تاریخ انتشار:1404/06/21 - 12:43 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 211232

سینماسینما، سمیرا افتخاری – روزنامه‌نگار؛

پس از سال‌ها رکود نسبی، که عمدتاً ناشی از کاهش سرمایه‌گذاری، نگرانی از سانسور، عدم استقبال مخاطبان و گرایش به پروژه‌های تجاری یا جشنواره‌ای بود، سینمای اجتماعی ایران در سال ۱۴۰۴ جان تازه‌ای گرفته است. اکران فیلم‌هایی مانند «پیرپسر» با فروش نزدیک به ۱۶۰ میلیارد تومان، «رها» با بازی شهاب حسینی و فروش ۳۷ میلیارد تومان، و «زن و بچه» با فروش ۷۶ میلیارد تومان، نه‌تنها مخاطبان را به سالن‌های سینما بازگردانده، بلکه بحث‌های گسترده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی راه انداخته است. موفقیت این آثار با فروش گیشه‌ای قابل‌توجه تا نیمه سال، نشان‌دهنده تقاضای انباشته برای داستان‌های واقعی‌تر است، به‌ویژه در شرایطی که سینمای کمدی سال‌ها بر گیشه سلطه داشته و بیش از نیمی از اکران‌های اخیر را به خود اختصاص داده است. این بازگشت، ظرفیت بالای ژانر اجتماعی را برای تأثیرگذاری عمیق و جذب نسل‌های جوان، حتی بدون حمایت‌های مالی گسترده، اثبات می‌کند.

دلایل افول گذشته و زمینه‌های بازگشت

در سال‌های اخیر، سینمای اجتماعی ایران با موانع متعددی مواجه بود. کاهش بودجه تولید، ترس از واکنش‌های رسمی و مخاطبان، و پیچیدگی‌های روایت مسائل واقعی مانند مشکلات اقتصادی، فشارهای خانوادگی و اختلافات نسلی، بسیاری از آثار را به حاشیه راند. فیلم‌سازان اغلب به سمت کمدی‌های پُرفروش یا فیلم‌های جشنواره‌ای گرایش یافتند تا ریسک کمتری متحمل شوند. این روند، گیشه را تحت سلطه کمدی‌هایی مانند «تگزاس ۳»، «خجالت نکش ۲» و «دایناسور» قرار داد که به‌عنوان راهی برای فرار از واقعیت‌های اجتماعی عمل می‌کردند. با این حال، در سال ۱۴۰۴، اکران فیلم‌های اجتماعی جدید مانند «رها»، «پیرپسر»، «زن و بچه» و اخیراً «ناتوردشت» ورق را برگرداند. این بازگشت، نتیجه تقاضای عمومی برای تنوع ژانر است؛ مخاطبان از کمدی‌های تکراری خسته شده‌اند و به دنبال روایت‌هایی هستند که با تجربیات روزمره‌شان همخوانی داشته باشد. طرح بلیت نیم‌بها نیز، با توجه به شرایط اقتصادی، اقشار مختلف را به سینما کشانده و به این موج کمک کرده است. حتی در ایام جنگ ۱۲روزه، سینماها خالی نماندند و آثار با قوت بیشتری به فروش خود ادامه دادند.

موانع ساختاری سینمای اجتماعی

سینمای اجتماعی ایران، علاوه بر چالش‌های مالی، با محدودیت‌های سانسور و فقدان حمایت نهادی به ویژه حمایت مالی پایدار مواجه است. سانسور، فیلم‌سازان را به روایت‌های غیرمستقیم و گاهی مبهم سوق می‌دهد که می‌تواند ارتباط با مخاطب را تضعیف کند. مقایسه بودجه فیلم‌های اجتماعی با کمدی‌های پُرفروش مانند «تگزاس ۳» و «فسیل» نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری در ژانر اجتماعی همچنان با تردیدهای اقتصادی همراه است. این موضوع، بخش خصوصی را نیز با اماواگرهای بسیاری روبه‌رو کرده و اغلب ترجیح می‌دهند به سراغ پروژه‌هایی با نتایج تضمین‌شده بروند. این موانع ساختاری، از جمله نبود سیاست‌گذاری منسجم برای حمایت از این ژانر، تداوم این موج جدید را تهدید می‌کند و نیازمند اصلاحات سیستمی است.

تمرکز بر واقع‌گرایی و شخصیت‌پردازی عمیق

رویکرد جدید فیلم‌سازان جوان سینمای ایران، تأکید بر واقع‌گرایی، جزئیات زندگی روزمره و روان‌شناسی شخصیت‌ها به جای روایت‌های کلی است. برای مثال، «ناتورِدشت»، تازه‌ترین ساخته سیدمحمدرضا خردمندان، محصول سازمان سینمایی سوره، که به‌تازگی اکران خود را آغاز کرده، با الهام از داستانی واقعی در استان گلستان، چالش‌های جوانان و مسائل اقتصادی و اجتماعی را در قالب روایتی معمایی به تصویر می‌کشد. شخصیت اصلی، احمد پیران (با بازی هادی حجازی‌فر)، ناتور (نگهبان طبیعت) است که در جستجوی یک دختربچه گمشده، نمادی از همدلی مردمی و قهرمانی روزمره می‌شود. در مقابل او، آیهان (با بازی میرسعید مولویان) قرار دارد که از قهرمانی به ضدقهرمانی می‌رسد. این فیلم با قاب‌های سینمایی چشم‌نواز، تعلیق مداوم، موسیقی متن هماهنگ، مناظر بکر روستایی و بازی درخشان دو بازیگر اصلی، تضادهای زندگی شهری با ارزش‌های سنتی و خانوادگی را نشان می‌دهد. این اثر، با کاوش در دنیای درونی شخصیت‌ها، به بحران‌های اجتماعی مانند بچه‌ربایی، فقر، اعتیاد و فشارهای روحی می‌پردازد و نتیجه نگاه فیلم‌سازی است که ریشه در سینمای اجتماعی دارد.

این آثار با نمایش لحظات انسانی کوچک، مانند تلاش برای حفظ کرامت، مخاطبان را به همدلی وا می‌دارند، زیرا داستان‌ها با تجربیات واقعی همخوانی دارند و صداقت روایی را برجسته می‌کنند. تحلیل عمیق‌تر نشان می‌دهد که این فیلم‌ها نه‌تنها سرگرم‌کننده‌اند، بلکه به‌عنوان آینه‌ای برای جامعه عمل می‌کنند و با نقد زیرپوستی ساختارهای اجتماعی، لایه‌های پنهان روابط انسانی را کاوش می‌کنند.

تأثیر بر مخاطب و بازخوردهای اجتماعی

جمع کل مخاطبان سینمای ایران از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا لحظه نگارش این گزارش، حدود ۱۲.۴۶ میلیون نفر است. بر اساس گزارش‌های سمفا و منابع خبری معتبر، حدود ۶ میلیون نفر، یعنی نزدیک به ۵۰ درصد، به تماشای فیلم‌های اجتماعی نشسته‌اند. موفقیت این آثار در فروش گیشه‌ای و جذب بیش از نیمی از کل مخاطبان تا نیمه سال، همراه با بحث‌های گسترده در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، نشان‌دهنده استقبال عمومی است. هرچند این میزان مخاطب در مقایسه با گذشته همچنان کم است، اما با توجه به شرایط، قابل‌توجه است. نسل جوان، که پیش‌تر از سینمای اجتماعی فاصله گرفته بود، اکنون با روایت‌های صادقانه این فیلم‌ها ارتباط برقرار می‌کند. برای مثال، در ایام جشنواره فیلم فجر سال گذشته و پس از آغاز اکران عمومی، کاربران در شبکه اجتماعی X از این فیلم‌ها به‌عنوان آثاری متفاوت و بازتاب‌دهنده دغدغه‌های واقعی مانند فقر، مهاجرت و فشارهای روحی استقبال کردند. ترکیب دغدغه‌های اجتماعی با درام جذاب و تعلیق، این آثار را هم تأثیرگذار و هم سرگرم‌کننده کرده است.

چرایی بازگشت مخاطب

این بازگشت ریشه در تغییرات اجتماعی و فرهنگی دارد. خستگی از کمدی‌های کلیشه‌ای و فرمول‌محور، که اغلب به شوخی‌های سطحی تکیه دارند، مخاطبان را به سمت داستان‌های عمیق‌تر سوق داده است. شرایط اقتصادی و اجتماعی، مانند تورم، بیکاری و گسست نسلی، نیاز به فیلم‌هایی را تقویت کرده که این مسائل را بازتاب می‌دهند. برای مثال، «رها» با نمایش فروپاشی یک خانواده تحت فشار اقتصادی، با تجربه‌های مشترک مخاطبان همخوانی دارد، هرچند تلخی داستان بر آن چیره شده است. همچنین، ظهور فیلم‌سازان جوان‌تر با زبان بصری مدرن، مانند کارگردان «ناتورِدشت»، توانسته نسل جدید را که پیش‌تر از این ژانر فاصله گرفته بود، دوباره جذب کند. این روند نشان می‌دهد که سینمای اجتماعی نه‌تنها سرگرمی، بلکه فضایی برای گفت‌وگوی عمومی درباره مسائل ملموس جامعه فراهم می‌کند.

نقاط ضعف و چالش‌های پیش‌رو

با وجود موفقیت‌های اخیر، سینمای اجتماعی هنوز با کاستی‌هایی مواجه است. تنوع موضوعی در این ژانر محدود است؛ مسائل جنسیتی، اقلیت‌ها یا چالش‌های زیست‌محیطی کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند که می‌تواند جذابیت ژانر را برای مخاطبان گسترده‌تر کاهش دهد. خطر دیگر، تکرار فرمول‌های موفق فعلی است که ممکن است به کلیشه‌سازی منجر شود و پویایی ژانر را تهدید کند. رفع این کاستی‌ها، از جمله تقویت فیلمنامه‌نویسی و تنوع‌بخشی به موضوعات، برای تداوم این موج ضروری است.

چشم‌انداز آینده

سینمای اجتماعی ایران، بدون وابستگی به حمایت‌های مالی یا نهادی، در حال بازسازی خود است. این روند، نوید تولید آثار باکیفیت‌تر در سال‌های آتی را می‌دهد و ثابت می‌کند که ژانر اجتماعی همچنان ظرفیت بالایی برای روایت زندگی واقعی مردم دارد. این امر نیازمند آزادی عمل فیلم‌سازان است. دولت باید با تنظیم‌گری مناسب، به فیلم‌سازان اجازه دهد با دست بازتری به ساخت آثار اجتماعی بپردازند و بدون ترس از سانسور یا توقیف، موضوعات متنوع‌تری را از دل جامعه کاوش کنند. با توجه به اکران‌های موفق اخیر و علاقه مخاطبان به تنوع ژانر، انتظار می‌رود این بازگشت ادامه یابد و سینمای ایران را از سلطه کمدی‌ها خارج کند.

جایگاه در سینمای جهانی

سینمای اجتماعی ایران، مانند آثار بسیاری از فیلم‌سازان برجسته دنیا، بر مسائل طبقاتی و خانوادگی تمرکز دارد، اما با محدودیت‌های بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کند. این محدودیت‌ها، هرچند خلاقیت فیلم‌سازان ایرانی را به چالش کشیده، اما به خلق روایت‌های منحصربه‌فردی نیز منجر شده است. با این حال، حضور کمرنگ آثار اخیر در جشنواره‌های بین‌المللی، در مقایسه با موفقیت‌های گذشته مانند فیلم‌های اصغر فرهادی که جوایز متعددی کسب کردند، نشان‌دهنده شکافی است که باید پر شود. تقویت فیلمنامه‌نویسی، تنوع موضوعی و دسترسی به منابع مالی می‌تواند جایگاه جهانی این ژانر را ارتقا دهد و بار دیگر سینمای اجتماعی ایران را در سطح جهانی برجسته کند. سینمای ایران امروز یکی از مهم‌ترین سینماهای جهان است که نگاه‌ها را به خود معطوف کرده و فیلم‌سازان بسیاری در سراسر جهان از تماشای آن لذت می‌برند.

تعامل مخاطب در شبکه‌های اجتماعی و آینده سینمای اجتماعی

مخاطبان امروزی، به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی، نقش فعالی در شکل‌دهی سینمای اجتماعی دارند. بازخوردهای آن‌ها درباره فیلم‌هایی مانند «پیرپسر»، «زن و بچه» و «ناتورِدشت» نه‌تنها به موفقیت گیشه‌ای کمک کرده، بلکه فیلم‌سازان را به تولید آثار متنوع‌تر تشویق می‌کند. این تعامل نشان می‌دهد که مخاطبان، فراتر از مصرف‌کننده بودن، به عاملی برای هدایت ژانر تبدیل شده‌اند. تقاضای آن‌ها برای پرداختن به موضوعات جدید، مانند مسائل زیست‌محیطی یا جنسیتی، می‌تواند مسیر آینده این ژانر را بازتعریف کند.

بازگشت سینمای اجتماعی، بیش از هر چیز، قدرت روایت‌های انسانی و واقعی را برجسته می‌کند. فیلم‌های اجتماعی که این روزها روی پرده سینماها نقش بسته‌اند، نشان داده‌اند که داستان‌های ملموس می‌توانند مخاطبان را سرگرم کنند، تحت تأثیر قرار دهند و به تفکر درباره مسائل اجتماعی وادارند. با وجود چالش‌های ساختاری و نقاط ضعف، این موج جدید با حمایت مخاطبان و خلاقیت فیلم‌سازان، چشم‌اندازی امیدوارکننده برای تولید آثار معنادارتر در آینده ترسیم می‌کند. اگر موانعی چون سانسور و مشکلات تأمین منابع مالی کاهش یابد، سینمای اجتماعی ایران می‌تواند نه‌تنها در داخل، بلکه در سطح جهانی نیز نقش پررنگ‌تری ایفا کند و به‌عنوان آینه‌ای برای جامعه، به نقد و گفت‌وگوی عمومی کمک کند.

 

 

 

 

 

لینک کوتاه

 

آخرین ها