
اواخر زمان شاه که تازه تلویزیونهای ترانزیستوری به بازار آمده بود، یکی از شرکتهای تبلیغاتی برای توشیبا تیزری ساخته بود که صدای ملت را درآورد. منتها چون خیلی زود آتش انقلاب تیز شد و صداهای اعتراض به بلندترین حدش رسید، انتقاد به تبلیغات و رسانه چندان مسموع واقع نشد. در تیزر توشیبا، یکی از مدلهای ژاپنی، شاد و سبکسر، تلویزیون پرتابل ترانزیستوری را یک دستی بلند میکرد و خندان و چرخان از کادر بیرون میرفت. در این موقع صدای گوینده- آمیخته با شیطنت مردانه- روی تصویر میآمد که خوشگلهای ژاپنی به راحتی بلند میشوند و با شما همه جا میآیند، حتی اتاق خواب. منظور نریتور از خوشگلهای ژاپنی همین تلویزیونهای خوشآبورنگ و سبکی بود که به راحتی میشد جابهجایشان کرد. تا قبل از این تلویزیون یک کمد بزرگ بود که در شاهنشین خانه استقرار مییافت و چفت و بست حسابی داشت و معمولا تماشا کردنش با نحوی از سرمونی همراه بود. خاطرم هست که پدرم همیشه عصرها برای اینکه ما بچهها به درس و مشقمان برسیم، در تلویزیون را قفل میکرد و شبها هم بیش از یکی، دو ساعت اجازهمان نمیداد که جلویش بنشینیم و در تصویرش غرق شویم. بحث داغ شدن لامپها هم بود. هر از چندگاه باید دست روی سقف تلویزیون میگذاشتیم و میزان داغ شدنش را میسنجیدیم. بارها شده بود که وسط مرد شش میلیون دلاری یا آیرونساید پدرم تلویزیون را میبست تا خنک شود، ایضا ما هم از کار و زندگی عقب نیفتیم… شاید اگر مردههای پنجاه سال قبل سر از خاک بردارند و نسبت امروزی ما را با تلویزیون ببینند، خیلی زود سکته کنند و به زیر خاک برگردند. من و شما هم اگر بتوانیم از وضعیتی که در آن قرار داریم فاصله بگیریم و از زاویهای دیگر وضع و حال امروزمان را برانداز کنیم چه بسا از هیبت درک واقعیت موجود بلرزیم و پس بیفتیم. آن خوشگلهای ژاپنی به هندی و سنگاپوری و فنلاندی و امریکایی تعمیم پیدا کردهاند و اتاق خواب که سهل است با شما حتی به مستراح و حمام هم میآیند. حضرت امیر خطاب به خدای متعال میگوید لایمکن الفرار من حکومتک. از قلمرو حکمرانی تو نمیتوان گریخت. بلاتشبیه، از این تعبیر اقتباس لفظی میکنم و میگویم که از قلمرو برودکستینگ جهانی نمیشود گریخت. حتی در کورهدهات افغانستان هم بشقاب و ریسیور میبینید که مردمان را با دنیای غربی پیوند میزند. آن ترانه مبتذلی که چهل سال پیش میخواند اینور و اون ور میبرم، کنار دریا میبرم، امروز تحقق تام و تمام یافته و ما خواسته و نخواسته به جاهایی میرویم و سر از اماکنی درمیآوریم که حیرتآور است… شاید فکر کنید من این حرفها را در دشمنی با وضعیت فعلی رسانهها میزنم. البته منکر نمیشوم که من با این وضعیت همدل نیستم. منتقد آنم، بلکه مخالف آنم. اما مخالفت و موافقت ما تغییری در این وضعیت ایجاد نمیکند. سعی من بیشتر این است که خودم و شما را بر این وضعیت واقف کنم. اگر بتوانیم بر آنچه هستیم خودآگاهی یابیم، آن وقت مدیریتش آسانتر خواهد بود. اما اگر نفهمیم و ندانیم چه بلایی سرمان آمده آن وقت خیلی زود باد رسانههای فراگیر ما را با خود خواهد برد و دنیایمان را تباه خواهد کرد. یک تذکر دیگر هم باید بدهم. مهار دنیا از دست خدا در نرفته. خطاست اگر فکر کنیم کار و بار دنیا تمام و کمال دست شیطان افتاده نعوذبالله دیگر زور نیرویهای خیر به شر منتشر نمیرسد. نه. اینها همه در ذیل اراده حضرت حق شرف وقوع یافته و در زمره ابتلائاتی است که بشر باید از سر بگذراند تا به کمال مطلوب برسد. این را گفتم تا فکر نکنید از تغییر وضعیت دنیای امروز ناامیدم… اما سوال؟ مشکل این فراگیری رسانههای دیداری و شنیداری چیست؟ دگردیسی آن تلویزیونهای مبله قدیمی و تبدیل و تکثیرشان در اسمارتفونهای ارزانقیمت چه ایرادی دارد که باید زانوی غم بغل بگیریم و ابراز ناخرسندی کنیم؟ مردم کتاب نمیخوانند؟ خب نخوانند. زمان قدیم هم مردم چندان فرهیختهتر از امروز نبودند. فکر نمیکنند؟ اسلافشان هم چندان فکر نمیکردند؟ آیا همه دارند شبیه هم میشوند و فردیتشان را به دست خود و پای درس تلویزیون از بین میبرند؟… اینجا دیگر نمیشود گفت «خب بکنند» یا «به جهنم» یا «کی اینها فردیت داشتند که حالا ندارند». نه. چیزی که ما را از دیگر موجودات متمایز میکند همین فردیت بیبدیل است و چیزی هم که رسانهها به نفع جهان سرمایهداری سعی در نابودیاش دارند همین فردیت است. آنها دارند ما را تبدیل به تولیدات یک شکل کارخانهای میکنند که مهر تاییدش دست رسانههاست. ما را دارند به شکل عجیبی شبیه به هم میکنند. نه تنها ظاهرمان شبیه به هم است بلکه عین هم فکر میکنیم، عین هم نگاه میکنیم، عین هم میپسندیم یا پس میزنیم و عین هم مصرف میکنیم. بدتر از این بالاتر از این، آنها دارند فردیت ما را هم در قالب میریزند و یک شکلش میکنند. اسمش را میشود گذاشت فردیت منتشر. مشکل من هم با رسانهها همین است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
آخرین ها
- ماجرایِ ظریفِ وزارت خارجهی سوئیس
- فیلم-کنسرت «هری پاتر»و «ارباب حلقهها» به آخرین اجرای پاییزی رسیدند
- پوستر «باد زرد – ونگوگ» رونمایی شد
- مولف بودن در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت





