کارگردان «قبیله من» خواسته یک فیلم کمتحرک عاشقانه بسازد.
سینماسینما، یزدان سلحشور:
نوشتن درباره بعضی آثار آسان نیست، نه به این دلیل که آثار فوقالعادهای هستند، که بیشتر به این علت که در «وضعیتِ فوقالعاده»ای هستند. یعنی همان وضعیتی که در دوران جنگ اعلام میشد و برق قطع میشد و رادیو با پخش آژیر اعلام میکرد: «معنا و مفهوم آن این است که خطرِ حمله هوایی حتمی است. لطفا به نزدیکترین پناهگاه بروید.» حالا در زمان صلح، این جملهها مایه شوخی است، اما آن موقع اصلا شوخی نبود، چون ممکن بود آخرین خندهات باشد قبل از اصابت موشک یا بمب به خانهات! برای من قابل درک است که اوضاع یک تهیهکننده-کارگردان-فیلمبردار پس از اینکه فیلمش پس از پنج سال به اکران درمیآید و آن هم در گروه هنر و تجربه و با ۱۸ سانس در تهران در فاصله ۵۰ روز[اول آبان تا بیستم آذر] و چند سانس متفرقه در باقی شهرها، چگونه است: «معنا و مفهوم آن این است…» خود در این چند سال بارها گفته؛ در فروردین ۹۳ گفته: «به دنبال یافتن زمانی برای اکران فیلم هستم، اما متاسفانه مناسبات اکران آنقدر پیچیده شده که واقعا توان برنامهریزی را از صاحبان فیلم گرفته است. جبرئیلفیلم پخش «قبیله من» را برعهده گرفته است و به نظر خودم فیلم به واسطه وجه نوستالژیک خود میتواند طیفهایی متنوع از مخاطبان را راضی کند. فیلم قبلیام «پرستوهای عاشق» نیز به دلیل اکران بد اصلا دیده نشد. پخش آن فیلم را به فیلمیران داده بودم، اما مرتب اکران فیلم را به تاخیر انداختند و بعد از ۱۸ ماه که فیلم در دفتر فیلمیران بود، وقتی تصمیم گرفتم بهخاطر عدم پخش فیلم از فیلمیران شکایت کنم، در اسفند ماه ۹۰ که زمان مرده اکران بود، فیلم را روی پرده فرستادند و درنتیجه فیلم اصلا دیده نشد. بعد از دو سال هم صورتحسابی برای ما فرستادند که چون فیلمت نفروخته، ۱۰ میلیون به دفتر پخش بدهکاری! پخشکننده در ابتدا میگفت «پرستوهای عاشق» پروانه نمایش نمیگیرد. اما بعد که پروانه را گرفتم، گفت اکران نمیدهند. اما بعد از اینکه فیلم اکران هم گرفت، یک بار به جای فیلم من فیلم صدرعاملی را اکران کرد و بار دیگر «پرتقال خونی» را. درنهایت هم بعد از آن اکران مفتضحانه، حتی یک صورتحساب برای من نفرستاد که فیلمم چقدر فروش کرده است. فکر میکنم مناسبات غلط پخش بزرگترین خیانت را به سینمای این مملکت کرد. هیچکس و هیچچیز دیگر به اندازه پخش به سینما ضربه نزدند. من ۳۰ سال است در این مملکت تدریس سینما میکنم، اما بهخاطر بدهی بانکی دفترم را فروختم.» و در خرداد همان سال گفته: «درخواست دادهایم که اگر بشود «قبیله من» را در گروه هنر و تجربه اکران کنند. بههرحال درونمایه فیلم ما هم مخاطب خاص است و فکر میکنم در این گروه سینمایی بهتر دیده شود. تمام فیلمهای ما در بخش خصوصی تولید شده. دولت به ما پول نمیدهد و ما هم هیچگاه به دنبال کانال زدن برای پول گرفتن از ارگانهای دولتی نبودهایم. دولت هم برای تولید فیلم هیچگاه به امثال من کمک نکرده است.»
در چنین وضعتی، نوشتن نقدِ فیلم چه مشکلی را از این فیلم، مخاطبان یا سینمای ایران دوا میکند؟ این سوالی است که بارها از خودم پرسیدهام درباره فیلمهای مختلف! «قبیله من» غلامرضا آزادی چنین فیلمی است؛ فیلمی که دوستش ندارم، اما وضعیتِ فوقالعاده کارگردان و همسرش، فریال بهزاد، را بهعنوان تهیهکننده، درک میکنم. با این همه…
راستش اولش میخواستم مثل حالوهوای همین فیلم، اشارهای کنم به روزگار قدیم و روزهایی که مردم میگفتند دخترهایی را که از سن ازدواجشان گذشته و بر و رویی هم ندارند، با عنوان «نجیب و از هر انگشتش هنر میباره!» شوهر میدادند! که حکایت فیلمهایی است که در این سالها، با صفتِ «فیلم هنری» به نمایش درمیآیند و معمولا هم نوستالژیک هستند و نقبی به تاریخ سینمای ایران و جهان میزنند؛ بعضی با بازسازی برخی سکانسهای معروف و برخی با نمایش مستقیم همان سکانسها در ۱۰ ثانیه [ظاهرا زمان استاندارد وام گرفتن از فیلمهای مشمول کپیرایت همینقدر است] تا در جشنوارههای خارجی دچار مشکل نشوند. البته «قبیله من» از هر دو رویکرد استفاده کرده و خواسته یک فیلم کمتحرک عاشقانه بسازد و فرض هم گویی بر این بوده که «کمتحرکی» معادل «فیلم هنری» است؛ رویکردی که از اولین نمایش فیلمهای سینمای اروپا در ایران در ذهن برخی سینماگران و حتی مخاطبان شکل گرفته؛ داستان، که تازه نیست چه در شکل ترکیبیاش چه مجزایش، یعنی نه آن عشق و عاشقیِ «زمانِ گذشته» تازه است، نه اینکه کارگردانی «در جستوجوی زمان ازدسترفته» پروستیاش، به محله قدیمیاش سری بزند. نمایش چندثانیهای فیلمهای تاریخ سینما هم به همچنین؛ اینها ایدههای بارها استفادهشده هستند که در فیلم غلامرضا آزادی به «بازآفرینی» نرسیدهاند. فقط در برخی سکانسها، از فرط تکرار در یک دوره خاص، تکلیف منقد و مخاطب خاص روشن نیست که کارگردان مثلا برنامهریزی برای «دربردن عروس» را از روی آن بخش کمترخواندهشده «قصههای مجید» برداشته که به شکل اجرای رادیویی، هر پنج شنبه صبح از رادیوی ملی پخش میشد اواخر دوره پهلوی دوم، یا از فیلم «سرایدار» یا فیلمهای دهه ۳۰ یا حتی چهارپارههای نصرت رحمانی تا پیش از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲؟ میگویم «برداشته» و نمیگویم «ارجاع داده» یا «بازآفرینی کرده» یا «تلمیح سینمایی» به کار برده! فرق اینها را میدانم و «وضعیت فوقالعاده» کارگردان و تهیهکننده را هم میدانم. اما فیلم، فیلم خوبی نیست. تقریبا فیلمنامه ندارد و سکانسها با اتکا به صدای راوی به هم متصل میشوند. بازیها بدند، گریم بد است[مخصوصا در خارجی نشان دادن آن روسها]، لهجهها بد است [هم لهجه قراردادی خارجیزبانها که روسها مثل انگلیسیها فارسی حرف میزنند، هم لهجه ایرانیها که اصفهونیها مثل تهرونیهای فیلمهای سالهای اخیر، فارسی بدون لهجه کتابی حرف میزنند!]، اجرای درون صحنه و هماهنگی میان اجزایش بد است. اما فیلمبرداری خوب است. ولی یک فیلم را به اتکای یک فیلمبرداری خوب که نمیشود نجات داد؛ حاصلش هم فیلمی است خستهکننده و کمرمق که اگر هم با عشق به سینما ساخته شده، عشقی یکطرفه بوده. یعنی سینما جوابی به این عشق نداده! به قول آن تصنیف معروف: «این چه رسمیست که تو ناز کنی یک طرفه/ این نشد کار که من ناز کشم یک طرفه!»
ماهنامه هنر و تجربه

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- «صبحانه با زرافهها»ی سروش صحت؛ دومین گام در عینِ صحت
- «دو روز دیرتر»؛ یک فیلم سینمای بدنه که جایش در جشنواره نیست
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- صدور پروانه ساخت سینمایی برای دو فیلم
- افسانهی پریان در شهر تاریک/ نگاهی به فیلم «نگهبان شب»
- روز چهارم: «ملاقات خصوصی» بهترین فیلم جشنواره تا به اینجا + «ماهان» ملودرامی کمرمق
- روز دوم: تداومِ بومی کردنِ ژانرها/ نگاهی به فیلمهای «علفزار» و «شادروان»
- روز اول: یک فیلم ورزشیِ قابلِ قبول + اسپینآف گاندو!
- جعفر صانعی مقدم: گسترش فعالیتها در سینمای «هنر و تجربه» بستگی به تامین نیازهای مالی دارد
- انتشار تیزر هفته فیلم ایتالیا + ویدئو
- اسامی فیلمهای حاضر در هفته فیلم ایتالیا اعلام شد/ از آثار مورتی تا برتولوچی
- هفته فیلم ایتالیا ۱۱ آذر آغاز میشود/ نمایش آنلاین و رایگان فیلمها
- چهارمین دوره هفته فیلم اروپایی برگزار میشود/ اعلام جزییات رویداد
- نانهای بیات/ نگاهی به فیلم «حوا، مریم، عایشه»
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- بزرگداشت فرهنگ جولایی در فرهنگسرای ارسباران
- یادبود «منوچهر والیزاده» در خانه هنرمندان ایران
- «چای با نویسنده» پل میان نویسندگان و مخاطب
- همایون اسعدیان مطرح کرد؛ «پیر پسر» پروانه نمایش دارد ولی قراردادی در شورای صنفی نمایش ندارد
- به یاد آرش کوردسالی؛ فیلمساز نجیبی که جوانمرگ شد
- نگرانی انجمن تهیهکنندگان مستقل از حکم قضایی فیلم «کیک محبوب من»
- «جگر هندی»؛ نمونهای از یک بازآفرینی موفّق نمایشی
- حضور فیلم کارگردان ایرانی در بخش جنبی جشنواره کن
- نگرانی خانواده از تصمیم کیت بلانشت/ آیا برنده دو اسکار از بازیگری خداحافظی میکند؟
- با حضور پنهلوپه کروز؛ انتشار اولین تصویر از جانی دپ در «بادهنوش روز»
- گیشه سینماها در اردیبهشت؛ فیلمهای رضا عطاران، امین حیایی و پیمان معادی اکران میشوند
- راهیابی «گوسفند» به جشنواره «بوسان»
- «خانه دوست کجاست» در تازهترین قسمت سینماماجرا
- بیانیهی صنفی اعلام حداقل دستمزد نگارش فیلمنامه در سال ۱۴۰۴
- با حضور اما کورین و اولیویا کولمن؛ یوروس لین «غرور و تعصب» را میسازد
- نزدیک به ۷۲ میلیارد تومان فروش آنلاین سینمای ایران در نوروز ۱۴۰۴
- فرهاد آییش «ونگوگ» میشود
- راهیابی «پس از پدر» به جشنواره روسی
- ۱۱ فیلم اعلام شد؛ «منفعت آدام» بخش هفته منتقدان کن را افتتاح میکند
- فوت برنده جایزه نوبل ادبیات؛ ماریو بارگاس یوسا درگذشت
- واکنش نماوا به اظهارات حسن فتحی؛ کلیه تعهدات سریال «ازازیل» انجام شده/به دنبال ایجاد وفاق بین تهیهکننده و کارگردان هستیم
- مرگ بازیگر شرور سینما؛ نیکی کَت درگذشت
- دومین نمایشگاه «چند تکه آینه» با آثار تجسمی سینماگران این بار در شیراز
- با حکم رئیس سازمان سینمایی؛ حامد جعفری مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی شد
- نمایش و نقدِ «چاقوکشی» در سینما اندیشه
- آغاز داوری پانزدهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران
- تاریخ نمایش فیلم جعفر پناهی در فرانسه مشخص شد
- برای آرش کوردسالی/ «نفت» از آن سوی «دیوار»
- ای مرگ بیا که زندگی کشت مرا؛ سریال «ازازیل» و آغازی بر یک پایان
- با انتشار یک متن گلایهآمیز؛ حسن فتحی از «ازازیل» خداحافظی کرد