایی که داخل و خارج از کشور به راه انداخت، همه نشان می‌دهد فیلم مؤثر‌تری بوده است. طبعا هر فیلم مؤثری، نظراتی مثبت و منفی دارد و بحث درباره این نیست که لزوما همه موافق آن باشند. همین که می‌تواند موضوع بحث باشد، از دلایل تأثیر‌گذاری فیلم است.
شما دغدغه به‌تصویرکشیدن اتفاق‌های تاریخی و سیاسی تاریخ معاصر ایران را دارید و این قصه‌ها را به گونه‌ای به تصویر می‌کشید که برای مخاطب هم جذاب است. آیا قصد دارید بار دیگر به روایت بخش دیگری از تاریخ ایران بپردازید؟
بله؛ من اصلا علاقه‌مند به تاریخ هستم؛ به‌ویژه تاریخ معاصر و فیلم‌ساختن درباره تاریخ معاصر را خیلی دوست دارم؛ ولی فیلم‌ساختن درباره تاریخ، چالش‌ها و دردسرهای خودش را دارد. متقاعدکردن آدم‌ها برای همراه‌شدن و تأمین سرمایه فیلم، سخت‌تر از یک فیلم به‌روز است؛ ولی هروقت شرایطش فراهم شود، داستان‌های دیگری دارم از تاریخ معاصر یا حتی تاریخ دورتر که دوست دارم تعریف کنم و امیدوارم روزگاری بتوانم این فیلم‌ها را بسازم.

منبع: شرق

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها