سینماسینما، امیر اثباتی: چند سال پیش برای ساختن دکورهای سریال آبپریا (مرضیه برومند) سولهای در اختیار ما گذاشته شد -و شانس آوردیم که همین هم نصیبمان شد- که انبار نگهداری وسائل اسقاطی سازمان گوشت بود! بدون هیچ امکان ویژهای. در سرما میلرزیدیم و مدیران تولید و تدارکات یکی توی سر خودشان میزدند و یکی توی سر بخاریِ مخصوصِ کارگاهها که صدایی داشت گوشخراش و چندباندی و مدام باید موقع فیلمبرداری خاموش و روشن میشد. در این شرایط صحبت کردن از سازهٔ مناسب برای نورپردازی و تمهیدات آکوستیکی و فضاهای پشتیبانی و… شوخی لوسی به حساب میآمد.
پیش از آن هم کار کردن در فضاهای مشابه را تجربه کرده بودم؛ از اردوگاه اسرای جنگی بگیر تا حیاط یک خانه و فرهنگسرایی ناتمام و کارخانهای متروکه و… و مثلاً بقایای کارخانهٔ قرقره زیبا. این آخری که یکی از –نمیدانم اسمش را چه بگذارم- مجتمعی از پلاتوها یا استودیوهایی بود که در پروژهٔ سینماییِ معظم محمد (مجید مجیدی) بخشی از اموراتشان را در آن گذراندند؛ آنهم در حضور مدیر طراحی و مدیر فیلمبرداریِ خارجی و اسکارگرفته. باز جای شکرش باقی بود که به سازمان گوشتِ کذایی نبردنشان!. یعنی بضاعت و امکاناتِ زیرساختیِ سینمای ایران حتی در چنان پروژهای در برخی موارد تا این حد مایهٔ آبروریزی بوده.
کمابیش خبر دارم که معدودی فضاهای نه چندان بزرگ با مقداری تجهیزات ابتدایی برای این منظور (کار در استودیو) توسط بخش خصوصی ایجاد شده اما واقعاً نه کاملاً استاندارد است و نه وسعت و اندازهشان مناسب است و نه تعدادشان جوابگوی نیاز تولیدات سینما و تلویزیون ایران.
شهرکهای سینمایی، استودیوهای مخصوص فیلمبرداری با صدابرداری همزمان و فیلمبرداری با پردهٔ سبز و جلوههای ویژه و… همچنین کارگاههای دکور و انبارهای لباس و لوازم صحنه و وسایل فیلمبرداری و … بخشی از زیرساختهای صنعت سینماست. شرایطِ (شبههبرانگیز و مشکوکِ) اقتصادی سینمای ایران هم که عیان است و همه به دنبال سرمایهگذاریاند به شرطی و نحوی که زودبازده باشد؛ و هرچه زودبازدهتر، بهتر!
در این شرایط، انتظار بجایی است که بخشهای دولتی و عمومی را موظف به تأمین این گونه زیرساختها بدانیم و توقع داشته باشیم که بهجای ورود در عرصهٔ تولید و رقابتِ نابرابر با تهیهکننده، وظیفهٔ اصلی خود را انجام دهند. (ماجرای شهرک غزالی که نام صحیح و واقعی و بهحقِ آن شهرک حاتمی است، بحث مفصل دیگری است؛ بماند تا بعد)
نه این که مسئولان و مدیران به فکر این مسائل نباشند؛ هستند. ولی معلوم نیست چرا کاری را که به سادگی میشود انجام داد تبدیل میکنند به کلافی پیچیده و سنگی بزرگ و طبعاً نزدنی! شاید هم حکمتی قابل شمارش! دارد که ما خبر نداریم؛ مثل ریختن مبالغی هنگفت در چالهای پایین عمارت باغ فردوس (موزه سینما) به بهانهٔ درست کردن محلی برای فیلمخانه و تلف کردن میلیاردها تومان طی حدود ۳۰سال. بله باورکردنی نیست: ۳۰سال! در این مدت اساساً صورت مسئله بارها تغییر کرده و الان معلوم نیست نسبت این فضا با نگاتیفها و پزیتیفها و فایلهای دیجیتال فیلمهای تاریخ سینمای ایران چیست و چه تعریف و خاصیتی برای این دستاورد ۳۰ساله میشود قائل شد.
آیا کسی در وزارت ارشاد هیچوقت به صرافتِ بررسی و محاسبه هزینه/فایدهٔ این همه بودجهٔ مستمر و پایانناپذیر افتاده؟ (از نگرانی بابت تبدیل شدن این مثلاً فیلمخانه به یک آبانبار بزرگ در اثر بارشهایی مثل روزهای اخیر فعلاً بگذریم و توکل کنیم به مشیت الهی)
یا مثلاً پروژهٔ شهرک سینمایی در هشتگردِ آنورِ کرج، نزدیک طالقان؛ با دورنمای فعالیتهای بینالمللی!!! سالهاست از عمر آن پروژهٔ فقط کلنگخورده هم گذشته و لابد میلیونها و میلیاردها هزینه صرف شده و نتیجه؟ هیچ. کسی پاسخگوست؟ نه. اصلاً کسی پرسشی دارد که کسی پاسخگو باشد؟ نه. نه وزیر و نه رئیس سازمان سینمایی و نه مدیر مربوطه؛ نه مدیران خانه سینما و نه همکاران صنفی؛ ما طراحان صحنه؟ فیلمبرداران؟ تهیهکنندگان و مدیران تولید؟ صدابرداران و…؟ هیچکدام انگار مشکلی نداریم با این همه بیتوجهیِ فراگیر و تصمیمات غیرکارشناسانه و اتلاف منابع و پول ملت و تداوم نیازها و پابرجایی نواقص و فقدان امکانات. سرمان به چیزهای دیگر گرم است.
تکرار یک پیشنهاد تکراری و بیاعتناییِ دوبارهٔ شهرداری!
یکبار آن زمان که بهنمایندگی از خانهسینما در شورایعالی خانه هنرمندان عضو بودم قرار شد در جلسهای با حضور شهردار وقت تهران، قالیباف، من هم نیازهای سینمایی را در چارچوب مطالبات تشکلهای هنری از شهرداری اعلام کنم. یادم است اصلیترین درخواستی که طرح کردم، اختصاص فضایی مناسب به لحاظ موقعیت، ابعاد و دسترسی برای ساخت و تجهیز پلاتوهای استاندارد فیلمسازی بود و پیشنهاد کردم به عنوان پروژهای مشترک میان شهرداری و سازمان سینمایی و خانه سینما، بخشی از بوستان ولایت (فرودگاه قلعهمرغی سابق)، که شامل بقایای آشیانههای قدیمی هواپیماها و قدری از فضاهای اطراف آنجا هم میشد، در اختیار خانه سینما بهعنوان بهرهبردار قرار گیرد تا حدی که بشود با سرمایهگذاری مشترک سازمان سینمایی و شهرداری چند استودیو را آماده و تجهیز کرد (در همان روزها فیلم شهرموشهای۲ در یکی دو فضای غیراستانداردِ موجود در همان آشیانهها در حال فیلمبرداری بود و بعدها هم لابد یکی دو پروژهٔ دیگر). به این ترتیب چند هدف تحقق پیدا میکرد: تأمین درآمدی پایدار برای خانه سینما، فراهم شدن زیرساختی مناسب برای سینمای ایران، آسودگی دستاندرکاران و دعای خیری برای شهردار و عدهای دیگر!
شهردار محترم با دقت گوش داد، سر را به نشانهٔ –طبعاً ازنظر ما- موافقت تکان داد، چیزهایی یادداشت کرد یا اشاره کرد که یادداشت شود و… و دیگر خبری نشد تا مدتی بعد که به نظر میرسید پروژههای احداث تالارهای پذیرایی و شهربازی و مواردی از این دست در همان حوالی در حال گسترش هستند. (راستی چرا اینقدر تالار پذیرایی در این مملکت زیاد است؟ سور و ساتی است انگار!) هنوز البته و خوشبختانه مقادیری محوطهٔ خالی باقی مانده است. در واقع امیدوارم.
اصلاً قصد مزاح ندارم و خیلی جدی میپرسم که چرا آقای مدیرعامل خانه سینما این پیشنهاد را با آقای رئیس سازمان سینمایی در میان نمیگذارد که ایشان هم با آقای شهردار مطرح کند تا شاید به نتیجه برسند و سینماگران مملکت و به تبع آن شهروندانِ گرامی از امکاناتی که بالقوه متعلق به آنان است بهرهمند شوند؟ این سرمایهگذاری و نتیجهٔ آن با آنچه در چاهِویل فیلمخانهٔ باغ فردوس یا زمینهای بایرِ هشتگرد ریخته شد و حاصلی که بهدست آمد و نیامد قابل مقایسه است؟ پروژهای است ممکن و مفید که سودش فقط نصیب سینماگران و مردم میشود؛ البته اگر این معادله از نظر بعضیها ایراد محسوب نشود.
و در پایان با اطمینان پیشبینی میکنم که کسی برای این قصهها ذرهای تره خرد نمیکند! اشتباه میکنم؟

ورودی استودیوی پارامونت در لسآجلس.

داخل پارامونت

یکی از پلاتوهای پارامونت

داخل یکی از پلاتوهای پارامونت

ورودی استودیوی شماره۵، استودیوی محبوب فدریکو فللینی در چینهچیتای رم. چه بسیار فیلمها که دکورهایشان در اینجا برپا شد.

داخل استودیوی شماره۵ چینهچیتای رم

انبار وسایل و خودروهای بیمصرف در سازمان گوشت؛ همکار غیر مستقیم صنعت سینمای ایران!

آغاز ساخت دکور برای سریال آبپریا

فیلمبرداری در پلاتوی سازمان گوشت!

تصویر سهچهار سال پیشِ فیلمخانهٔ همیشه در حال ساخت (باغ فردوس)

موقعیت بوستان ولایت در جنوب تهران

بخش کوچکی از بوستان ولایت که اگر سهم سینمای ایران بشود، چه شود!!!
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- کسی برای شهرت، تره هم خُرد نمیکند/ جورج کلونی از بزرگ کردن فرزندانش در هالیوود صرفنظر کرد
- نه! امسال هم، «روز ملی سینما» روزی نیست که باید باشد!
- در انتخاب فیلم برای اسکار، خانه سینما سرِ پیاز است یا ته پیاز؟!
- پاسخ امیر اثباتی به نامه مسعود امینی تیرانی؛ وظیفه خانه سینما «ایستادن» در یک سمت نیست/ «حرکتِ جدی» برای تغییر به نفع همه سینماگران است!
- پاسخ امینی تیرانی به امیر اثباتی/ مطالبه این باشد؛ چرا خانه سینما سمتِ سینمای مستقل و زیرزمینی نمیایستد؟
- نامه سرگشادهی امیر اثباتی به خانه سینما؛ مطالبهی حذف مجوزهای ساخت و نمایش فیلم، وظیفهی خانه سینماست
- «پیر پسر»، یک فرصت استثنایی برای دفاع از حقوق سینماگران ایران
- سعید مستغاثی دوباره به امیر اثباتی جواب داد؛ حکایت دفتر کارگاه چرخ طیاره و دستیارش
- پاسخ دوبارهی امیر اثباتی به جواب سعید مستغاثی؛ گفتوگو ادامه دارد
- پاسخ متقابل سعید مستغاثی به امیر اثباتی؛ اما به تخممرغهایش نیاز دارم!
- واکنش امیر اثباتی به حرفهای سعید مستغاثی/ سینمای ایران گرفتار و قربانیِ همین شوراهاست
- فهرست تهیهکنندگان هم عقب افتاد/ تعویق در اعلام نامزدهای اسکار ۲۰۲۵ به دلیل آتشسوزی لسآنجلس
- ثبات فروش گیشه سینماهای ایتالیا در سال ۲۰۲۴
- اختصاصی سینماسینما/ نامه امیر اثباتی به کمال تبریزی؛ کنجکاوم بدانم قرار است در شورای پروانه نمایش چه گلی به سر سینما بزنید
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ نیکول کیدمن: در سال ۲۰۰۸ بازیگری را رها کردم/ فکر میکردم کارم تقریباً تمام شده است
نظر شما
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
آخرین ها
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت
- «زوتوپیا ۲» رکورددار فروش جهانی سینما شد
- صدای بخش خصوصی را بشنوید؛ هوای آلوده با تعطیلی تئاتر تمیز میشود؟
- «رها» بهترین فیلم اول جشنواره گوا شد
- سنگرم اندازه همان کافه ام بود





