تاریخ انتشار:1397/09/05 - 17:10 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 100553

سینماسینما، محمد حمیدی:

 

عنوان فیلم (یک نام و یک شماره به صورت منفرد) در ابتدا حس کنجکاوی مخاطب را بر می انگیزد که شاید تداعی کننده فضای محصور یک زندان است، ولی ظاهرا چنین نیست و شخصیت اصلی فیلم (سهیلا) کاملا مستقل و آزاد به نظر می رسد، هر چند بعدا مشخص خواهد شد که انسان های ظاهرا آزاد نیز از مواهب آن الزاما برخوردار نیستند. فصل آغازین فیلم با زمزمه آهنگ و کلوزآپ چهره ظاهرا بستری شده سهیلا (زهرا داوودنژاد) شروع می شود که تلاش امیدوارانه او را برای جوان ماندن نشان می دهد. موضوع فیلم موضوع نخ نما شده ازدواج است، ولی این بار نه ازدواج های رمانتیک و عاشقانه کلیشه ای بلکه ازدواج های معمولی در میان آدم های معمولی میانسال با همان دیدگاه های ساده و بعضا کاسبکارانه. سهیلا هم یکی از این آدم هاست. او علیرغم پا به سن گذاشتن و مقداری اضافه وزن، بسیار حساس و مغرور و در عین حال اجتماعی و امروزی است که با وجود صفات فوق، هنوز وسواس انتخاب همسر و ایده آل طلبی خود را دارد. با وجود زندگی مجردی (که فرم رو به گسترشی از زندگی شهری در زمان حاضر است) از تمام ارتباطات خانوادگی و اجتماعی خود نیز جهت نیل به هدف کمک می گیرد و حتی از خرافات و فال ورق هم رویگردان نیست. محمود غفاری کارگردان اثر به شکل نو و جسورانه ای به موضوع ازدواج میانسالی و مشکلات آن و نیازهای عاطفی و حتی جنسی افراد در این سنین پرداخته است. سهیلا به عنوان یکی از این افراد که زمانی آرزوهای دور و درازی در سر داشته و همین آرزوها باعث شده که موقعیت های مناسب ازدواج را در جوانی از دست بدهد، حتی از مراجعه مجدد به کسانی که رابطه خود را با آنها به صورت ناخوشایندی به اتمام رسانده بود، رویگردان نیست و البته در این میان غرور خود را هم زیر پا می گذارد و بی مقدمه در ارتباط پیش قدم می شود. این شرایط، بیانی از احساسات دخترانی است که غروب جوانی خود را پیش چشم می بینند و از سویی با معظل یائسگی و عدم باروری هم مواجه هستند. او از یک سو مورد انتخاب مردان بسیار مسن تر از خود است که می توانند تکیه گاه مادی مناسبی برایش باشند، ولی ایده آل گرایی سهیلا مانع از انتخاب آنهاست، از سوی دیگر مورد انتخاب سودجویانه مردان بسیار جوان تر که انتظار دارند که او تکیه گاه آنها باشد. مردانی هم که زمانی می توانستند انتخاب های مناسبی برای او باشند و او اکنون به آنها مراجعه کرده است پس از گذراندن تجربه های گذشته، خود انتخاب های دیگری دارند و به شیوه هایی عاری از احترام و درک متقابل پیشنهادهای ضمنی او را پس می زنند.

البته سهیلا تنها یک نمونه است و فیلمساز برای نشان دادن وجوه افتراق و اشتراک این آدم ها، موسسه ای را به تصویر می کشد که به این آدم ها در یافتن همسر، کمک و مشاوره می دهد. صندلی سفید، ایده خلاقانه ای است که در آن با استفاده از نابازیگران مرد و زنی که به راحتی حرف ها و دردهای گوناگون و در عین حال مشابه را به مخاطب عرضه می کنند، تنهایی و دردهای مشترک این مردم را مستندوار به تصویر می کشد چرا که بازی یک «سهیلا»ی تنها، گویای همه این حرف ها نمی توانست باشد. به عنوان مثال هر چند سهیلا با مقداری اضافه وزن، اعتماد به نفس خوبی دارد، درست پیش از او زنی نشان داده می شود که با ناراحتی و اشک، چاقی خود را معظل و عامل اصلی شکست هایش معرفی می کند.

با ورود کارکتر مسعود (مهرداد صدیقیان) به قصه و آشنایی آنها با هم و شروع مکالماتی خودمانی که لبخند بر لب بیننده می نشاند و همراه کردن این دیالوگ ها با موسیقی عاشقانه، گرم و امید بخش، سازنده اثر سرابی از عشق و خاتمه خوش را به بیننده نشان می دهد و این سوال را در ذهن او جاری می کند که «آیا چنین روابطی می تواند به ازدواج و آن هم ازدواجی موفق تبدیل شود یا خیر ؟». در گیر و دار همین پرسش، فیلمساز از چهره ناخوشایند دیگری از معضلات آن دسته از آدم ها پرده بر می دارد، آنجا که مسعود به راحتی به نگاه ابزاری خود و همسالان خود به این دسته از آدم ها اعتراف می کند برقراری رابطه ای بدون هیچ گونه مسئولیت و هزینه و حتی با چشم داشت مالی از سوی دسته ای دیگر از جوان ها که می توان گفت نوعی سوء استفاده از موقعیت دشوار عاطفی و جنسی این افراد است و برخورد خونسرد و راحت سهیلا و البته جواب منفی او نشان از پختگی او در مواجهه با چنین افرادی است و البته سکانس آخر فیلم به وضوح وسوسه های درونی او برای تسلیم شدن به این خواسته ها را نیز نشان می دهد که او را به آشفتگی و استیصال بیشتر می کشاند که در نهایت او را مجبور به دویدن (فرار) از موقعیت خود می کند.

پرداختن به موضوعات ممنوعه بدون گذر کردن از هنجارهای اجتماعی و منشورهای اخلاقی سفت و سخت سینمای ایران یکی دیگر از نکات برجسته فیلم می باشد که در غالب کارگاه آموزشی مجردها به تصویر کشیده شد و حتی می توان آن را نوعی آموزش عمومی قلمداد کرد که بدون استفاده از وعظ و توصیه های تکراری مذهبی و اعتقادی و با نگاهی عرفی و علمی بیان شده است و به کارگیری همین آموزش ها در انتهای فیلم، احساسات سهیلا را زیرکانه بیان می کنند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها