روزنامه جام جم نوشت :چنان اخمی که خط ها بر پیشانی نهاده، آن موهای پشت لب که زرد از دود است و آن دو انگشت سبابه و کناردستی ا ش که بهمن، سیگار باریک محبوب روشنفکران ایرانی، حنایی اش کرده با پیراهنی کلاسیک و کراواتی برآمده از سنت های دهه پنجاهی محافل ادبی، همه و همه سال ها برسازنده گمان تصویری ما از قصه نویس عنق سبزواری بوده است؛ نویسنده ای که با همین ویژگی های بصری، به عنوان هویت نماترین شمایل بخشی از روشنفکری ایرانی شناخته می شود. روشنفکری ایرانی، با همه ناسازه ها و تناقض ها و با همه فراز و فرودهایش. حالا حتی اگر محمود دولت آبادی مدام بگوید که روشنفکر نیست و هیچ گاه نخواسته رفتارهایش را از این فیلتر بگذراند، ما همیشه قابی از شمایل او را به عنوان راست کارترین پوزیشن دگراندیشی به یاد آورده ایم. حالا گذشته از این که اصطلاح «روشنفکر» دچار چنان تهی شدگی از معنا و استهلاک شده که اغلب کسانی که تا دیروز بر آن مسیر بودند، حالا دست کم سعی دارند از اطلاق آن به خود جلوگیری کنند.
اما تکلیف ما با امروزِ محمود دولت آبادی، فارغ از نسبی که به روشنفکری ایرانی می برد یا فاصله ای که خودخواسته از آن می گیرد، چیست؟ چرا هر خبری از او، دست کم یک دهه است که بر صدر اخبار ادبیات ایران می نشیند؟ چرا حضور او در مراسم مختلف اغلب خبرسازتر از سلبریتی های موسیقی و سینما می شود؟ چرا تازه ترین کتابش، وسط روزگار عسرت و همزمان با شمارگان ۳۰۰تایی کتاب ها با ۳۰هزارتا از چاپخانه بیرون می آید در حالی که رمانی عامه پسند به معنای عام کلمه نیست؟ چرا هر اعلام موضعی از سوی او نسبت به وقایع سیاسی و اجتماعی، همه طیف ها را از اپوزیسیون خارج نشین تا اصلاح طلبان و اصولگرایان به واکنش وامی دارد؟ پیرمرد ۷۸ساله خراسان چطور توانسته، پاسخ این سوال را که «قصه نویس خوبی است یا نه» به تعویق بیندازد و در عوض پرسش های دیگری را جایگزین کند؟ پرسش هایی مثل همین ها که مطرح کرده ایم و سعی می کنیم در چند روایت، پاسخ هایی برایشان بیابیم.
فرق با رفقا
این روزها که درباره محمود دولت آبادی می خوانیم و می نویسیم، تازه ترین اثر داستانی اش یعنی«طریق بسمل شدن» منتشر شده و بلافاصله به بدنه ادبیات داستانی دفاع مقدس افزوده شده است؛ قصه ای درباره هشت سال جنگ از زاویه ای کمتر شناخته شده. اما اگر گمان می کنید در این چندماهه به خاطر انتشار این کتاب است که بارها نام دولت آبادی را شنیده اید، در اشتباهید. یک جست وجوی ساده اینترنتی ما را از ردیف کردنِ تایم لاینی این وقایع می رهاند. بی تردید اما مهم ترین رویدادی که او را در روزهای اخیر بر سر زبان ها انداخته، حضورش در مراسم افطاری رئیس جمهور بود که از جانب تعدادی از هنرمندان تحریم شده بود. این کنش دولت آبادی که البته خودش به نوعی واکنش به آن تحریم ها بود، باز هم از جانب اغلب طیف های سیاسی مورد توجه قرار گرفت و شاید تندترین موضع را فرج سر کوهی، نویسنده و روزنامه گاری که قبای اپوزیسیون بر تن دارد اتخاذ کرد. همین موضع او را که در صفحه هفت امروز روزنامه، بخشی از آن را نقل کرده ایم، می توان نقطه فصل محمود دولت آبادی با رفقای پیشینش در نظر آورد؛ گو که از لابه لای سطور همین نامه و پاسخ نویسنده «کلیدر» به آن، می توان وجوه افتراق نگرش و منش دولت آبادی و امثال سر کوهی را بیرون کشید.
حالا که کتاب جدید او با موضوع روایتی از جنگ و دفاع مقدس بیرون آمده و احتمالا بعید هم نیست یکی دیگر از از پرفروش ترین آثار ادبیات داستانی معاصر تبدیل شود و از سوی دیگر هم طیفی که دولت آبادی، عمری آنها را مقابل خود دیده، امروز برای صدور مجوز برای آثار او شاید اندکی تساهل به خرج می دهند، رفقای سابقش، تغییر در مواضعش را برنمی تابند و آن را به منفعت طلبی های شخصی تعبیر می کنند. خواندن حرف های اخیر او به خبرگزاری مهر و گلایه ها و تمجیدهای توامانش هم به قوت این مدعا کمک می کند.
امروز اگر در روش دولت آبادی، تغییر و تحولاتی احساس می کنیم، شاید از این روست که او اقتضائات روز رفتار حرفه ای به عنوان یک نویسنده منتقد را بهتر از همفکران سابقش بلد است و سعی دارد زندگی اش را با زمانه اش مطابق کند.
پای میز مذاکره
عمده ترین تفاوت رفتار محمود دولت آبادی با دیگر نویسندگان طیف همسو با او در پهنه ادبیات ایران، در تغییر و تحولی است که او در مسیر کنش های اعتراضی اش صورت داده و سعی کرده به جای پاک کردن صورت مساله، پای میز مذاکره بنشیند. اما این مذاکره، شامل چه سویه ها و چه پیش زمینه هایی است و دولت آبادی برای مهیاکردن این پیش زمینه ها چه تلاش هایی صورت داده است؟
در سال هایی که برخی دوستانش، جزئی ترین موازین مترتب بر اداره کتاب را برنمی تافتند و البته راه اعتراض به آن را هم بلد نبودند، این او بود که پای ممنوع بودن ده ساله مهم ترین رمانش یعنی «کلنل» ایستاد و نگذاشت ناشران خارجی که نیازی به مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نداشتند، اثرش را منتشر کنند، هر چند که رمانش به انگلیسی و عبری و آلمانی ترجمه و منتشر شوند. پای میز مذاکره منتظر ماند و سعی کرد به جای این که غر بزند، راهی برای اثبات حقانیت خود بیابد و مسئولان امر را متقاعد کند که روایت او هم برآمده از تجارب یک شهروند ایرانی است. اینها همه در حالی بود که انتشار غیرمجاز رمان «کلنل» او در داخل کشور، صدمات مادی و معنوی فراوانی به او وارد کرد و شاید ساده ترین راه این بود که طی قراردادی نان وآب دار با ناشران خارج نشین، زیر میز بزند و دوباره قبای اپوزیسیون داخلی غرغرو را بر تن کند که اتفاقا بسیار هم کم هزینه و سهل الوصول است. انتظار و چانه زنی منطقی در درون سیستم، به جای خروج قهرمانانه از آن، سلوکی است که آقای نویسنده مدتی است در پیش گرفته و از این رو هم به تعداد هوادارانش افزوده و هم آرام آرام توانسته انتشار کتاب هایش را یک به یک جشن بگیرد.
قدم زدن روی شکاف
دولت آبادی در عین تاکید بر هویت متمایز خودش نسبت به حاکمیت و قرار گرفتن در شمایل یک نویسنده معترض اما سعی کرده روی این شکاف، قدم و قلم بزند. او ابایی ندارد از این که بر روایت خاص خود از سال های جنگ در «کلنل» تاکید کند تا جایی که حتی وزارت ارشاد دولت روحانی هم ریسک مهر تائید زدن بر آن را نپذیرد. در همان حال، کنار وزیر وقت ارشاد می نشیند و از سیگارش کام می گیرد و موقعیتی تاریخی در کنار یک مسئول حاکمیتی خلق می کند. ابایی ندارد که در عین تحریم افطاری رئیس جمهور با هنرمندان، کروات قرمز جیغ بزند و در ردیف اول مراسم با رئیس جمهور روحانی عکس یادگاری بگیرد. شاید بشود گفت دولت آبادی در همه این سال ها در عین تمایز و اختلافاتش با مدیریت فرهنگی، دولت و منش و مشی خود را تشکیل داده است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- هفدهمین شب بازیگر برگزار شد/ گزارش تصویری
- بزرگداشت محمود دولت آبادی / گزارش تصویری
- سندی ژرف از اثری گرانسنگ/ درباره پشت صحنه فیلم «گاو»
- روایت محمود دولتآبادی از غارت آثارش توسط سینماگران بیمنش/ هشدار نسبت به سانسور اقتصادی
- فرمان آرا :می گفتند دلم می خواد نشان می دهد که همه ایران افسردهاند
- واکنش محمود دولت آبادی به تحریم افطار ریاست جمهوری توسط برخی از سینماگران
- واکنش محمود دولت آبادی به درگذشت ناصر ملک مطیعی :برخی از اهالی سینما، خودشان بیشتر از دولتها در منزوی شدن همکاران خود مقصر هستند
- یادداشت احمد طالبی نژاد درباره رقص محمود دولت آبادی در کنسرت لیان/کار خوبی کردی که…
- خسرو سینایی، پوری بنایی، محمود دولت آبادی، شمس لنگرودی و … در یک مراسم/تصاویر
- انتقاد صریح محمود دولت آبادی ازضایع شدن حقوق و کیفیت آثارش در سینما و تلویزیون
- «نشان صلح» به شجریان، دولتآبادی، تقوایی و شیشهگران اهدا شد
- گفتههای غمگین هنرمندان در مراسم تشییع جعفر والی/ مشایخی: من منتظر رفتنم
- مراسمی با حضور هنرمندان که برای اولین بار بدون حضور رییس دولت اصلاحات برگزار شد/عکس
- مجید مجیدی، رخشان بنی اعتماد، محمود دولتآبادی، فاطمه معتمد آریا در یک مراسم پرحاشیه/ گزارش
نظر شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- رقابت ۲۸۵ فیلم در ۳ بخش انیمیشن، مستند و بینالمللی اسکار نود و هفتم
- حضورهای بین المللی فیلم کوتاه تامینا
- گلدن گلوب اعلام کرد؛ وایولا دیویس جایزه سیسیل بی دمیل ۲۰۲۵ را میگیرد
- درباره «قهوه پدری»؛ قهوه بیمزه پدری
- «کارون – اهواز» در راه مصر
- اختتامیه جشنواره «دیدار» ۱۷ دی برگزار خواهد شد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «مجمع کاردینالها»؛ موفقیت غیرمنتظره در گیشه و جذب مخاطبان مسنتر
- مدیر شبکه نسیم توضیح داد؛ مهران مدیری، جنابخان، فرزاد حسنی و چند برنامه دیگر
- تاکید بر سمزدایی از سینما و جشنواره فجر/ علیرضا شجاع نوری: ادغام جشنوارهی ملی و جهانی فجر سیاسیکاری بود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ جادوی «شرور»؛ داستانی از دوستی، تفاوتها و مبارزه با تبعیض
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «گلادیاتور ۲»؛ بازگشتی باشکوه به کُلُسیوم و سنت حماسههای سینمایی
- اعلام نامزدهای چهلمین دوره جوایز انجمن بینالمللی مستند/ محصول مشترک ایران و انگلیس در شاخه بهترین مستند کوتاه
- اصغر افضلی و انیمیشن «رابینهود» در تازهترین قسمت «صداهای ابریشمی»
- جایزه جشنواره آمریکایی به پگاه آهنگرانی رسید
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ از فرصت ثبت نام فیلمها تا داوری عوامل بخش نگاه نو
- نمایش بچه / گزارش تصویری
- اهمیت «باغ کیانوش» در سینمای کمدی زدهی این روزها
- برای بازی در فیلم «ماریا»؛ نخل صحرای پالم اسپرینگز به آنجلینا جولی اهدا میشود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
- بررسی هزینه و درآمد تولیدات ۳ سال اخیر؛ حساب کتاب فارابی جور است؟
- در اولین روزهای اکران بینالمللی؛ «گلادیاتور۲»، ۸۷ میلیون دلار فروخت
- اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود