سینماسینما، بهرنگ ملکمحمدی
*دوست نویسندهای که اصالت کاشانی دارد و سالهاست در خانهای زیبا بین نشتارود و عباسآباد در نزدیکی شهسوار زندگی میکند، خاطره جالبی از روزهای اول اقامت در شمال دارد؛ اینکه مردم محلی از ترکیب «هوای خراب» برای آبوهوای بارانی استفاده میکنند و این برای او که از سرزمینی میآید که آب در آن ارزش طلا دارد، بسیار عجیب است. این نکته وقتی عجیبتر به نظر میرسد که بدانیم در سوی دیگر ایران، کوهی در روستای لافت جزیره قشم به کوه طلا معروف است، چون آب شیرین دارد. یک تنوع و تضاد حیرتانگیز در اقلیمی که جایی به علت پربارانی هوای آفتابی به هوای خوب تعبیر میشود و جایی دیگر آب همه دارایی مردم آن است. این تنوع بینظیر به این معنا نیست که بحران آب در ایران صرفا به مناطقی خاص مربوط میشود و غمانگیز اینکه حتی در همین شمال پرباران هم اکنون مشکل آب کشاورزی و شرب سالم برای برنجکاران و مردم وجود دارد. انگار کمآبی تهدیدی جدی در همه اقلیم نیمهخشک ایران است و این میان یک پرسش جدی وجود دارد. اینکه چرا آنچنانکه باید، به این بحران توجه نمیشود و همه داستان با چند تیزر و پوستر و همایش و هدایای جانبی به مهمانان آن به فراموشی سپرده میشود؟
*کیانوش عیاری با «تنوره دیو» و در میانه دههای که آب و مسائل آن جایی در تصمیمگیریهای کلان کشور ندارد، یک هشدار جدی سینمایی درباره بحران آب میدهد، که اتفاقا خیلی هم جدی گرفته نمیشود. در سکانسهای ابتدایی فیلم و در کاروانسرایی که مردم ده به آن پناه بردهاند، پیرمرد مقنی با بازی زندهیاد اسماعیل محمدی تهمانده آب یک ظرف را داخل گلدانی میریزد و در ادامه هم با محمدعلی همراه میشود و جانش را بر سر لایروبی قنات قدیمی روستا میگذارد؛ یک ایده عجیب و شجاعانه در روزهایی که بحران آب چندان اهمیتی در کشور ندارد. از این منظر، عیاری به عنوان یکی از پیشروترین سینماگران ایرانی در زمینه ساخت فیلم با موضوع بحرانهای زیستمحیطی محسوب میشود. سینمایی که سابقه روشنی در واکنشی به این بحرانها ندارد و عمده فیلمهایی هم که با این موضوعات ساخته شده، به خلاقیت و علاقه شخصی و تلاش فیلمسازان عمدتا مستقل بازمیگردد و حاصل یک تلاش سیستماتیک برای ساخت فیلم در این حوزه نیست.
*سالهای پس از جنگ و دهه ۷۰ یک مسابقه سدسازی عجیب در کشور راه میافتد. هر نماینده و مقام سیاسی در ایران سعی میکند موقعیت ساخته شدن یک سد در استان و شهرش را به وجود بیاورد و سینمای ایران هم متاسفانه با این روند همراه میشود و نمیتواند اثرات سوء و غلط این توسعه شتابزده را به تصویر بکشد و برعکس تبدیل به وسیلهای برای نمایش آن میشود. بودجههای دولتی برای نمایش این توسعه سرازیر میشود و قابل پیشبینی است که این فیلمهای سفارشی نه میتوانند مخاطب را راضی کنند و نه منتقدان را، و در این میان هنوز فیلمهای دهه قبل مانند «اتوبوس» ساخته زندهیاد یدالله صمدی و «تنوره دیو» که اشاره شد، بر خلاف نگاه روزگار خود حرکت میکنند؛ نگاهی که به عقیده بسیاری در آن دوران واپسگرا محسوب میشود، اما تجربه نشان داده که اتفاقا این توسعه بیرویه حالا بزرگترین مشکل زیستمحیطی ایران است.
*سینمای مستند در تمام این سالها جور کمکاری و بیتوجهی سینمای داستانی به مسائل زیستمحیطی و بحرانهای مربوط به آن را کشیده است. این نکته به این معنا نیست که تصور کنیم تمام آثاری که در گونه مستند تولید میشوند، بر مبنای تحقیق و پژوهش، مستقل و دارای ارزش هنریاند، اما به دلیل امکان راحتتر برای ساخت، تعداد آنها با گونه داستانی قابل مقایسه نیست. به عنوان مثال، سال گذشته ۳۶ فیلم با موضوع دریاچه ارومیه تقاضای شرکت در جشنواره مستند سینما حقیقت را داشتهاند. قسمت عمده این آثار حاصل کار فیلمسازان جوان و مستقلی است که با دغدغه شخصی و حداقل امکانات بحرانهای زیستمحیطی پیرامون خود را به تصویر کشیدهاند و احتمالا تنها و نهایت توقعشان شرکت در جشنوارههای فیلم مستند و پخش آثارشان از تلویزیون است که مورد دوم بهندرت اتفاق میافتد، چراکه اساسا ساخت یک اثر با موضوع بحران زیستمحیطی عموما به سیاهنمایی تعبیر میشود و به خیلی از بانیان پرقدرت این وضعیت بر میخورد. کسانی که حالا نهتنها پاسخگو نیستند، بلکه با زیرکی خاصی باعث و بانی تمام این معضلات را استفاده نادرست مردم از آب و اتومبیل و مانند اینها میدانند. سینمای مستند مستقل در ایران و نه از آن نوعی که از روابط عمومی یک وزارتخانه پول میگیرد تا مستند پروپاگاندا برایشان بسازد، همواره این ایده فریبکارانه را به چالش میکشد و فاش میگوید که نقش دو کارخانه عظیم اتومبیلسازی، مافیای کشاورزی صنعتی و ارگانهایی مانند اینها در بحران آلودگی هوا، بحران آب و بحرانهای دیگر بسیار بیش از چیزی است که از رسانههای رسمی گفته میشود.
*سازمانهای مردمنهاد در ذات خود نمیتوانند مشکل و بحرانی زیستمحیطی را حل کنند. رسالت اینگونه تشکلها در حقیقت آگاهیبخشی، همراه کردن طیف وسیعتری از جامعه هدف و یک پل ارتباطی میان مردم و حاکمیت است. پرسش مهم اینجاست که آیا این اتفاق تاکنون رخ داده است؟ آیا تنها با استفاده از بازیگران و چهرههای مشهور و چند همایش و جلسه این هدف عملیاتی میشود؟ آیا این استفاده ابزاری از چهرهها کاربردی دارد؟ پاسخ در شکل فعلی قطعا خیر است، چراکه استفاده از چهرههای سینمایی درحالیکه سینما خود هیچ اقدام مهمی به عنوان یکی از همین منابع ارتباطی مهم انجام نمیدهد، قطعا بیحاصل خواهد بود، و نکته مهمتر اینکه در ایران اساسا بسیاری از متخصصان و مسئولان حوزههای درگیر بحران نگاه بدبینانهای به ورود چهرههای سینمایی به مسائلی از این دست دارند. جالب اینجاست که همین دوستان هنگامی که لئوناردو دیکاپریو پستی درباره دریاچه ارومیه منتشر میکند، برایش دست میزنند و او را تحسین میکنند؛ یک رفتار و برخورد دوگانه که تازگی ندارد.
*دریاچه ارومیه در این سالها به نماد بحرانهای زیستمحیطی در ایران تبدیل شده است. دریاچهای که مانند بختگان و مهارلو و تالاب گاوخونی و مانند اینها در معرض نابودی است و در این میان فقط یک فیلم سینمایی به نام «گمیچی» درباره آن ساخته شده است. همانطور که درباره انرژیهای پاک و حفاظت از کویر فیلم «طعم شیرین خیال»، درباره نابودی جنگلها و مراتع سهگانه «باد در علفزار میپیچد»، «رسم عاشقکشی» و «جایی در دوردست» و قصهای فرعی در «به رنگ ارغوان»، درباره آلودگی هوا فیلمهای «روزی که هوا ایستاد» و «وارونگی» و درباره زبالههای شهری فیلم «نارنجیپوش» ساخته شده است. اینکه میتوان تعداد فیلمهای سینمای ایران درباره بحرانهای زیستمحیطی را شمرد و تعداد آنها حتی با احتساب فیلمهایی که نامشان از قلم افتاده، به انگشتان دو دست هم نمیرسد، نشان از یک غفلت تاریخی در این حوزه دارد؛ غفلتی که حاصل دکوراتیو بودن فعالیتهای محیط زیستی در ایران و فرعی بودن آن است و فعالان این حوزه هم در چشم بسیاری از تصمیمگیرندگان کلان آدمهایی تصور میشوند که از سر رفاه و تنوع و حتی ژستهای خیرخواهانه در این برنامهها شرکت میکنند؛ یک بدبینی و بیاعتمادی تاریخی به فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد که صرفا بحران را جدیتر خواهد کرد.
*بحران جدی آب، گردوغبار در جنوب و غرب ایران، آلودگی کشنده هوای شهرهای بزرگ ایران، دریاچه ارومیه و تالابها و دریاچههایی که به مرور خشک میشوند، درگیریهای دو استان یزد و اصفهان بر سر انتقال آب زایندهرود و بهخصوص اعتراضات مردم شهر ورزنه در حاشیه تالاب گاوخونی، نابودی سواحل دریای خزر، از بین رفتن طبیعت جاده چالوس و جادههای کوهستانی مشابه، نابودی گونههای مختلف جانوری، افزایش پدیده عجیب و ویرانگر آفرودسواری در کویر، از بین رفتن درختان بلوط زاگرس و بسیاری دیگر…
جای همه اینها در سینمای ایران خالی است؛ اتفاقاتی به غمانگیزی خشک شدن یک دریاچه و کوچ پرندگان مهاجرش…
منبع: ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- گفتگوی اختصاصی سینماسینما با کیانوش عیاری/ اگر این سینما فروش داشته باشد غیرطبیعی است
- جعفر صانعی مقدم: گسترش فعالیتها در سینمای «هنر و تجربه» بستگی به تامین نیازهای مالی دارد
- نبرد با کلیشههای زندگی مدرن در مجموعه مستند «ضد»
- انتشار تیزر هفته فیلم ایتالیا + ویدئو
- اسامی فیلمهای حاضر در هفته فیلم ایتالیا اعلام شد/ از آثار مورتی تا برتولوچی
- هفته فیلم ایتالیا ۱۱ آذر آغاز میشود/ نمایش آنلاین و رایگان فیلمها
- چهارمین دوره هفته فیلم اروپایی برگزار میشود/ اعلام جزییات رویداد
- نانهای بیات/ نگاهی به فیلم «حوا، مریم، عایشه»
- کدام چریکه؟ کدام بهرام؟/ نگاهی به مستند «چریکه بهرام»
- سالها بایست تا دَم پاک شد/ نگاهی به فیلم «پری»
- فهرست فیلمهای روی پرده در سینماهای «هنروتجربه»/ «منگی» از ۱۵ شهریور میآید
- تابناک: نخستین گامها برای تعطیلی بستر نمایش دهها فیلم سینمایی ایران؟
- قابهای نامتعارف بیمعنی/ نگاهی به فیلم «امیر»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش





