تاریخ انتشار:1399/06/10 - 18:19 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 141446

سینماسینما: علی اصغر کشانی در سال ۹۶ گفت‌وگویی با منوچهر طیاب انجام داد که در روزنامه همشهری به چاپ رسید. این گفت‌وگو به بهانه فقدان این مستندساز ایران‌شناس بازنشر می‌شود که می‌خوانید:

منوچهر طیاب دانش آموخته معماری از دانشگاه اتریش، کارگردانی سینما، تلویزیون و طراحی صحنه را در دانشکده سینمایی آکادمی دولتی موسیقی و هنرهای نمایشی وین گذراند و بیش از ۱۱۰ فیلم مستند و آموزشی نویسندگی و کارگردانی کرد، این مدرس سینما در دانشکده هنرهای دراماتیک و عضو هیئت داوران جشنواره‌های بین‌المللی نزدیک به ۱۲ اثر مستند در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ درباره معماری ایرانی در کارنامه اش دارد که هنوز از مهم‌ترین آثار مستند در عرصه معماری محسوب می‌شوند. با او که این سالها با مستندهای بزرگ البرز، زاگرس و دریای پارس علاقمندان سینمای مستند را شگفت زده کرده، به گفتگو نشستم. 

اقلیم ایران چه ویژگی هایی دارد که شما عمرتان را برای ثبتش در مستندهایتان گذاشتید؟
اقلیم ایران فرهنگی دارد که ستون فقرات ملتش است، بویژه آنکه ایران مملکتی شگفت آور با اقوام گوناگون و تاریخی بسیار کهن است و هر آنچه بر سر کشور گذشته در حافظه تاریخی این ملت باقی مانده و ارزش این را دارد که درباره اش مستند ساخت.

یعنی این عناصر مثل زنجیره به هم ربط دارند؟

صد در صد، وقتی درباره اقلیم حرف می زنیم، نمی تواند جدای از دیگر عناصر مثل معماری و موسیقی و دیگر هنرها باشد و اقلیم است که اینها را شکل می دهد؛ اقلیم خشک بر سبک زندگی تاثیر می گذارد، همانطور که اقلیم بارانی این وضعیت را دارد. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی کشوری چهار فصل است و نقاط مختلفی دارد، از گرمسیر تا سردسیر از دشت تا کوهستان و از جنگل تا کویر، این اقلیم متنوع خودش را بر زندگی انسان ها دیکته کرده و فرهنگ تحت تاثیر آن شکل گرفته است، جایی که چوب کم است مردم از خاک استفاده کرده اند، یعنی خشت را جلوی آفتاب گذاشته اند و خانه درست کرده اند، در شمال ایران که درخت هست ساختمانها از چوب ساخته شده در کردستان که کوهستانی است با سنگ بدون ملات خانه درست کرده اند. ایران در این منطقه جغرافیایی نمونه است و هیچ کدام از کشورهای اطراف ما، این خاصیت را ندارند، تاریخش هم به همین صورت است، ایران در راه شرق و غرب بوده و همیشه انواع و اقسام فرهنگها داخلش شده اند که یا جذبش شده اند یا دفعشان کرده و ما بوده ایم که به آنها داده ایم بنابراین این فرهنگ به شدت سیال است.

شما هم از البرز مستند ساختید و هم از زاگرس، تفاوت اصلی این دو رشته کوه بزرگ در چیست؟
زاگرس در سر راه تمدن کهن بابل و آشور بوده در حالی که البرز در جایی بسته بوده است، حتی پس از حمله مغول و عرب به ایران، آنها به ندرت توانسته اند به آنسوی البرز بروند، در صورتیکه زاگرس محل تلاقی همه فرهنگهای کهن است، انسان اولیه در هر دو رشته کوه زندگی کرده اما توسعه و پیشرفتش با هم تفاوت داشته است. زاگرس از نظر فرهنگی بسیار غنی است، چون در ماورالنهر بوده و بین فلات ایران با آن تاریخ ارزشمندش قرار داشته است در حقیقت یکجور راه ما به سمت غرب بوده و فرهنگ ما در این برخوردها را غنی تر کرده است. برای مثال درجای بسته ای مثل کردستان، موسیقی بسته تر است در حالیکه موسیقی لرستان خیلی پیشرفته تر است. این موضوع با همه جوانبش از دوران ماد و هخامنشی تا معاصرین را شامل می شود.
شما خیلی از نقاط ایران را دیده اید که شاید برای هر کسی در طول عمرش دیدن آنها پیش نیاید، شگفت آورترین نقطه ای که در طول عمرتان دیده اید کجا بوده است؟
کویر ایران. کویرهای ایران خیلی مهم است در حالیکه همه فکر می کنند کویر جای بی آب و علفی است اما یک فرهنگ بسیار غنی در آن وجود دارد؛ کویر یک سوم خاک این کشور را شکل می دهد و از همه مهمتر اینکه انسان های کویر با چه تلاشی و چقدر آگاهانه در این موقعیت طبیعی زندگی کرده اند؛ در کویر شهرهایی داریم که نمونه است، شهری مثل یزد دومین شهر تاریخی جهان پس از ونیز است، شاید باید اولی باشد ولی خوب ونیز در آب ساخته شده و نمی شود آنرا نادیده گرفت به هر حال باید دید انسانها با چه نیرو و پشتوانه فرهنگی وسط کویر چنین شهری درست کرده اند و از همه مهمتر اینکه چطور آبش را تامین کرده ، چاه و قنات کنده و در آنجا کشاورزی کرده اند.
نگاه غربی ها به این شهر چه بوده؟
مارکوپولو وقتی به ایران آمده در سفرنامه اش نوشته که شهر یزد یک شهر اعیانی بسیار زیباست که تجارت در آن شکوفاست، حالا ببینید در کویر سر راه ابریشم و ادویه شهروندان چطور باید زندگی می کرده اند که تازه مرکزیت تجاری هم داشته است.
اصلی ترین علت انتخابشان برای زندگی در کویر چه بوده است؟
خب مثل این است که بپرسیم انسان ها چرا در کوهستان زندگی می کنند، به هر حال انسانها به طبیعت محیط زیستشان عادت می کنند و سعی می کنند از نکات مثبتش استفاده و همه چیز را با آن هماهنگ کنند.

ما در کشوری زندگی می کنیم با سابقه تاریخی مشخص که همیشه در کنار هم زندگی کرده ایم و اشتراکات بسیار زیادی با هم پیدا کرده ایم که نام ایرانی بر خود گذاشته ایم. ریشه زبان و گویش همه ما فارسی است.
شما در سفرهای زیادتان با آدمهای مختلف از اقوام مختلف ایرانی آشنا شده اید، هنوز با آنها ارتباط دارید؟
از بلوچستان تا ترکمن صحرا و از لرستان تا خوزستان در تمام این پنجاه و چند سال دوستانی پیدا کرده ام که اگر نبودند قادر به تولید مستندهایم نبودم، هنوز از دورترین نقاط ایران مرا به شهرشان دعوت می کنند. افرادی با حرفه های مختلف از کشاورز تا معلم و دکتر و دامدار دایم با آنها برخورد داشته ام و به شدت روی این روابط انسانی تکیه دارم.
تحصیلات شما در زمینه معماری در اتریش بوده و شما بیش از ده اثر درباره معماری ایرانی ساخته اید، به نظرتان وجوه مشترکی بین معماری های دوره های مختلف در ایران وجود دارد؟
پایه های معماری شهری ما همه از دوران ساسانی است، ما مساجد چهار ایوانی داریم که از معماری ساسانی گرفته شده، یعنی مساجدمان با مساجد عربی هم فرق دارد، هیچ جای دنیا مسجد چهار ایوانی وجود ندارد، اینها را از قصرهای ساسانی گرفته اند، اگر موفق به دیدن فیزوز آباد و بیشاپور شوید، ریشه های این معماری قابل دیدن است. این معماری حیاطی داشته و این فرم ها در آن بوجود آمده، ما در خیلی از نقاط ایران در دو طرف ساختمان حیاط می گذاریم، یک طرف برای زمستان و یکطرفش هم برای تابستان استفاده می شود، سمت آفتابگیر برای زمستان و سایه طولانی اش برای تابستان است، از نظر گردش باد و خیلی مسایل دیگر هم کاربرد دارد که نمی خواهم وارد جزییاتش شوم. به این نتیجه رسیده ایم که در مناطق کویری که اختلاف درجه حرارت شب و روز زیاد است توانسته ایم از این اختلاف با استفاده از  بادگیرها برای خنک نگه داشتن زیر زمین هایمان در روز بهره ببریم.
گنبدها هم نمادهای ایرانی است؟
ما سازندگان گنبدیم، اگر به فیروز آباد بروید، می بینید که گنبد عظیم کاخ اردشیر از قلوه سنگها و از چه ملات عجیبی درست شده است، حالا ما از این گنبد برای مساجد و بناهای بزرگمان استفاده کرده ایم و این گنبد انواع و اقسام پیدا کرده و خیلی ها از گنبدهای ما برای بناهای خودشان استفاده کرده اند، مثلا ایتالیایی ها از گنبد دوپوش سلطانیه نقشه برداری کردند و در کلیسای سانتاماریا فیوره استفاده کردند. پس ما ایرانی ها این کارها را بلدیم.
شما در مورد مسجد شیخ لطف الله هم مستند ساختید، اهمیت این بنا در چیست؟
این مسجد فرم خاصی دارد، برخلاف دیگر مساجد که محوطه و حیات و … دارد، این مسجد تنها یک بنای چهار گوش است و فقط شباهت به یک شبستان از یک مسجد دارد، اهمیتش از نظر تزیینات و معماری به جواهر دوران صفوی معروف شده است، وقتی آنجا ایستاده اید احساس می کنید انگارقدرتی باعث خلق شما شده و اگر به این بنا با آن گنبدش نگاه کنید اندک اندک حالت صعود به شما دست می دهد، طوری طراحی کرده اند که ناخودآگاه به بالا نگاه می کنید، وقتی به یکجا از اله مان های تزیینی اش نگاه کنید پیچ می خورد و سرتان ناچار به سمت بالا می رود و انگار که همه چیز دست به دست هم داده تا حالتی چون نیایش به شما دست دهد.
نور یکی از مسائل مورد توجه ایرانی ها بوده، نور آنجا به چه صورت طراحی شده است؟
پنجره های دو پوشی برای آنجا طراحی کرده اند که باعث شده در عین حال که خورشید می گردد در تمام روز نور آنجا یکسان باقی بماند، رنگ بیرونی گنبد به گونه ای است که با تغییر نور خورشید در طول تابشش، رنگ سطح گنبد هم در دیده ما، تغییر می کند.
شما بیش از صد و ده مستند ساخته اید، از سال ۱۳۴۲ که شروع به مستندسازی کرده اید تا کنون معضلی در سینمای مستند هست که کماکان حل نشده باقی مانده باشد؟
به نظرم برخی ارگانها باید سینمای مستند را ترویج کنند، ما مرکزیتی نداریم که در پخش جهانی از سینمای مستند حمایت کند، ما مشکل پخش داریم بعلاوه جایی باید باشد که تمام تولیداتمان مورد مطالعه قرار بگیرد، بودجه برایش فراهم شود واولویت بندی و تصمیم گیری شود.
مهمترین ضعف مستندسازی ما چیست؟
پژوهش. سینمای مستند بدون پژوهش سینمای مستند نیست، هشتاد درصد مستندهای ما که بدون پژوهش عمیق ساخته می شود از خاطره ها محو می شود، ماندگار نیست و کمکی هم به فرهنگ ما نمی کند. سینمای مستند باید مثلا راهی جلوی علم پزشکی بگذارد، این آثار آرشیو می شود و آیندگان بر اساس آن تصمیم می گیرند. سینمای مستند برای یک کشور مثل کارت ویزیت است، اگر در هر جای جهان خوب ارائه شود مردم آن کشور ما را خواهند شناخت.
«دریای پارس»، یکی از بزرگترین آثار این چند ساله سینمای مستند است، چرا اثر بزرگی مثل دریای پارس را با تعداد کمی از عوامل ساخته اید؟

بزرگ بودنش به خاطر پژوهش و پیش تولید طولانی و حرفه ای بود که داشت، من و استاد پژمان یکبار برای شناسایی موسیقی حاشیه خلیج فارس به آنجا رفتیم، هنرمندانش را دیدیم روی سازهایشان دقت کردیم و خیلی از جزییاتش را بررسی کردیم البته من از نوجوانی ایرانگرد بوده ام و انبوهی از فیشها و تحقیقات در اختیارم است و وقتی به قصد کار به آنجا می روم، فقط تحقیقات قبلی را به روز می کنم.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها