تاریخ انتشار:1397/10/15 - 17:56 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 102809

سینماسینما، مازیار معاونی:

موضوع اکران یا عدم اکران فیلم خارجی در سینماهای ایران موضوع تازه‌ای نیست؛ مقوله‌ای که هم در دهه آخر پیش از پیروزی انقلاب بر کلیت جریان سینمای ایران اثرات غیرقابل انکاری گذاشته و هم از نخستین ماه‌های پس از آن تا زمان حاضر که بازه‌ای حدودا ۴۰ ساله را شامل می‌شود، محل بحث و نظر و حتی مناقشه میان اهالی سینما، صاحب‌نظران این حوزه و نهادهای حاکمیتی متولی آن بوده است. موافقان دسترسی علاقه‌مندان سینما به آثار روز جهان به عنوان یک حق طبیعی، فراهم شدن زمینه لازم برای رقابت آثار داخلی با فیلم‌های خارجی و پیشرفت احتمالی حاصل از ایجاد چنین فضای رقابتی را به عنوان ادله موافقت خود طرح میکنند و در مقابل مخالفان با استناد به سال‌های پایانی نظام سیاسی قبل که ورود بی‌رویه فیلم‌های خارجی اقتصاد سینمای ایران را به نابودی کشانده بود، از آزاد شدن اکران آثار خارجی به عنوان خطری بالقوه که میتواند همان تاثیرات سوء را حتی در ابعادی وسیع‌تر بر جای بگذارد، یاد می‌کنند. جدلی که در تمام دهه‌های گذشته هر از گاهی همچون یک زخم کهنه سر باز کرده و البته بعد از مدتی با ناکامی موافقان اکران فیلم خارجی فروکش کرده تا مرتبه بعدی فرا برسد.
اما صرف نظر از این مجادلات همیشگی، آنچه جای خالی‌اش در تمام این سال‌ها بیشتر از هر چیز دیگری احساس شده، عدم طراحی یک برنامه منسجم و بلندمدت برای سر و سامان دادن به این مقوله و تمام کردن این بحث و جدل درازمدت بوده است. مجموعه دولتی- نظارتی که تصمیم‌‌گیری‌های کلان برای تمام جنبه‌های سینما بر عهده و در راستای ماموریت ذاتی اوست، مطمئنا بهتر و بیشتر از هر نهاد دیگری به ظرفیت‌ها و کمبودهای این سینما آگاه است و از سوی دیگر، وظیفه پاسخ به مطالبات به‌حق سینماگران و سینمادوستان را هم به عهده دارد. به‌هرحال سینما یک مقوله مهم و گسترده اجتماعی است که با سایر ساحت‌های اجتماعی تعاملات دوسویه غیرقابل انکاری دارد و بی‌پاسخ گذاشتن نیاز مخاطب، آن هم برای دهه‌های طولانی، بی‌شک غیرمسئولانه‌ترین تصمیم ممکن قلمداد می‌شود. اگر استدلال مخالفت با اکران آثار خارجی همان استدلال همیشگی بیبضاعتی سینمای ایران از منظر تعداد سالن و پرده نمایش و درنتیجه وارد آمدن ضربه به تولیدات داخلی است که البته در جای خود و از
زاویه‌ای هم می‌تواند حرف درستی باشد، اما نباید از یاد برد که در مقولات زیرمجموعه علوم انسانی و هنر نظیر همین مقوله سینما در مفهوم کلی آن که سینماگران تمام دنیا و آثارشان دائما به شکلی پیوسته و بی‌انقطاع در حال تاثیرگذاری بر هم هستند، اساسا نمی‌توان از موضوع ایجاد انفصال میان طیف عظیم تماشاگران و آثار تمام دنیا (به جز آثار داخلی) سخن گفت، هر چند که در جهانِ در حال تبدیل شدن به دهکده جهانی امروزی ایجاد فاصله در سایر حوزه‌های غیر علوم انسانی هم تقریبا ناممکن به نظر می‌رسد. این ایجاد محدودیت بنا به هر علت و دلیل وارد یا ناواردی که باشد، باز هم ماهیت محدودکننده‌اش را از دست نداده و نیازی به توضیح اضافه نیست که اعمال محدودیت‌های گسترده جز به جواب معکوس، به نتیجه دیگری نمی‌انجامد. البته موضوع وجوه دیگری هم دارد که در گفته‌های موافقان اکران به آنها پاسخ قانع‌کننده‌ای داده نشده، از جمله اینکه در شرایطی که در فقدان قانون کپی‌رایت در کشورمان، دسترسی به آثار روز سینمای جهان با کمترین فاصله زمانی از اکران آنها از طریق سایت‌های اینترنتی و فروشندگان خیابانی فراهم است، چگونه می‌توان به کشش مخاطب و انتظار او برای دوبله قانونی و سپری شدن مراحل قانونی صدور پروانه نمایش آن دل بست؟ پرسش مهم دیگر اینکه برای محدودیت‌های شرعی، اخلاقی و عرفی جامعه ایرانی که با بروز ممیزی‌هایی در فیلم‌های خارجی ماهیت سینمایی آنها را با تغییرات و نارسایی‌هایی مواجه و ریزش احتمالی تماشاگر را در پی خواهد داشت، چه راه‌حلی می‌توان یافت؟ مجموعه‌ای پیچیده از سوالات و معضلات پیش رو که البته مسکوت گذاشتن یا به پاسخ‌های دهه‌های گذشته اکتفا کردن، دردی از آن دوا نمی‌کند .

 

منبع:ماهنامه هنر و تجربه

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها