سینماسینما، آیدا مرادی آهنی
بالاخره آدم باید یک سمت را انتخاب کند، یک طرفی که بتواند آنجا آرام بگیرد و همان کاری را بکند که به نظر عادی میرسد؛ یعنی زندگی کردن، یعنی همان حسرت همیشگی جاسوسان فیلمهای جاسوسی. آنهایی که همه مثل آنا کلام چخوف را زمزمه میکنند: «نه میدانم کیام و نه اینکه چه در انتظار من است. برایم واضح است که در این نبرد ظالمانه و سرسخت با شیطان تقدیرم این است که پیروز باشم.» نقل قول ارزشمندی است، ولی همان دریغ و افسوس تکراری را دارد، مختص جاسوسان تنهای فیلمها. از همین نظر شاید فیلم لوک بسون گاهی حوصلهسربر به نظر میرسد. نبردی برای به دست آوردن یک آزادی همیشگی که به نظر ناممکن است. یا باید سمت روسها باشد یا آمریکاییها، و همه اینها بارها به آنا یادآوری میکنند که اینبار به او رحم کردهاند، که فرصت جدیدی به دست آورده. آنا با بازی دستوپاشکسته ساشا لاس هر بار طبق کهنالگوی فیلمهای اکشن میمیرد و دوباره زنده میشود. چه روسها و چه آمریکاییها این زندگی را با منتِ هدیه به او بازمیگردانند، ولی خاطرنشان میکنند که امانت است و هر لحظه ممکن است بیایند و پسش بگیرند. پس طبق کلیشه داستانهای جاسوسی آنا باید نقشهای بکشد که سرانجام بتواند از همه اینها جلو بزند و طبق کلام چخوف پیروز شود. متاسفانه جاسوسی که بسون ساخته، دقیقا همین کاری را میکند که ما پیشبینی کردهایم. بعید است هیچ تماشاگری ابتدای فیلم آنا را تصور نکرده باشد که با هارد و فلش دارد یکسری مدارک مهم را کپی میکند تا آزادیاش را به چنگ بیاورد. جاسوسِ بسون در شطرنجبازی حرفهای است و شاید به خودمان بگوییم حداقل اینجا میشد دور علاقه سمبلیک قهرمان را خط کشید و سراغ یک سرگرمی بکرتری برای او رفت. تنها چیزی که میتواند ما را به تماشا و البته ادامه تماشای چنین فیلمی بیمیل نکند، طریقه روایت است. پرش به فلاشبکها آن هم در نقاط بحرانی هر پرده میتواند مثل یک بازی یا محض سرگرمی تماشاگر را به دنبال کردن فیلم تشویق کند. این درست که بسون تصمیم گرفته به شیوه ماتریوشکاهای روسی داستانش را لایه به لایه برایمان روایت کند، اما روکردن اطلاعاتی یکدست که تعمدا از دید تماشاگر پنهان شده بودند تا درست در لحظه منتخب نویسنده از آنها پردهبرداری شود هم ترفندی تکراری و مخصوص چنین فیلمهایی است. فرقی نمیکند که ایده داستانهای تودرتو از فرم لابیرنت گرفته شده باشد یا لاک حلزون یا ماتریوشکای روسی؛ درنهایت همه اینها قرار است با غافلگیری دست به هیجانزده کردن بیننده بزنند. بنابراین از این لحاظ هم فیلم بسون شگفتی قابل عرضی- آنطور که درخور فیلمهای اکشن درست است- ندارد. و همه اینها در مجموع فیلمی را میسازند که صحنههای پرزرقوبرق را به عنوان تکیهگاهی برای جلب توجه انتخاب کرده است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «دراکولا: یک داستان عاشقانه»؛ جنگ، سدی در برابر عشق
- «دراکولا»، این بار از زاویه دوربین لوک بسون
- در ونیز اعلام شد؛ لوک بسون فیلم فضایی ۲۰۰ میلیون دلاری میسازد/ بازخوردهای «داگمن»
- فیلم باید به دل بنشیند/ گفتگوی اختصاصی با فوزی بن سعید عضو هیئت داوری جشنواره ونیز ۲۰۲۳
- اعلام فهرست پرستاره فیلمهای ونیز ۲۰۲۳
- «داگمن» لوک بسون در جشنواره ونیز
- استقبال خریداران از «داگمن» لوک بسون/ شاهکار است!
- مورگان فریمن در دنیای «لوسی» میماند/ بازی در سریال
- فیلمی متفاوت نه البته بینقص/ نگاهی به فیلم «گزارش یک قتل»
- گروتسک، مرزها، محدودهها و همپوشانیها/ معرفی کتاب گروتسک فیلیپ تامسن
- واقعا چه کسی این فیلم را ساخت؟/ «مرد سوم» از هر منظری فیلمی متفاوت است
- گوتیک آمریکایی/ نگاهی به فیلم «مادر» ساخته دارن آرنوفسکی
- من اقیانوسی را دوست دارم که تو را آفرید/ نگاهی به فیلم «سولاریس»
- خوشه های خشم/ نگاهی به فیلم «تاریخ خشونت»
- اسلحه ایستوود در دستان فلینی!
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد





